06-01-2013, 12:38 PM
(آخرین ویرایش: 09-26-2013, 07:21 PM، توسط krazy_kow@.)
از کمبود سوژه و از بیکاری اینارو با paint درست کردم گفتم شما هم ببینید ی یادی از قدیما کنید ی تاریخچه هم واسشون نوشتم
از اولم بگم کل داستاناشون نوشتم بعد نگید نگفتی
Leon Scott Kennedy
از گذشته تا الان هیچ تغییری نکرده همیشه احساسی همیشه خون سرد همیشه در حال کمک کردن به مردم
لیان، شخصیت اول بازیهای رزیدنت اویل 2 و رزیدنت اویل 4 و رزیدنت اویل 6 و یکی از شخصیتهای بازی تاریخچه ی تاریکی و است. لیان اس کندی، در فیلم انیمیشنی رزیدنت اویل تباهی در کنار کلر ردفیلد نیز حضور داشت. لیان اسکات کندی توسط نوبورو سوگیمورا خلق شد . لیان, طبق آمار محبوب ترین شخصیت رزیدنت ایول است.در جریان رویدادهای سپتامبر 1998، لیان اسکات کندی که یک پلیس تازه کار بود، به شهر راکون رسید تا نخستین روز کاری خود را در اداره ی پلیس شهر (R.P.D)، آغاز کند. لیان در همان آغاز ورود به شهر، با زامبیها رو به رو شد. ویروس تی شهر راکون را به طغیان کشانده بود و این نخستین تجربه ی کاری او بود. لیان در عمق این فاجعه قرار گرفته بود و ویرانیهای به بار آمده را از نزدیک لمس کرد. او به هر زحمت ممکن موفق شد از شهر بگریزد، اما این پایان نقش او در این سری از بازی نبود. لیان پس از فرار از شهر، مجبور شد تا برای دو لت آمریکا کار کند .
Chris Redfield
ولی کریس واقعا عوض شده تا قبل اویل 6 واقعا ی آدم جدی بود و نمیباخت ولی در نسخه ی 6 خیلی عوض شد و همیشه ی غمی تو چهرش احساس میشه .
این کاراکتر برای اولین بار در نسخه نخست رزیدنت ایول به عنوان یکی از بازیکنان اصلی در کنار جیل ولنتاین حضور یافت. او در رزیدنت ایول کد: ورونیکا در بخش دوم بازی، جایی که تلاش میکند خواهر کوچکتر خود، کلر ردفیلد را از دست شرکت آمبرلا واقع در جزیره ی راکفورت آزاد کند، باز میگردد. کریس در کنار شوا آلومار، به عنوان شخصیت اصلی در رزیدنت ایول 5 حضور داشت؛ جایی که مجبور شد، برای مدتی با دوست و همکار قدیمی خود، جیل ولنتاین به نبرد بپردازد. او همچنین در بازی رزیدنت ایول: تاریخچه آمبرلا ، و در بازی رزیدنت ایول: تاریخچه تاریکی ، و در رزیدنت اویل افشاء حضور داشت .
Jill Valentine
فکر کنم اگه ایشون نبود الان سری resident evil نابود شده بود . شاید در نسخه ی 7 هم ی کمکی بکنه بلکه این بازی از این افتضاحی که توش گیر کرده بیاد بیرون
او برای نخستین بار توسط ایسائو اوهیشی طراحی و توسط تاکاهیرو آریمیتوسو ساخته شد. جیل برای نخستین بار در رزیدنت ایول 1، به عنوان یکی از دو شخصیت قابل انتخاب در بازی بود. در نسخه نخست این سری، بههمراه کریس ردفیلد، او یکی از اعضای تیم آلفای گروه استارز بود. جیل برای بار دیگر در رزیدنت ایول 3 حضور یافت. در حضور دوم او در این سری،شهر راکون دچار آلودگی بیولوژیکی به ویروس تی شده و به طغیان گرفتار گشت. جیل باید راهی برای خروج از شهر مییافت که سرانجام نیز موفق شد. حضور بعدی جیل در این سری، در بازی رزیدنت ایول: تاریخچه آمبرلا بود که در ماموریت نابودی آمبرلا در کنار کریس حضور داشت. جیل در بازی رزیدنت ایول 5 که دارای نقشهای متفاوتی نسبت به گذشته شده است. جیل در ابتدا هماورد کریس بود که درادامه و با مشخص شدن راز این رخداد، جیل نیز به کریس پیوست و سرانجام موفق به نابودی آلبرت وسکر شد. و در رزیدنت اویل افشاء به عنوان یک شخصیت قابل بازی وجود دارد .
