به نام خدا
نقد و بررسی
نقد و بررسی
Middle-earth: Shadow of Mordor
سرزمین میانه...دنیایی خلق شده توسط جی.آر.آر تالکین که مکان زیباترین و عظیم ترین افسانه ها و داستانهاست. داستان مردمان مختلف و از نژاد های گوناگون.داستان های اف ها و آدم ها،اورک ها و دورف ها و البته والار و نیروهای پلیدی.
سالهاست که وقایع این عظیم ترین افسانه ها دستمایه ساخت بازی های بسیاری شده.بازی هایی خوب و بازی هایی بد.با این وجود هیچ کدام از این بازی ها نتوانستند آنگونه که باید،شکوه این افسانه را آنطور که باید به تصویر بکشند.مدت ها بود که بازی های بر گرفته از دنیای تالکین کیفیت مناسبی نداشت.اکثر این عناوین به جنگ حلقه می پرداختند و سعی به تصویر کردن آن داشتند.
از قضا کسانی که در این راه قدم برداشتند،اغلب شکست خوردند.
اما دو سال پیش و در کمال ناباوری همگان،استدیو مونولیت اثری را عرضه کرد که اگرچه مشکلات ریز و درشت بسیار داشت،اما توانست بسیار بهتر از همتایان خود وظیفه معهود را به سرانجام برساند.
سالهای تاریک دونه داین
بیش از 2900 سال از زمان آخرین اتحاد و سقوط سائرون گذشته است.مدت هاست که یگانه امپراتوری آدمیان،گوندور، دچار افول شده.سالهاست که پادشاهی بر تخت ننشسته و مدت هاست که اثری از ارتش پرشکوه دونه داین نیست و مرز ها نیز به خوبی مراقبت نمی شوند.
با این حال اوضاع نسبتا مساعد است.مردم امپراتوری در آرامش اند و دشمنان هم جرئت تعرض به گوندور را ندارند.
اگرچه مدتهاست که تخت پادشاهی خالیست،اما کارگزاران وظیف خود را به خوبی انجام می هند...
اما اوضاع در حال تغییر است.نیروهای تاریکی درحال تجدید قوا هستند.مدتهاست که روحی پلید سبز بیشه را به تباهی کشانده.هویت واقعی آن معلوم نیست اما حدس هایی زده می شود...
بله.او همان سائرون است.پس قرن ها بازگشته و به دنبال انتقام است...
داستان ما در این شرایط و در مرز شرقی گوندور آغاز می شود.قهرمان ما تالیون نام دارد و فرمانده نگهبانان دروازه سیاه موردور است.وی روزگار خود را همانند تمام سربازان در زمان صلح می گذراند.
مدت هاست که از طرف دروازه سیاه خطری گوندور را تهدید نکرده...
اما یک شب،ناگهان همه چیز تغییر می کند.یوروک ها به دژی که تالیون در آن مستقر است حمله می آورند.در راس آنها اما،نه یک یوروک بلکه یک انسان ایستاده است.وی یکی از خدمت کاران سائرون است و دست سیاه سائرون نام دارد.هدف وی،بازگرداندن ارباب خود به زندگیست.برای این امر وی جادویی قدیمی را اجرا می کند تا روح سازنده حلقه قدرت را در اختیار گرفته و اربابش را احیا کند..اما این کافی نیست.برای کامل کردن این جادو وی به خون انسان احتیاج دارد.پس از در هم کوبیدن ایستگاه نگهبانی،وی تالیون و خانواده اش را برای قربانی کردن بر می گزیند.
همه چیز همانگونه که انتظار می رود در حال انجام است.اما در آخرین لحظه روح سازنده حلقه قدرت یعنی کلبریمبور بزرگ،به جای حلول در بدن دست سیاه وارد بدن مرده تالیون شده و وی را به زندگانی باز می گرداند و...
داستان بازی اگرچه از داستان های شخص تالکین نیست و ساخته نویسندگان بازی است،اما به طور کلی کیفیت خوبی دارد و به خوبی در میان داستان های سرزمین میانه جای گرفته و همسو با آنهاست.در جریان بازی و به فراخور موقعیت با شخصیتهای مهمی هم روبرو خواهیم شد که ارزش داستان را بالاتر می برد.
با این وجود داستان بازی عاری از ایراد نیست. شخصیت های جانبی و همچنین آنتیاگونیست های بازی به میزان کافی پرداخت نشده اند و نمی توانند گیمر را به همزاد پنداری وادار کنند.همچنین پیسینگ بازی دارای مشکلاتیست و گاها پیش می آید که در بدو ورود به یک منطقه جدید،یوروک ها جملاتی را به زبان می آورند که انتظار می رود که پس از چندی از زبان آنها بشنوید.
