چطور به اینجا رسیدیم؟ چه شد که خود را به عنوان یک گیمر در این بلبشو و بساط مسخره و آشفتهبازار صنعت گرافیک و رزولوشنپرستی دیدیم و گیمینگ واقعی را فراموش کردیم؟ گیمینگ هم گیمینگ قدیم! ۴K؟ بیخیال! نورپردازی خفن و اچدیآر؟ بیخیال! اینها را ولش کنید سازندهها و شرکتهای عزیز. من از شما فقط یک سوال دارم؛ کِی میتوانیم دوباره یک شاهکار واقعی را تجربه کنیم؟!
احتیاج نیست که از کهنهکاران گیم باشید تا عصر درخشان صنعت بازیهای ویدیویی را بخاطر بیاورید. در این سالّها میگویند که در عصر طلایی صنعتمان هستیم اما این عصر طلایی شمارش همان دلارهاییست که هرروز به جیب سازندهها و شرکتها و ناشرها و حامیان میرود وگرنه گیمرها باید با باگهای کوفتی و آپدیتهای روز اول (!) بازیها سروکله بزنند و با ورود به رسانه به خود تلقین کنند که بازیهای جدید هم قابل قبول و باکیفیت هستند! اما چرا خود را فریب دهیم؛ گیمینگ هم مسخره شد!
نسل هشتم را در نظر بگیرید که شروع همه این سیاستها و برنامهّهای فریبنده بود. بله، سختافزار جدید معرفی شده بود و همه هیجان داشتیم تا ببینیم که چه قابلیتهای گرافیکی جدیدی در اختیار سازندگان قرار میدهد تا بازیهایشان را واقعگرایانهتر بسازند. اما سونی و مایکروسافت میدانستند که جامعه گیمرهای فعلی حاضر نیستند برای یک کنسول بیشتر از ۴۰۰ دلار هزینه کنند و برای همین از همان ابتدا مجبور شدند در معماری کنسولهای جدیدشان به سراغ سختافزار بهینه بروند (بهترین کیفیت برای حداقل قیمت!) اما به هرحال بازهم این کنسولها به قدری قدرت داشتند که مارا راضی نگه دارند. (من از شما میپرسم: مگر الان گرافیک آنچارتد ۴ قابل قبول نیست؟ قابل قبول که هیچ، خیلی هم خیرهکننده است. دیگر چیزی بیشتر از این میخواهید؟ پس چرا انقدر به گرافیک گیر دادهایم؟ این کنسولهای میاننسلی دیگر از کجا سر در آوردند؟)
یعنی واقعاً اهمیت این تصویر را درک نمیکنید؟ در نسخه پلیاستیشن ۴ بافت صورت لارا خیلی واقعیتر است و موهایش هم به صورت جدا پردازش میشوند. این مسئله خیلی مهم است! اصلاً اگر این کیفیت بیشتر نباشد و ما نتوانیم موهای لارا را واقعیتر ببینیم بازی فایده ندارد! مگر نه؟
سونی به راحتی با قدرت پردازشی بیشتر پلیاستیشن ۴ بازار را در دست خود گرفت چرا که به سادگی هیچ شخصی دیگر به عناوین و خود محصولات توجهی نمیکرد بلکه همه میگفتند بازیهای سونی با وضوح تصویر ۱۰۸۰ و فریمریت ۶۰ اجرا میشوند و آن هم با ۱۰۰ دلار قیمت کمتر نسبت به کنسول اکسباکسوان! کاری نداریم که بازیهای لانچ این کنسولها یکی پس از دیگری ضعیف بودند (متوجه هستیم که نباید در لانچ توقع زیادی داشت. اما اینها همه بهانه و دلیلی برای توجیه این فاجعه که آن را «نسل هشتم» مینامیم است.) میخواهیم بگوییم که بازیهای پس از آن هم تاکنون آنطوری که باید راضیکننده و در حد شکوه نسل هفتم نبودهاند!
اصلا انحصاریها و بازیهای دیگر را فراموش کنید! نسخههای بازسازی و ریمسترها را کجای دلمان بگذاریم؟ یعنی استودیوهای بازیسازی انقدر ناتوان و خالی از هرگونه ایده و خلاقیت هستند که باید بر بازیهای قدیمی و نسل هفتمی خود تکیه کنند؟ اگر بخواهیم این بازیّهای ریمستر شده را لیست کنیم از تعداد بازیهای نسل هشتم بیشتر میشوند! کالکشن بایوشاک؟ کالکشن آنچارتد؟ مجموعه هیلو؟ فاینال فانتزی؟ رزیدنت ایول؟ Heavy Rain؟ دارک سایدرز؟ گاد آو وار؟ Dishonored؟ دارک سولز؟ Gears of War؟ گریم فاندانگو؟ Saints Row؟ اسلیپینگ داگز، توم ریدر، مترو ۲۰۳۳ و تازگیها بازیهای لگو هم؟! اینها لیست کوچکی از بازیهایی هستند که برای نسل هشتم کنسولها با گرافیک نسبی بهتر و رزولوشن و فریم بالاتر توسط شرکتهای سازندهشان عرضه شدهاند. مشکل کجاست؟
چه کاری است! این همه وقت و هزینه و سرمایه بگذاریم و بازیهای جدید و خلاقانه بسازیم؟ همان بازیهای قدیمی را با رزولوشن و گرافیک بهتر به ملت میفروشیم.