Ada Wong
ایدا هم طی این همه سال هیچ تغییر نکرده همیشه مغرور و مرموز و همیشه درحال فرار از دست لیان
او در جریان داستانهای این بازی، به عنوان یک جاسوس، عضوی از تشکیلاتی مخفی موسوم به سازمان است. تشکیلاتی که به عنوان رقیب شرکت آمبرلا فعالیت میکرد. این شرکت نیز همانند آمبرلا، در پی هدفهایی چون تولید سلاحهای بیولوژیکی بود و ایدا وانگ، به عنوان یک شخصیت منفی، جاسوسی مورد اعتماد و کاردان برای این تشکیلات مخفی بود.ایدا وانگ در بازیهایی چون رزیدنت ایول 2، رزیدنت ایول 4، رزیدنت ایول: تاریخچه آمبرلا و رزیدنت ایول: تاریخچه تاریکی، رزیدنت ایول 6 حضور داشته است. شخصیت او نخستین بار توسط نوبورو سوگیمورا مطرح و توسط ایسائو اوهیشی در بازی رزیدنت ایول 2 طراحی شد.ایدا وانگ در سری رزیدنت ایول، یک شخصیت منفی است. او در سال 1974 از پدر و مادری چینی - امریکایی متولد شد و به دلایلی نامشخص به عضویت سازمان مخفی در آمد. او به جاسوس قرمزپوش معروف است.
Sherry Birkin
در نسخه ی دوم که اصلا شخصیت پردازی وجود نداشت و همش درحال فرار بود ولی در نسخه ی 6 به خوبی ظاهر شد
شری، دختر پژوهشگران برجسته ی شرکت آمبرلا یعنی ویلیام برکین و آنت برکین، در سال ۱۹۸۶ است. زمانی که او در حال رشد بود؛ پدر ومادرش، به شدت مشغول انجام پژوهش ها و مطالعات خودشان بودند. نسخه ی 2 : در سال 1996، ویلیام و آنت به مقر آمبرلا در کوهستان آرکلی واقع در حومه ی شهر راکون فرستاده شدند. مقری که در اعماق زمین قرار داشت و پژوهش های فوق محرمانه ای در آن صورت می پذیرفت. ویلیام در تلاش بود تا پروژه ی ویروس G خود را در این مقر به پایان برساند. این سه نفر تا دو سال بعد نیز در آن مقر حضور داشتند و در جریان طغیان ویروس T در شهر راکون، شری در پایان پدر و مادر خود را از دست می دهد و به همراه لیان اسکات کندی و کلر ردفیلد از شهر خارج می شود. نسخه ی 6 :شری متوجه می شود برای نابودی ویروس جدیدی به نام ویروس C که تمام جهان را به خود آلوده کرده است نیاز به خونی از نسلآلبرت وسکر نیاز دارد و از آنجایی که وسکر مرده بود به دنبال پسر زنده ی وی یعنی جیک مولر می رود و او را در شرق اروپا پیدا می کند و از جیک می خواهد تا خون خود را برای این راه استفاده کند. جیک در ازای چهارصد هزار دلار این قرارداد را قبول می کند.شری و جیک با هم از شرق اروپا حرکت می کنند و ...