علاوه بر موارد ذکر شده مشکل دیگر داستان،معدود تناقضات آن با نوشته های شخص تالکین است.برای مثال می توان به ارتش ارک های مسخ شده کلبریمبور اشاره کرد.این مشکل به خودی خود چندان مهم نیست و خللی به داستان بازی وارد نمی کند اما زمانی حاد می شود که در موارد مهم داستان مشاهده میشود.از این جمله می توان به کالبد الفی سائرون اشاره کرد که با استفاده از آن کلبریمبور را می فریبد.نکته مهم اینجاست که در جریان سقوط نومه نور،کالبد انسانی سائرون غرق شد و زان پس وی هرگز نتوانست به هیئت فرزندان ایلوواتار(یعنی الف ها و آدمیان) دربیاید.این ایرادات سبب می شود که داستان بازی نتواند نمره کاملی بگیرد و از سطح خوب فراتر نرود.
تیرهای کلبریمبور
در طی بازی کنترل تالیون در اختیار گیمر گذاشته می شود و باتوجه به حلول روح کلبریمبور در بدن وی،در مواقع معینی کنترل روح کلبریمبور را نیز در دست داریم.
در ابتدای بازی سه سلاح در اختیار گیمر گذاشته می شود:شمشیر تالیون،شمشیر شکسته فرزند وی(که به عنوان اسلحه در حالت مخفی کاری مورد استفاده قرار می گیرد) و تیر و کمان کلبریمبور که در حالت شبح در دسترس است.
سلاح های بازی محدود به این سه مورد است و با گذر زمان و از طریق درخت توانایی ها می توان بر قابلیت های آنها افزود.درخت توانایی ها بر تنوع بازی افزوده است و به خوبی جور کم بودن سلاح های تالیون را می کشد.
درخت توانایی های بازی به دو قسمت کلی شبح و تکاور تقسیم شده و هر قسمت مربوط به توانایی های یکی از دو شخصیت اصلیست.قابلیت هایی که با ارتقا بدست می آیند اکثرا مناسب و کاربردی بوده و کم پیش می آید که از قابلیتی استفاده نکنید.
نقشه بازی به دو قسمت کلی تقسیم شده و قسمت دوم پس از طی نیمی از بازی در اختیار گیمر قرار می گیرد.در نقشه بازی،تعدادی برج مشابه با آنچه که در بازی های یوبی سافت دیده می شود وجود دارد.این برج ها علاوه بر آنکه نقش نقاط چکپوینت بازی را دارد،سبب آزاد سازی مراحل جانبی در منطقه تحت سیطره خود می شوند.
در طی بازی هدف کشتن فرماندهان یوروک ها و دستیابی به بلک هند است.اگرچه این فرماندهان به خودی خود چالش چندانی برایتان ایجاد نمی کنند،اما خیل عظیم اورک های همراهشان مبارزه با آنها را به کاری دشوار تبدیل می کند.با کشتن هر فرمانده ،یک گوهر از وی باقی می ماند.با جمع آوری این گوهر ها می توان آنها را بر روی سلاح های تالیون قرار داد.هر گوهر مخصوص یکی از سلاح های تالیون است و قابلیت ویژه ای به آن سلاح می افزاید.تعداد اسلات های گوهر ها را می توان با خرج پولی که با انجام ماموریت های فرعی بدست می آید ارتقا داد.همچنین بعضی گوهر ها را نمی توان همزمان بر روی سلاح ها سوار کرد.
در نهایت اشاره ای هم کنیم به گل سرسبد گیمپلی بازی یعنی سیستم نمسیس.این سیستم نحوه ارتباط شما با فرماندهان دشمن را مشخص می کند.نحوه کار این سیستم بدین صورت است که تمام برخورد های شما با یوروک ها را مدیریت کرده و با توجه به اتفاقاتی که پشت سر گذاشته اید هرم قدرت یوروک ها را تنظیم می کند.برای مثال درصورت کشته شدن توسط یک فرمانده،قدرت وی افزایش می یابد و اگر توسط یک اورک عادی کشته شوید وی به مقام کپتین ارتقا می یابد.همچنین فرماندهان اورک با توجه به مبارزات قبلیشان با شما واکنش نشان می دهد و برای مثال اگر آنها را آتش زده باشید این موضوع را یادآور می شوند.
در اینجا لازم است که به ایرادات گیمپلی نیز اشاره کنیم.مشکل اصلی گیمپلی بازی نبود باس فایت مناسب است.حتی وارچیف ها هم به خودی خود چالش چندانی برایتان ایجاد نخواهند کرد.در میانه بازی با یکی از انسان های زیر دست بلک هند مواجه می شوید.اگرچه وی به خوبی طراحی شده و پتانسیل مناسبی برای خلق یک باس فایت نفس گیر را دارد،اما ازین پتانسیل به خوبی استفاده نشده و مبارزه وی در سطح همان مبارزات با یوروک هاست.با این حال مشکل بازی در زمینه باس فایت،در پایان بازی به اوج می رسد و مبارزه پایانی صرفا به چند حرکت از پیش تایین شده محدود می شود.