بیایید یک نگاه به بازیهای خیلی خوب این چند سال اخیر بیندازیم. مثلا یکی از این بازیها ویچر ۳ است. میدانید چرا دیگر باید چندسال برای عرضه یک بازی خیلی خوب صبر کنیم؟ سازندگان این بازی یعنی سیدیپراجکت اولین بار در سال ۲۰۱۱ اعلام کردند که در حال ساخت نسخه سوم این بازی هستند! بازی چه زمانی منتشر شد؟ سال ۲۰۱۵! این یعنی سیدیپراجکت حداقل ۵ سال برروی این بازی کار کرده است. کوجیما وقتی کارش را با بازی Guns of the Patriots در سال ۲۰۰۸ به پایان رساند، شروه به ایدهپردازی در مورد پتانسیل قسمت پنجم مجموعه متال گیر سالید کرد و بازی در سال ۲۰۱۲ اولین نمایش خود را داشت. در آن زمان بخش زیادی از مراحل تولید و ساخت به پایان رسیده بود و در اوایل ۲۰۱۳ هم اولین دموی گیمپلی آن را دیدیم! در آن زمان بازی خیلی کامل به نظر میرسید اما به هرحال متال گیر سالید ۵: فنتوم پین اواسط ۲۰۱۵ منتشر شد. این یعنی کوجیما بیش از ۵ سال برروی بازی خود کار کرده است.
قبلاً بیشتر سازندهها چنین سیستمی برای بازیهای خود پیاده کرده بودند. یعنی فرآیند ساخت یک بازی حداقل ۳ سال طول میکشید و بعد تازه وارد مرحله تبلیغات و آزمایش میشد! اما الان شرکتی مثل اکتیویژن سه استودیو را گماشته تا بدون هیچگونه وقفهای تاجایی که میتوانند زرت و زرت Call of Duty بسازند! بیایید برویم به سراغ یوبیسافت! یونیتی را که بخاطر دارید؟ این بازی مشکلات فنی زیادی داشت اما از همه بیشتر کاربران نسبت به افت فریم آن در کنسولهای نسل هشتم غر میزدند. مشکل اینجا بود که گرافیک یونیتی در برابر بهینهسازی انجام شده توسط سازندگان به سادگی برای کنسولهای نسل هشتم بیش از حد ممکن سنگین بود و برای همین بازی با این مشکلات همراه شد. یک سال گذشت و یوبیسافت چه چیزی تحویل ما داد؟ Assassin’s Creedای دیگر اما اینبار وقتی گرافیک آن را با یونیتی مقایسه کنید حس میکنید که مثلا سیندیکت در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است و یونیتی در ۲۰۱۶!
شمای مخاطب اگر پلیاستیشن ۴ پرو را هم نخرید، سونی قول شرف داده که خیلی هم در تجربه تفاوتی ایجاد نخواهد کرد! مثلاً در بازی Deus Ex: Mankind Divided که گاهی در کنسولهای معمولی نرخ فریم روی ۲۰ هم میرود، این مشکل در پیاس۴ پرو نخواهد بود… خیلی که موضوع بزرگی نیست!
با همه این تناقضات و همه این آشفتهبازاری که با آن در نسل هشتم سر و کار داریم، یک دفعه میبینیم که صحبت از کنسولهای میاننسلی میشود! کنسولهای میاننسلی دیگر چه صیغهای است؟ مگر شعار کنسول این نبود که بخصوص برای اجرای بازیها طراحی شده و مانند رایانههای شخصی نباید هرچند سال یک بار ارتقا داده شود؟ خب یک دفعه بیایید همه بازیها را برای رایانههای شخصی بسازید و سر و ته قضیه را هم آورید. میخواهید اسم این را بگذارید تکامل و پیشرفت برای صنعت؟ نخیر! ما اسمش را چیز دیگری میگذاریم؛ بیایید ببینیم ارزشهایمان چقدر نسبت به سالهای گذشته و نسل هفتم تغییر کرده است و چرا در این نسل به سندرم گرافیک و رزولوشنپرستی دچار شده ایم. کجایند آن داستانهای غنی و پولیش شده و شخصیتپردازیهای عمیق که قبلاً در بازیها میدیدیم و آن همه نوآوری در گیمپلی و سیستمهای آن یک دفعه به کجا رفت؟ آن زمان کجاست که موسیقی متن بازیها نامزد دریافت جایزه گرمی میشد؟ الان مگر دیگر موسیقی بیادماندنی هم میسازند؟ خیر! الان فقط برای ما و برای سازندگان بازیها مهم است که رزولوشن بازی برروی فول اچدی ۱۰۸۰ باشد و حتی ۹۰۰ پی هم برایمان افت دارد!