Albert Wesker
آلبرت وسکر بزرگ
آلبرت وسکر مردی بود که در جستجوی راهی برای پیدا کردن قدرت و چیرگی بر نژاد انسان است. او برای این هدف توسط آمبرلا از دوران نوزادی پذیرفته شد؛ گاه مانند یک پژوهشگر و گاهی به عنوان جاسوس برای آمبرلا کار میکرد، پیوستن وسکر به ادارهٔ پلیس شهر راکون آر.پی.دی (R.P.D) و بنیانگذاری استارز نیز بخشی از مأموریتی بود که آمبرلا برای او برنامهریزی نمود ولی از آغاز تا انتهای مسیر پیشرفت او بر مبنای خیانت به همپیمانانش بود. پس از رویدادهای رزیدنت ایول1، او به همگان وانمود کرد که مردهاست اما حقیقت این نبود، او زنده بود و در این شرایط ویژه تلاش کرد تا خود را به هدفهایش نزدیک کند. آلبرت وسکر بیشترین تعداد حضور در سری بازی رزیدنت ایول و اصلیترین دشمن این سری از بازیهاست. و به احتمال زیاد هنوز زنده هست .
Jack Krauser
او دوست و همراه لیان بود ولی بیشتر در نسخه ی 4 حضور داشت ولی به عنوان یک دشمن
یکی از دو شخصیت قابل انتخاب در بازی رزیدنت ایول: تاریخچه تاریکی در کنار لیان اس کندی بود. در سال ۲۰۰۲ او در کنار لیان، توسط سازمان ماموریتهای ویژهی دو لت آمریکا، به منطقهای در آمریکای جنوبی فرستاده میشوند. هدف، تحقیق و بررسی پیرامون فعالیتهای شخصی به نام خاویر هیدالگو است. او در این ماموریت با B.O.Wهای مختلفی روبهرو میشود. او برخلاف لیان، به استفاده از این B.O.Wها علاقمند میشود اما آن را از لیان مخفی میکند. سرانجام نیز لیان و کراوزر پس از نابود کردن خاویر، به ماموریت خود پایان داده و به وطن بازمیگردند اما از یکدیگر جدا میشوند. بعدها نیز به لیان خبر میدهند که دوست او کراوزر، در حادثهی سقوط بالگرد کشته شده است؛ اما حقیقت این نبود و او برای به دست آوردن قدرت به جستجوی آلبرت وسکر پرداخت.
Dante
همیشه کله شق و شوخ طبع همیشه مغرور . به غیر از این نسخه ی جدید ی فلش بک بود
او فردی نیمه اهریمن است زیرا پدر او اسپاردا(یک اهریمن کامل) و مادر او یک فرشته بود او برادری به نام ورژیل (vergil) دارد که در انتهای نسخه سه دانته و ورجیل نبرد سختی باهم می کنند و دانته پیروز می شود و سعی می کند به برادر خود کمک کند در انتهای مبارزه دروازه شروع به بسته شدن میکند و ویرژیل میگوید اینجا خانه پدرم بوده پس من هم اینجا میمانم و به تاریکی سقوط می کند. سپس ویرژیل در آنجا زندانی و دانته در نهایت به دنیای انسان ها بر می گردد. در دمو آخر دانته از این کار برادرش گریه میکند و اینگونه میشود که شیطان هم میتواند گریه کند.
Ezio Auditore da Firenze
فکر نکم نیازی به توضیح داشته باشه
اتزیو آودیتوره دا فیرنزه(1524-1459) یک نجیب زاده اهل فلورانس در زمان رنسانس بود. او همچنین رئیس انجمن برادری آساسین ها در ایتالیا، در بین سال های 1503 تا 1512 بود.با اینکه اتزیو، پدرش(جیوانی آودیتوره) یک آساسین بود، ولی خودش تا 17 سالگی این موضوع را نفهمید. وقتی که پدر و دو برادرش را در یک توطئه اعدام کردند او که در شهر زادگاهش تحت تعقیب بود، با مادر و خواهرش از فلورانس فرار کرد و به سمت مونتریجیونی(ویلای عمویش) فرار کرد. عموی او(ماریو آودیتوره) اتزیو را از راز پدرش با خبر کرد. اتزیو تمرینات خود را نزد ماریو شروع کرد. هدف اصلی اتزیو گرفتن انتقام از رودریگو بورجیا(رئیس تمپلارها) به خاطر اعدام خانواده اش بود.اتزیو در طی سفر هایش، صفحات کدکس(Codex Pages) که نوشته جدّش، الطیر ابن الأحد(Altair Ibn Alhad) را جمع آوری می کرد. او همچنین توانست شهر های رُم، ونیز و فلورانس را از دست تمپلار ها خارج کند.بعد از سال ها، اتزیو تصمیم گرفت تا درباره تاریخ فرقه آساسین ها تحقیق کند. پس به سمت شهر تاریخی مصیاف (Masyaf)، که یکی از پایگاه های اصلی آساسین ها بود و همچنین در نسخه اول بازی نمایش داده می شود، حرکت کرد تا اسرار اجداد خود را پیدا کند. ولی بعد از رسیدن متوجه شد که آنجا را تمپلار های مغول به دست گرفته بودند. پس به سمت قسطنطنیه حرکت کرد تا کلید های مصیاف را پیدا کندو محل کتابختانه مخفی را پیدا کند.سال ها بعد اتزیو که از فرقه آساسین ها بیرون آمده بود در توسکانی و در ویلای خود همراه با همسر و دو فرزندش زندگی می کرد. او در هنگام گشت و گذار در شهر فلورانس به خاطر سکته قلبی مرد.