مشکل دیگر بازی،آسان شدن بیش از حد در نیمه دوم آن است.پس از بدست آوردن قابلیت کنترل اورک ها درجه سختی بازی سیر به شدت نزولی می گیرد.طراحی محیط بازی در نیمه دوم هم به این آسان شدن دامن می زند.
در آخر باید گفت که گیمپلی بازی در کل نمره قبولی می گیرد و وظیفه خود را بسیار خوب انجام می دهد.
در طی بازی کنترل تالیون در اختیار گیمر گذاشته می شود و باتوجه به حلول روح کلبریمبور در بدن وی،در مواقع معینی کنترل روح کلبریمبور را نیز در دست داریم.
در ابتدای بازی سه سلاح در اختیار گیمر گذاشته می شود:شمشیر تالیون،شمشیر شکسته فرزند وی(که به عنوان اسلحه در حالت مخفی کاری مورد استفاده قرار می گیرد) و تیر و کمان کلبریمبور که در حالت شبح در دسترس است.
سلاح های بازی محدود به این سه مورد است و با گذر زمان و از طریق درخت توانایی ها می توان بر قابلیت های آنها افزود.درخت توانایی ها بر تنوع بازی افزوده است و به خوبی جور کم بودن سلاح های تالیون را می کشد.
درخت توانایی های بازی به دو قسمت کلی شبح و تکاور تقسیم شده و هر قسمت مربوط به توانایی های یکی از دو شخصیت اصلیست.قابلیت هایی که با ارتقا بدست می آیند اکثرا مناسب و کاربردی بوده و کم پیش می آید که از قابلیتی استفاده نکنید.
نقشه بازی به دو قسمت کلی تقسیم شده و قسمت دوم پس از طی نیمی از بازی در اختیار گیمر قرار می گیرد.در نقشه بازی،تعدادی برج مشابه با آنچه که در بازی های یوبی سافت دیده می شود وجود دارد.این برج ها علاوه بر آنکه نقش نقاط چکپوینت بازی را دارد،سبب آزاد سازی مراحل جانبی در منطقه تحت سیطره خود می شوند.
در طی بازی هدف کشتن فرماندهان یوروک ها و دستیابی به بلک هند است.اگرچه این فرماندهان به خودی خود چالش چندانی برایتان ایجاد نمی کنند،اما خیل عظیم اورک های همراهشان مبارزه با آنها را به کاری دشوار تبدیل می کند.با کشتن هر فرمانده ،یک گوهر از وی باقی می ماند.با جمع آوری این گوهر ها می توان آنها را بر روی سلاح های تالیون قرار داد.هر گوهر مخصوص یکی از سلاح های تالیون است و قابلیت ویژه ای به آن سلاح می افزاید.تعداد اسلات های گوهر ها را می توان با خرج پولی که با انجام ماموریت های فرعی بدست می آید ارتقا داد.همچنین بعضی گوهر ها را نمی توان همزمان بر روی سلاح ها سوار کرد.
در نهایت اشاره ای هم کنیم به گل سرسبد گیمپلی بازی یعنی سیستم نمسیس.این سیستم نحوه ارتباط شما با فرماندهان دشمن را مشخص می کند.نحوه کار این سیستم بدین صورت است که تمام برخورد های شما با یوروک ها را مدیریت کرده و با توجه به اتفاقاتی که پشت سر گذاشته اید هرم قدرت یوروک ها را تنظیم می کند.برای مثال درصورت کشته شدن توسط یک فرمانده،قدرت وی افزایش می یابد و اگر توسط یک اورک عادی کشته شوید وی به مقام کپتین ارتقا می یابد.همچنین فرماندهان اورک با توجه به مبارزات قبلیشان با شما واکنش نشان می دهد و برای مثال اگر آنها را آتش زده باشید این موضوع را یادآور می شوند.
در اینجا لازم است که به ایرادات گیمپلی نیز اشاره کنیم.مشکل اصلی گیمپلی بازی نبود باس فایت مناسب است.حتی وارچیف ها هم به خودی خود چالش چندانی برایتان ایجاد نخواهند کرد.در میانه بازی با یکی از انسان های زیر دست بلک هند مواجه می شوید.اگرچه وی به خوبی طراحی شده و پتانسیل مناسبی برای خلق یک باس فایت نفس گیر را دارد،اما ازین پتانسیل به خوبی استفاده نشده و مبارزه وی در سطح همان مبارزات با یوروک هاست.با این حال مشکل بازی در زمینه باس فایت،در پایان بازی به اوج می رسد و مبارزه پایانی صرفا به چند حرکت از پیش تایین شده محدود می شود.