الان دیگر مهم نیست که همه بازیها بدون استثنا بخاطر بیدقتی و کمکاری سازندگانشان باید آپدیتها و پچهای روز اول با حجمهای فضایی داشته باشند که بسیاری (بخصوص هموطنان خودمان) از دریافت آنها عاجزند. بدی این قضیه این است که بدون این آپدیتهای روز اول به سختی میتوان بازی را با آن همه مشکلاتش تحمل کرد. گیمرها و کاربران عزیز، همه اینها را کنار هم قرار دهید و به نسل هشتم بازیهای ویدیویی میرسید!
تا دو ماه دیگر پلیاستیشن ۴ پرو منتشر میشود. سال بعد تقریباً در همین تاریخ کنسول مایکروسافت با نام اسکورپیو منتشر خواهد شد. پلیاستیشن ۴ پرو ۴ ترافلاپس قدرت پردازش دارد که دو برابر نسخه معمولی آن و اکسباکسوان است و اسکورپیو هم ۶ ترافلاپس و خوردهای قدرت پردازشی خواهد داشت و به راحتی از پس بازیهای ۴K برخواهد آمد. تنها کافیست یک سال بگذرد و با توجه به قدرتی که اسکورپیو به سازندگان میدهد، سونی مجبور میشود که دوباره از کنسول بعدی خود رونمایی کند که شاید همان نسل نهم خودمان (پلی استیشن ۵) باشد و تاریخ انتشار آن را بتوان اواخر ۲۰۱۸ در نظر گرفت؛ دو سال دیگر! این چرخه همینطور ادامه پیدا میکند و این دو شرکت بزرگ هر دو سه سال یک بار به شما میگویند که اگر میخواهید کیفیت بالاتری در بازیهای خود داشته باشید و آنها را روانتر و بهتر اجرا کنید باید با ما جلو بیایید.
داداچ داری اشتباه میسازی!
چند سال قبل وقتی میگفتند بازیهای موردانتظار کدام است یک لیست طویل روبهرویتان قرار میدادیم و نسبت به تک تک آنها هیجان داشتیم. الان وقتی میگویند برای چه بازیهایی انتظار میکشی باید فقط ۱۰ دقیقه فکر کنیم! بازیها یکی پس از دیگری از نظر فنی مشکل دارند و همچنان اعتماد بازیکن را نسبت به شرکت سازندهاش کم میکنند. حتی بازیهای انحصاری سونی هم آنطوری که باید نمیدرخشند و فعلا پشت تریلرها و نمایشهای خیرهکننده و فریبنده پنهان شده اند. مثلاً اگر به تحلیل عمیق همین هورایزن که خیلی در انتظار آن هستیم بپردازیم میبینیم که بازی تقریباً هیچ چیز جدیدی از خود ندارد و ترکیبی از عناصر خوب و بدردبخور تمام بازیهای جهانآزاد و اکشن ماجراجویی قبل از خود است. دیگر بتزدا هم بتزدای قدیم نیست! فالاوت ۴ در روز اول خود ۷۰۰ میلیون دلار فروش داشت! خیلی از این فروشها نسخههای پیسی بودند که بعد از گذشتن این همه ماه هنوز از مشکلات فنی و افت فریم شدید رنج میبرند و تجربه بازی را برای دارندگان رایانههای شخصی زهر کرده اند.
همانگونه که سونی و مایکروسافت و بقیه شرکتهای مشارکتکننده با آنها رو به زوال میروند، بازیهایی مثل Inside به میدان میآیند و با سادگیِ کمنظیر خود به همه آنهایی که به سندرم گرافیک و رزولوشنپرستی دچار شده اند تلنگر و طعنه میزنند. این حرفهای دردناک واقعیتهایی هستند که از همان ابتدای نسل توسط خیلیها بیان شدند اما آن موقع به شدت کورکورانه در هیجان تکنولوژیهای جدید بودیم و هایپ عوض شدن نسل را داشتیم! کلاً از این به بعد صنعت بازیهای ویدیویی تکنولوژیمحور خواهد شد و طولی نمیکشد که دیگر آثار هنری آن ناپدید شوند و از نقاط غیرمنتظره سر در آورند. آیا این جز حرف دل همه گیمرهاست؟
در این میان از همه مسخرهتر طرفداران معتصب این دو شرکت هستند که همچنان از سیاستهای غلط هر دو طرف دفاع میکنند و با دیگر کاربران در سراسر فضای مجازی به مشاجره میپردازند. یکی نیست بگوید برادر من اینها خودشان هم نمیدانند چکار میکنند و تکلیفشان با خودشان مشخص نیست شما چرا جوش میزنی و الکی دفاع میکنی! ما که از همهاش خسته شدهایم، برویم سراغ وی یو شاید فرجی شد و جادوی نینتندو توانست شوق و اشتیاق گیمینگ و بازیهای ویدیویی را باری دیگر برایمان زنده کند. این پیام را هرکسی میتواند به مایکروسافت یا سونی برساند: نخواستیم آقا! نخواستیم!