max payne
مرد انتقام . خسته به نظر می رسد البته به غیر از نسخه ی اول که همیشه خوش حال بود . آیا می تواند بعد از این همه سال کمی استراحت کند یا باز هم درگیر داستانی دیگر می شود
یک پلیس نیویورک است که بعد از ظهر یک روز بی خسته کننده هنگام بازگشت به خانه اش متوجه میشود که همسر و فزرند نوزادش توسط افرادی معتاد به قتل رسیدهاند. مکس در پی شناسایی و انتقام از قاتلان خانواده اش به معتادان جنایتکاری بر میخورد که تحت تأثیر مادهای به نام V به این اعمال وحشیانه دست میزنند. در پی جستجوهای بیشتر، او متوجه میشود که ماده V نتیجه یکی از پروژههای سری ارتش آمریکا است . و مدتی پیش رسما متوقف شدهاست و زنی به نام نیکل هورن این پروژه را به صورت غیر قانونی ادامه دادهاست.
در نسخه دوم بازی مکس پین در حین انجام ماموریتش با یکی از افرادی که در جستجوهایش در پی نیکل هورن به او برخورده بود و گمان میکرد او کشته شده است روبرو میشود. مکس در جریان ماجراهای بیشتر عاشق زنی به اسم مونا که قاتلی خطرناک است میشود و تا جایی پیش می رود که برای نجات جان او همکار خود را که به او درباره ارتباطش با جنایتکاران مشکوک شده بود میکشد .
پس از گذشت هشت سال از وقایع نسخه دوم مکس در طی این سالها پیر و شکسته شده و به مصرف قرص و الکل روی آورده است. طی اتفاقاتی که در New York میافتد مکس پسر رییس یکی از باندهای مافیایی را میکشد و به برزیل می رود و محافظ شخصی خانواده ی یک تاجر ثروتمند به نام Rodrigo Branco می شود . همسر او دزدیده می شود و مکس باز هم وارد داستانی بزرگ می شود...
lara craft
رقیب بازی های ماجرایی
اولین لارا در دنیای بازی های رایانه ای در سال 1996 میلادی بود. در آن زمان شرکت سونی با پلی استیشن غوغایی به پا کرده بود و این بازی یکی از بازی های موفق این کنسول بود. طراح و متفکر اصلی این بازی هم فردی بود به نام تابی گارد که در ابتدای کار طراح لارا این شخصیت را بسیار متفاوت با آنچه دیده ایم طراحی کرده بود اما با گذشت زمان لارا کامل تر شد و در اولین بازی لارا با یک لباس آبی و موهای بافته شده و همچنین یک عینک کوچک ظاهر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت. تابی گارد برای طراحی شخصیت اولیه وقت بسیار زیادی صرف کرده بود و در ابتدا لارا یک دختر معمولی با یک کلاه و یک شلاق بود و مثل شخصیت اصلی مجموعه فیلم ها و بازی های ایندیانا جونز که به دنبال گنجینه های عجیب و غریب می رفت . اما بعداً با حضور فردی به نام جرمی هیس، لارا کمی اصالت و ریشه پیدا کرد و به یک دختر اهل آمریکای جنوبی با نام لارا کروز تبدیل شد. بعد از این دوباره کمی در شخصیت او دستکاری شد و یک نام و ملیت انگلیسی برای او انتخاب شد و به این ترتیب لارا کرافت امروزی متولد گردید .