مشکل دیگر بازی،آسان شدن بیش از حد در نیمه دوم آن است.پس از بدست آوردن قابلیت کنترل اورک ها درجه سختی بازی سیر به شدت نزولی می گیرد.طراحی محیط بازی در نیمه دوم هم به این آسان شدن دامن می زند.
در آخر باید گفت که گیمپلی بازی در کل نمره قبولی می گیرد و وظیفه خود را بسیار خوب انجام می دهد.
ترانه آینور،زیبایی ریوندل
در بخش گرافیک بازی اگرچه عالی نیست،اما نمره قبولی می گیرد.کیفیت اکثر بافت ها خوب است و سایه ها نیز کیفیت مناسبی دارند.درا دیستنس بازی نیز مناسب است اما عالی نیست. بازی از لیت انجین،موتور اختصاصی استدیو مونولیت استفاده می کند.خوشبختانه این موتور توانسته کیفیتی در خور نسل هشتم ارائه دهد.
مشکل اصلی بازی در زمینه گرافیک،حجم زیاد اسکرین تیرینگ است.به جرئت می توانم بگویم که تاکنون در نسخه نهایی هیچ بازیی این حجم از اسکرین تیرینگ را مشاهده نکرده بودم.
در نهایت اشاره ای کنیم به موسیقی و صداگذاری بازی.به طور کل صداگذاران وظیفه خود را به خوبی انجام داده اند و نمی توان خرده از آنان گرفت.گل سرسبد بخش صداگذاری بازی نیز بر می گردد به صداگذاری شخص تالیون که توسط صداگذار محبوب و پرکار این روز های صنعت بازی یعنی تروی بیکر صورت گرفته.
تهیه موسیقی بازی نیز بر عهده نیتن گریگ و گری شیمن بوده است.از جمله کار های گری شیمن می توان به دو قسمت اول سری بایوشاک اشاره کرد.
موسیقی تهیه شده توسط این دو، بسیار با فضای بازی همخوانی داشته و حس بودن در سرزمین میانه را به گیمر منتقل می کند.
در کل باید گفت که بخش صداگذاری و موسیقی بازی شایسته نمره کامل است.
در بخش گرافیک بازی اگرچه عالی نیست،اما نمره قبولی می گیرد.کیفیت اکثر بافت ها خوب است و سایه ها نیز کیفیت مناسبی دارند.درا دیستنس بازی نیز مناسب است اما عالی نیست. بازی از لیت انجین،موتور اختصاصی استدیو مونولیت استفاده می کند.خوشبختانه این موتور توانسته کیفیتی در خور نسل هشتم ارائه دهد.
مشکل اصلی بازی در زمینه گرافیک،حجم زیاد اسکرین تیرینگ است.به جرئت می توانم بگویم که تاکنون در نسخه نهایی هیچ بازیی این حجم از اسکرین تیرینگ را مشاهده نکرده بودم.
در نهایت اشاره ای کنیم به موسیقی و صداگذاری بازی.به طور کل صداگذاران وظیفه خود را به خوبی انجام داده اند و نمی توان خرده از آنان گرفت.گل سرسبد بخش صداگذاری بازی نیز بر می گردد به صداگذاری شخص تالیون که توسط صداگذار محبوب و پرکار این روز های صنعت بازی یعنی تروی بیکر صورت گرفته.
تهیه موسیقی بازی نیز بر عهده نیتن گریگ و گری شیمن بوده است.از جمله کار های گری شیمن می توان به دو قسمت اول سری بایوشاک اشاره کرد.
موسیقی تهیه شده توسط این دو، بسیار با فضای بازی همخوانی داشته و حس بودن در سرزمین میانه را به گیمر منتقل می کند.
در کل باید گفت که بخش صداگذاری و موسیقی بازی شایسته نمره کامل است.
آغازی بر پایان یک دوران
به طور حتم می توان از سایه موردور،به عنوان یکی از بهترین و جسورانه ترین بازی های ساخته شده از سرزمین میانه دانست.در تمامی بخش ها بازی کیفیت قابل قبولی را به نمایش می گذارد و گرچه بی ایراد نیست،اما گیمر را راضی نگه می دارد.
تجربه این عنوان زیبا را به دوستداران سرزمین میانه و سایر گیمر ها پیشنهاد می کنم.
به طور حتم می توان از سایه موردور،به عنوان یکی از بهترین و جسورانه ترین بازی های ساخته شده از سرزمین میانه دانست.در تمامی بخش ها بازی کیفیت قابل قبولی را به نمایش می گذارد و گرچه بی ایراد نیست،اما گیمر را راضی نگه می دارد.
تجربه این عنوان زیبا را به دوستداران سرزمین میانه و سایر گیمر ها پیشنهاد می کنم.