03-19-2015, 09:07 AM
(آخرین ویرایش: 03-19-2015, 10:55 AM، توسط Zoom Hunter.)
در این مقاله میخواهیم به موفقیت بازی هایی کم حجم و مستقل اشاره کنیم. همان طور که می دانید بازی هایی هستند که از اهمیت بالایی برخوردارند و طرفدارانشان برای انتشار انها لحظه شماری می کنند. اما پس از منتشر شدنشان با اینکه فروششان بسیار عالیست اما نمی توانند خواسته های طرفداران خود را بر اورده و در اخر گند می زنند. این موضوع را می توان از امتیازاتی که به بازی های بزرگ می دهند فهمید. حال می خواهیم قسمت اخر این مقاله را برای شما توضیح دهیم.
5-گیم پلی غیر قابل تحمل
گیم پلی یکی از ارکان اصلی بازی است که اگر سازنده نتواند خوب ان را در بازی جای دهد، با ناراحتی هوادارانش
رو به رو می شود. شما تصور کنید یک فرانچایز که هر سال یک بازی از ان سری را به بیرون عرضه می کند؛ قطعا
طرفداران انتظار دارند که یک تغییری در گیم پلی این فرانچایز ایجاد شود اما پس از انتشار بازی مذکور عنوان نه تنها
گیم پلی اش فرقی نکرده، بلکه بدتر هم شده است. در اینجا است که ان فرانچایز با یک شکست سخت روبرو می شود
و هوادارانش ان را زمین خورده خطاب می کنند. ولی اگر سازنده بیشتر روی بازی کار می کرد، ما قطعا شاهد یک گیم پلی
بسیار عالی خواهیم بود. متاسفانه دوره زمانه بازیسازی الان، طوری شده است که همه برای پول کار می کنند و دوست
دارند زودتر بازی خود را به بیرون عرضه کرده و اگر حتی بازی نتوانست هواداران را راضی کند، حداقل پول زیادی به
جیب بزند و خود را برای عرضه عنوانی دیگر اماده کند.
حال برای شما مثال یک عنوان کوچک را میزنیم همان طور می دانید کسی انتظار بسیار بالایی از ان بازی ندارد، پس کاراو اسان تر است و می تواند یک عنوانی عرضه کند که بتواند انتظار مخاطبان را براورده و نمرات بالایی را از ان خود کند
این بازی با دارا بودن داستان عالی و گیم پلی عالی نشان می دهد که برای موفقیت، بازی بزرگ نیاز نیست؛تلاش زیاد نیاز
است. این عنوان ها با دارا بودن یک مسیر طلایی راه را برای بازی هایی بزرگ تر از خود هموار می سازد و عنوان های دیگر با الگو گرفتن از ان یاد می گیرند که اگر وقت بیشتری روی بازی خود بگذارند قطعا می توانند یک عنوان بسیار ناب
درست کنند.
6-عرضه سالانه بازی
شاید با خود فکر کنید مگر عرضه سالانه یک بازی، چه مشکلی دارد اما سخت در اشتباهید. به نظر شما عنوانی که فقط به مدت کم برروی ان کار شده است، می تواند یک بازی بی نقص را تحویل دهد. در این صورت ما با مشکلات بسیار زیاد در بازی من جملهباگ های بسیار زیاد، گیم پلی بسیار بد، نبود نو اوری و... چند مشکل دیگری که باعث می شود شما هر چه بیشتر مشتاق تمام نکردن بازی شوید. اگر بازی نو اوری نداشته باشد پس گیمر برای چه می رود تا یک بازی تهیه کند، در این صورت که انجام دادن بازی دیگر که در کلکسیون خود راحت تر است و باعث خرج کردن پول نمی شود. اگر بازی گیم پلی نداشته باشد ایا به ان،بازی می گویند؛ جواب خیر است. همه می دانیم که ما بازی را برای گیم پلی می خریم تا بتوانیم در بازی کارهایی انجام دهیم:شلیک کنیم، ادم و هیولا بکشیم، لباس بخریم، ازدواج کنیم و... دلایل دیگر که بخواییم بگوییم خودش یک مقاله می شود. خوب اگر بازی گیم پلی راضی کننده ای در خود جای ندهد قطعا خریدش، کار اشتباهی است. اگر بازی باگ داشته باشد باعث اعصاب خوردی شما می شود و باعث می شود که نتوانید بازی را ادامه دهید. این مورد بیشتر از همه کم کاری سازندگان را نشان می دهد. خوب اگر عنوانی باگ های بسیار زننده ای داشته باشد به طوری که نتوانید بازی را انجام دهید و در حسرت ان بمانید، خودش از امتیاز بازی می کاهد.