از اولم بگم کل داستاناشون نوشتم بعد نگید نگفتی
Leon Scott Kennedy
از گذشته تا الان هیچ تغییری نکرده همیشه احساسی همیشه خون سرد همیشه در حال کمک کردن به مردم
لیان، شخصیت اول بازیهای رزیدنت اویل 2 و رزیدنت اویل 4 و رزیدنت اویل 6 و یکی از شخصیتهای بازی تاریخچه ی تاریکی و است. لیان اس کندی، در فیلم انیمیشنی رزیدنت اویل تباهی در کنار کلر ردفیلد نیز حضور داشت. لیان اسکات کندی توسط نوبورو سوگیمورا خلق شد . لیان, طبق آمار محبوب ترین شخصیت رزیدنت ایول است.در جریان رویدادهای سپتامبر 1998، لیان اسکات کندی که یک پلیس تازه کار بود، به شهر راکون رسید تا نخستین روز کاری خود را در اداره ی پلیس شهر (R.P.D)، آغاز کند. لیان در همان آغاز ورود به شهر، با زامبیها رو به رو شد. ویروس تی شهر راکون را به طغیان کشانده بود و این نخستین تجربه ی کاری او بود. لیان در عمق این فاجعه قرار گرفته بود و ویرانیهای به بار آمده را از نزدیک لمس کرد. او به هر زحمت ممکن موفق شد از شهر بگریزد، اما این پایان نقش او در این سری از بازی نبود. لیان پس از فرار از شهر، مجبور شد تا برای دو لت آمریکا کار کند .
Chris Redfield
ولی کریس واقعا عوض شده تا قبل اویل 6 واقعا ی آدم جدی بود و نمیباخت ولی در نسخه ی 6 خیلی عوض شد و همیشه ی غمی تو چهرش احساس میشه .
این کاراکتر برای اولین بار در نسخه نخست رزیدنت ایول به عنوان یکی از بازیکنان اصلی در کنار جیل ولنتاین حضور یافت. او در رزیدنت ایول کد: ورونیکا در بخش دوم بازی، جایی که تلاش میکند خواهر کوچکتر خود، کلر ردفیلد را از دست شرکت آمبرلا واقع در جزیره ی راکفورت آزاد کند، باز میگردد. کریس در کنار شوا آلومار، به عنوان شخصیت اصلی در رزیدنت ایول 5 حضور داشت؛ جایی که مجبور شد، برای مدتی با دوست و همکار قدیمی خود، جیل ولنتاین به نبرد بپردازد. او همچنین در بازی رزیدنت ایول: تاریخچه آمبرلا ، و در بازی رزیدنت ایول: تاریخچه تاریکی ، و در رزیدنت اویل افشاء حضور داشت .
Jill Valentine
فکر کنم اگه ایشون نبود الان سری resident evil نابود شده بود . شاید در نسخه ی 7 هم ی کمکی بکنه بلکه این بازی از این افتضاحی که توش گیر کرده بیاد بیرون
او برای نخستین بار توسط ایسائو اوهیشی طراحی و توسط تاکاهیرو آریمیتوسو ساخته شد. جیل برای نخستین بار در رزیدنت ایول 1، به عنوان یکی از دو شخصیت قابل انتخاب در بازی بود. در نسخه نخست این سری، بههمراه کریس ردفیلد، او یکی از اعضای تیم آلفای گروه استارز بود. جیل برای بار دیگر در رزیدنت ایول 3 حضور یافت. در حضور دوم او در این سری،شهر راکون دچار آلودگی بیولوژیکی به ویروس تی شده و به طغیان گرفتار گشت. جیل باید راهی برای خروج از شهر مییافت که سرانجام نیز موفق شد. حضور بعدی جیل در این سری، در بازی رزیدنت ایول: تاریخچه آمبرلا بود که در ماموریت نابودی آمبرلا در کنار کریس حضور داشت. جیل در بازی رزیدنت ایول 5 که دارای نقشهای متفاوتی نسبت به گذشته شده است. جیل در ابتدا هماورد کریس بود که درادامه و با مشخص شدن راز این رخداد، جیل نیز به کریس پیوست و سرانجام موفق به نابودی آلبرت وسکر شد. و در رزیدنت اویل افشاء به عنوان یک شخصیت قابل بازی وجود دارد .
Ada Wong
ایدا هم طی این همه سال هیچ تغییر نکرده همیشه مغرور و مرموز و همیشه درحال فرار از دست لیان
او در جریان داستانهای این بازی، به عنوان یک جاسوس، عضوی از تشکیلاتی مخفی موسوم به سازمان است. تشکیلاتی که به عنوان رقیب شرکت آمبرلا فعالیت میکرد. این شرکت نیز همانند آمبرلا، در پی هدفهایی چون تولید سلاحهای بیولوژیکی بود و ایدا وانگ، به عنوان یک شخصیت منفی، جاسوسی مورد اعتماد و کاردان برای این تشکیلات مخفی بود.ایدا وانگ در بازیهایی چون رزیدنت ایول 2، رزیدنت ایول 4، رزیدنت ایول: تاریخچه آمبرلا و رزیدنت ایول: تاریخچه تاریکی، رزیدنت ایول 6 حضور داشته است. شخصیت او نخستین بار توسط نوبورو سوگیمورا مطرح و توسط ایسائو اوهیشی در بازی رزیدنت ایول 2 طراحی شد.ایدا وانگ در سری رزیدنت ایول، یک شخصیت منفی است. او در سال 1974 از پدر و مادری چینی - امریکایی متولد شد و به دلایلی نامشخص به عضویت سازمان مخفی در آمد. او به جاسوس قرمزپوش معروف است.
Sherry Birkin
در نسخه ی دوم که اصلا شخصیت پردازی وجود نداشت و همش درحال فرار بود ولی در نسخه ی 6 به خوبی ظاهر شد
شری، دختر پژوهشگران برجسته ی شرکت آمبرلا یعنی ویلیام برکین و آنت برکین، در سال ۱۹۸۶ است. زمانی که او در حال رشد بود؛ پدر ومادرش، به شدت مشغول انجام پژوهش ها و مطالعات خودشان بودند. نسخه ی 2 : در سال 1996، ویلیام و آنت به مقر آمبرلا در کوهستان آرکلی واقع در حومه ی شهر راکون فرستاده شدند. مقری که در اعماق زمین قرار داشت و پژوهش های فوق محرمانه ای در آن صورت می پذیرفت. ویلیام در تلاش بود تا پروژه ی ویروس G خود را در این مقر به پایان برساند. این سه نفر تا دو سال بعد نیز در آن مقر حضور داشتند و در جریان طغیان ویروس T در شهر راکون، شری در پایان پدر و مادر خود را از دست می دهد و به همراه لیان اسکات کندی و کلر ردفیلد از شهر خارج می شود. نسخه ی 6 :شری متوجه می شود برای نابودی ویروس جدیدی به نام ویروس C که تمام جهان را به خود آلوده کرده است نیاز به خونی از نسلآلبرت وسکر نیاز دارد و از آنجایی که وسکر مرده بود به دنبال پسر زنده ی وی یعنی جیک مولر می رود و او را در شرق اروپا پیدا می کند و از جیک می خواهد تا خون خود را برای این راه استفاده کند. جیک در ازای چهارصد هزار دلار این قرارداد را قبول می کند.شری و جیک با هم از شرق اروپا حرکت می کنند و ...
Albert Wesker
آلبرت وسکر بزرگ
آلبرت وسکر مردی بود که در جستجوی راهی برای پیدا کردن قدرت و چیرگی بر نژاد انسان است. او برای این هدف توسط آمبرلا از دوران نوزادی پذیرفته شد؛ گاه مانند یک پژوهشگر و گاهی به عنوان جاسوس برای آمبرلا کار میکرد، پیوستن وسکر به ادارهٔ پلیس شهر راکون آر.پی.دی (R.P.D) و بنیانگذاری استارز نیز بخشی از مأموریتی بود که آمبرلا برای او برنامهریزی نمود ولی از آغاز تا انتهای مسیر پیشرفت او بر مبنای خیانت به همپیمانانش بود. پس از رویدادهای رزیدنت ایول1، او به همگان وانمود کرد که مردهاست اما حقیقت این نبود، او زنده بود و در این شرایط ویژه تلاش کرد تا خود را به هدفهایش نزدیک کند. آلبرت وسکر بیشترین تعداد حضور در سری بازی رزیدنت ایول و اصلیترین دشمن این سری از بازیهاست. و به احتمال زیاد هنوز زنده هست .