بازی هایی که کوچک هستند و انتظار زیادی از ان ها نمی رود، با انتشار، دهن همه را باز گذاشته و گیم پلی خوب، نواوری و
گرافیک بدون مشکل ارائه می دهند. در اینجاست که باید سازندگان ان عنوان را تحسین کرد و به سازندگان عنوان های بزرگ
بگویند: ما نیازی به عرضه سالانه بازی نداریم، ما دوست داریم که شما تمام وقتتان را صرف ساختن بازی نمایید تا بتوانید ما
را خشنود سازید، قطعا بازی ای که هرسال معرفی می کنید از کمبود نو اوری رنج می برد، پس تلاش کنید و دل ما را خشنود
سازید
7-شخصیت پردازی بد
بله، درست میخوانید. شخصیت پردازی باید طوری باشد که بازیباز بتواند به راحتی با شخصیت و محیط بازی ارتباط برقرار کند،
اگر شخصیت پردازی خوبی در کار نباشد قطعا گیمر هیچ بویی از موضوع داستان نمی برد و لذتی به او القا نمی شود.
همان طور که یک بازی خوب به داستان خوب نیاز دارد به شخصیت پردازی عالی نیاز دارد. اگر به یاد بیاورید در سال
2008 بازی ای به نامAssassins Creed2 به بازار امد که توانست امتیازات و جوایز زیادی درو کند، در این بازی شخصیت به
نام Ezio وجود داشت که توانست مدت ها در تاریخ بازی های رایانه ای به عنوان یک شخصیت دوست داشتنی و به
یادماندنی ثبت شود؛ میدانید بیشترین علل این که این عنوان موفق شد چه بود؟ شخصیت پردازی عالی بود که می توانست
بازیباز را هر چه بیشتر به سمت بازی بیاورد. در این بازی محیط های دوست داشتنی و زیبا وجود داشت که مدت ها در
ذهن گیمر باقی می ماند و باعث می شد که یک خاطره خوب از عنوان در ذهن بازیباز ثبت شود. Ezio را هم نمی توان
از یاد برد، شخصیتی که از بچگی اش با او بودیم و تا پیری اش او را ترک نکردیم، تمام زجر هایش را ما هم کشیدیم
و با قتل عام شدن خانواده اش ما هم حس انتقام بهمان دست داد، بله شخصیت پردازی هم باعث می شود که یک بازی موفق شود و بتواند حرفی داشته باشد.
متاسفانه بازی های امروزه اصلا بویی از شخصیت پردازی نبرده و نمی توانند یک بازی موفق بیرون بدهند و باعث می
شوند که بازیباز هر چه بیشتر از بازی دور شوند و نتوانند با بازی ارتباط برقرار کنند. به امید این که روز بازی ها بتوانند
شخصیتی در بازی خود جای دهند که بتواند مدت ها گیمر را سرگرم سازد و باعث شود هرچه بیشتر با بازی ارتباط قرار
کند و بتواند یک بازی موفق به بیرون عرضه کند که جایزه ها را یکی پس از دیگر درو کرده و بهترین امتیازات را از ان
خود کند و بتواند دهان منتقدین سخت گیر را ببندد.
8-بازی های ترسناک اکشن
همانطور که میدانید یکی از سبک های موفق در بازی های رایانه ای، سبک ترسناک است که توانسته در طی سال ها
خودش را در دل ما جای دهد. متاسفانه بازی های ترسناک امروز اصلا ترسناک نیستند و نمی توانند حس ترسی را به
ما انتقال دهند و این بیشتر از امتیازات ان بازی کم می کند. این عنوان هر چه بیشتر به سمت سبک اکشن کوچ کرده و
دیگر ان حس و حال سبک ترس را ندارند. مطمعنا شما وقتی یک بازی ترسناک می خرید انتظار دارید که تا حد مرگ
شما را بترساند ولی در حقیقت اشتباه می کردید، بازی پر از صحنه های اکشن است که دیگر وقتی برای ترساندن شما
نمی ماند. اگر شما به بازی های کوچکتری مانند Slender man بنگرید خواهید دید که این بازی با اینکه از هزینه کم تامین شده
اما توانسته حس ترس را به طرز شگفت اوری به بازیباز انتقال دهد طوری که در همان هفته اول انتشار توانست دو نفر را سکته و راهی بیمارستان کند اما اگر به بازی Silent Hill بنگرید خواهید دید که این بازی از بازی های سبک اکشن تقلید
کرده و دیگر ان حس و حال قدیم را ندارد. باید دید که این سبک به کجا می رود؟!