Jack Krauser
او دوست و همراه لیان بود ولی بیشتر در نسخه ی 4 حضور داشت ولی به عنوان یک دشمن
یکی از دو شخصیت قابل انتخاب در بازی رزیدنت ایول: تاریخچه تاریکی در کنار لیان اس کندی بود. در سال ۲۰۰۲ او در کنار لیان، توسط سازمان ماموریتهای ویژهی دو لت آمریکا، به منطقهای در آمریکای جنوبی فرستاده میشوند. هدف، تحقیق و بررسی پیرامون فعالیتهای شخصی به نام خاویر هیدالگو است. او در این ماموریت با B.O.Wهای مختلفی روبهرو میشود. او برخلاف لیان، به استفاده از این B.O.Wها علاقمند میشود اما آن را از لیان مخفی میکند. سرانجام نیز لیان و کراوزر پس از نابود کردن خاویر، به ماموریت خود پایان داده و به وطن بازمیگردند اما از یکدیگر جدا میشوند. بعدها نیز به لیان خبر میدهند که دوست او کراوزر، در حادثهی سقوط بالگرد کشته شده است؛ اما حقیقت این نبود و او برای به دست آوردن قدرت به جستجوی آلبرت وسکر پرداخت.
Dante
همیشه کله شق و شوخ طبع همیشه مغرور . به غیر از این نسخه ی جدید ی فلش بک بود
او فردی نیمه اهریمن است زیرا پدر او اسپاردا(یک اهریمن کامل) و مادر او یک فرشته بود او برادری به نام ورژیل (vergil) دارد که در انتهای نسخه سه دانته و ورجیل نبرد سختی باهم می کنند و دانته پیروز می شود و سعی می کند به برادر خود کمک کند در انتهای مبارزه دروازه شروع به بسته شدن میکند و ویرژیل میگوید اینجا خانه پدرم بوده پس من هم اینجا میمانم و به تاریکی سقوط می کند. سپس ویرژیل در آنجا زندانی و دانته در نهایت به دنیای انسان ها بر می گردد. در دمو آخر دانته از این کار برادرش گریه میکند و اینگونه میشود که شیطان هم میتواند گریه کند.
Ezio Auditore da Firenze
فکر نکم نیازی به توضیح داشته باشه
اتزیو آودیتوره دا فیرنزه(1524-1459) یک نجیب زاده اهل فلورانس در زمان رنسانس بود. او همچنین رئیس انجمن برادری آساسین ها در ایتالیا، در بین سال های 1503 تا 1512 بود.با اینکه اتزیو، پدرش(جیوانی آودیتوره) یک آساسین بود، ولی خودش تا 17 سالگی این موضوع را نفهمید. وقتی که پدر و دو برادرش را در یک توطئه اعدام کردند او که در شهر زادگاهش تحت تعقیب بود، با مادر و خواهرش از فلورانس فرار کرد و به سمت مونتریجیونی(ویلای عمویش) فرار کرد. عموی او(ماریو آودیتوره) اتزیو را از راز پدرش با خبر کرد. اتزیو تمرینات خود را نزد ماریو شروع کرد. هدف اصلی اتزیو گرفتن انتقام از رودریگو بورجیا(رئیس تمپلارها) به خاطر اعدام خانواده اش بود.اتزیو در طی سفر هایش، صفحات کدکس(Codex Pages) که نوشته جدّش، الطیر ابن الأحد(Altair Ibn Alhad) را جمع آوری می کرد. او همچنین توانست شهر های رُم، ونیز و فلورانس را از دست تمپلار ها خارج کند.بعد از سال ها، اتزیو تصمیم گرفت تا درباره تاریخ فرقه آساسین ها تحقیق کند. پس به سمت شهر تاریخی مصیاف (Masyaf)، که یکی از پایگاه های اصلی آساسین ها بود و همچنین در نسخه اول بازی نمایش داده می شود، حرکت کرد تا اسرار اجداد خود را پیدا کند. ولی بعد از رسیدن متوجه شد که آنجا را تمپلار های مغول به دست گرفته بودند. پس به سمت قسطنطنیه حرکت کرد تا کلید های مصیاف را پیدا کندو محل کتابختانه مخفی را پیدا کند.سال ها بعد اتزیو که از فرقه آساسین ها بیرون آمده بود در توسکانی و در ویلای خود همراه با همسر و دو فرزندش زندگی می کرد. او در هنگام گشت و گذار در شهر فلورانس به خاطر سکته قلبی مرد.
max payne
مرد انتقام . خسته به نظر می رسد البته به غیر از نسخه ی اول که همیشه خوش حال بود . آیا می تواند بعد از این همه سال کمی استراحت کند یا باز هم درگیر داستانی دیگر می شود
یک پلیس نیویورک است که بعد از ظهر یک روز بی خسته کننده هنگام بازگشت به خانه اش متوجه میشود که همسر و فزرند نوزادش توسط افرادی معتاد به قتل رسیدهاند. مکس در پی شناسایی و انتقام از قاتلان خانواده اش به معتادان جنایتکاری بر میخورد که تحت تأثیر مادهای به نام V به این اعمال وحشیانه دست میزنند. در پی جستجوهای بیشتر، او متوجه میشود که ماده V نتیجه یکی از پروژههای سری ارتش آمریکا است . و مدتی پیش رسما متوقف شدهاست و زنی به نام نیکل هورن این پروژه را به صورت غیر قانونی ادامه دادهاست.
در نسخه دوم بازی مکس پین در حین انجام ماموریتش با یکی از افرادی که در جستجوهایش در پی نیکل هورن به او برخورده بود و گمان میکرد او کشته شده است روبرو میشود. مکس در جریان ماجراهای بیشتر عاشق زنی به اسم مونا که قاتلی خطرناک است میشود و تا جایی پیش می رود که برای نجات جان او همکار خود را که به او درباره ارتباطش با جنایتکاران مشکوک شده بود میکشد .
پس از گذشت هشت سال از وقایع نسخه دوم مکس در طی این سالها پیر و شکسته شده و به مصرف قرص و الکل روی آورده است. طی اتفاقاتی که در New York میافتد مکس پسر رییس یکی از باندهای مافیایی را میکشد و به برزیل می رود و محافظ شخصی خانواده ی یک تاجر ثروتمند به نام Rodrigo Branco می شود . همسر او دزدیده می شود و مکس باز هم وارد داستانی بزرگ می شود...
lara craft
رقیب بازی های ماجرایی
اولین لارا در دنیای بازی های رایانه ای در سال 1996 میلادی بود. در آن زمان شرکت سونی با پلی استیشن غوغایی به پا کرده بود و این بازی یکی از بازی های موفق این کنسول بود. طراح و متفکر اصلی این بازی هم فردی بود به نام تابی گارد که در ابتدای کار طراح لارا این شخصیت را بسیار متفاوت با آنچه دیده ایم طراحی کرده بود اما با گذشت زمان لارا کامل تر شد و در اولین بازی لارا با یک لباس آبی و موهای بافته شده و همچنین یک عینک کوچک ظاهر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت. تابی گارد برای طراحی شخصیت اولیه وقت بسیار زیادی صرف کرده بود و در ابتدا لارا یک دختر معمولی با یک کلاه و یک شلاق بود و مثل شخصیت اصلی مجموعه فیلم ها و بازی های ایندیانا جونز که به دنبال گنجینه های عجیب و غریب می رفت . اما بعداً با حضور فردی به نام جرمی هیس، لارا کمی اصالت و ریشه پیدا کرد و به یک دختر اهل آمریکای جنوبی با نام لارا کروز تبدیل شد. بعد از این دوباره کمی در شخصیت او دستکاری شد و یک نام و ملیت انگلیسی برای او انتخاب شد و به این ترتیب لارا کرافت امروزی متولد گردید .