سلامی به خوشی بوی ماه مهر ،درود ای گیمفایی.قراره با هم از آخرین مصاحبه نیمه اول سال رونمایی کنیم و از خوندنش لذت ببریم.تو این مدت مصاحبه به دل خیلی ها نشست و از این بابت خیلی خوشحالم و سعی کردم ادامش بدم و واقعا از همراهی شما عزیزان تشکر ویژه دارم.قبل از شروع مصاحبه میخواستم دوتا نکته عرض کنم:اول اینکه بعضی از رفقای عزیزم اعلام کرده بودن در جریان مقاله اتفاقاتی می افته همچون تخریب برخی از شخصیت های دیگه و وجود نظر شخصی نویسنده؛در این بابت باید بگم که بنده در هیچکدوم از مصاحبه ها سعی میکنم از نظر شخصی خودم استفاده نکنم و تنها جهت طنز شدن مقاله اضافه میکنم و خودم هیچ قصد و غرضی در این بابت ندارم.نکته دوم هم اینکه با شروع فصل مدارس بدلیل فشرده بودن وقت مصاحبه با تاخیر بیشتر منتشر میشه.ممنون از همتون.راستی یادم رفت بگم: مقاله دارای Easter Egg میباشد. 0 (40):
توجه: چیه؟ نکنه دوباره میخوای هشدار بدم که مقاله دارای اسپویلر هست؟ نترس دادا این یکی اسپویلر درست حسابی نداره،بگیر بشین بخونش!
نام: لارا کرفت
شهرت: بیتربیت به نامــوس مردم چکار داری؟
نقش: Tomb Rider
نویسنده: آقای کارگردان پس این آبجی کجاست؟ یک ساعته منتظرم اینجا،دارم کپک میزنم!کارگردان: داره تو سالن گریم خودشو آرایش میکنه.
نویسنده: من هی میگم این زن ها رو بلند نکنید بیارید برنامه حرف تو گوش این بدبوی که نمیره!
(و سرانجام لارا وارد صحنه میشود!)
نویسنده: استغفرالله، حداقل یه چادری،روسری ای چیزی میدادید بهش الان station بیاد دودمانمون به باد میره خو! (پیام خصوصی نویسنده برای خوانندگان: دلتون بسوزه،شرط میبندم یه همچین چیزی رو هیچوقت تو خواب هم نمی بینید!)
سلام علیکم خواهر به به چه سعادتی نصیب ما شد... احسنت،احسنت (الکی مثلا من بدبوی هستم )
لارا: سلامی به خوشبویی شبنم*سرت شود کنده کم کم
سلام به برادران گیمفایی،چاکریم
نویسنده: خیلی خوش آمدید به مصاحبه
لارا: هی اخوی اگه فک کردی میتونی مثل مهمانان قبلی منو ضایع کنی کورخوندی! چنان قابلمه رو میزنم تو سرت تا مغزت از کف پاهات بزنه بیرون!
نویسنده: من شیت اضافه بخورم نخیر آبجی.. خب به عنوان سوال اول میخوام رفع ابهام کنم برای بینندگان: این بازی شما آخر تلفظش چیه؟ تومب رایدر ؟ تامب رایدر؟ توم ریـدر؟ و...؟
لارا: این کلمه مثل اوسکل،اوسگل،اسکل،اسگل،اصکل،اصکل و ... مشکل فنی داره بهتره بهش فکر نکنین دیوانه میشین.
نویسنده: آبجی میدونید که در چه روز نحسی اومدین برنامه ما؟
لارا: بله شنیدم قراره بزودی برین قاطی باقالیا،گیم هم از کفتون میره کلا دهن شما جماعت گیمرین سرویسیده میشه! ضمن اینکه فالوت و اساسین و فیفا و هزارتا بازی دیگه رو از دست بدید.
نویسنده: و همچنین در اوخر سال آنچار..
لارا: مرتیکه بز صفت بهتره که توی برنامت شَر درست نکنه که من خودم شَر کبیرم!
نویسنده: خواهر رحم کن... فقط یه چیزی آبجی،شما با اینکه انقدر به آرایش خودتون میرسین منتهی الان که اینجا هستین بوی سگ عرق میاد چرا آخه یدست لباس نو نمی گیرید (دوستان باور کنید تو استدیو بو گربه مرده میاد)
لارا: من مثل مهمونه قبلیتون (اتزیو) اهل تیپ و مد نیستم تا چشم نخورم بعدش هم انقدر این لباس تنم بوده جذب شده به تنم،چاره ای نیست!
نویسنده: خواهر چرا تا الان ازدواج نکردین؟ بخدا حیف شما نیست؟
لارا: والا خواستگار همش پشت در خونمون ریخته ولی به مادر شوهر فک میکنم کلا از فکرش در میام.
نویسنده: بانو شنیدم یه زمان رییس انجمن بانوان کاراکتر رو برعهده داشتین.
لارا: آره،چشمت روز بد نبینه انقدر این کاراکتر های انحصاری Sony شیطون بلا بودن که کلا انصراف دادم.
نویسنده: بعد بچه ها پیام فرستادن گفتن شما چند سالتون آخه؟ هر سال دارین جوان تر میشین؟ آخه مگه "بنجامین باتن" هستی شما مگه؟
لارا: اولا اینکه بگو اون بچه ها چششون از جاش در بیاد،دوما من از موقعی که اومدم دست اسکوئر انیکس بیمه تکمیلی شدم هر ماه میرم عمل زیبایی انجام میدم،حتی هیتمن کچل تو نسخه ی جدیدش مثل نوجوون ها شده!
نویسنده: گفتین هیتمن؛ شما تو اسکوئر انیکس نفوذ دارین،بگین این یارو چرا کچل شده آخه؟ چون از CJ پرسیدیم گفتش از دست زنش،موهاش ریخته! موضوع چیه واقعا؟
لارا: درسته، این بابا کلا با زنش مشکل داشت از همون جوانی هاش دیگه کم کم ریخت موهاش! این جای خط های پشت کلش هم بخاطر اینه که تو یه دعوا زنش چنگال داغ کرد زد پس کلش دیگه علامتش موند برای انیکه ضایع نشه گفتش خالکوبی هستش و بقلش با سوزن نوشت 47!
نویسنده: خب میخوام سوال بعدی رو ازتون بپرسم راجب...
(برداران کمیته Station وارد صحنه میشوند)
برادر Station: دستاتون رو ببرید بالا، یکی به من بگه این خانم اینجا با این اوضاع چکار میکنه؟
نویسنده: بوخودا مهمون خارجیه رحم کنید...
برادر Station: سرباز وظیفه "خنجری"؛ همشون رو دستگیر کن ببریم زندان،باید تکلیفشون مشخص بشه.
سرباز وظیفه "خنجری": چشم قربان!
-چهار ساعت بعد-
3.
2.
1.
نویسنده: خب بینندگان عزیز،به علت عدم دریافت مجوز از گیمفا توسط تهیه کننده محترممون مجبوریم ادامه مصاحبه رو از زندان ادامه بدیم!خب خانوم لارا مثل اینکه بروبچ خیلی هواتون رو دارن گفتن دارین میرین کشور سوریه،توسط این داعـشی ها رباییده نشین!
لارا: من قبل از اینکه جواب این بروبچ فضولتون رو بدم میخواستم بگم اگه من این تهیه کنندتون رو ببینم چنان بزنم تو سرش که دیگه روش نشه منو بیاره تو برنامه هاش! والا من خودم یپا داعـشم،کی جرئت میکنه همچین شِتی رو بخوره؟
نویسنده: در مورد این انحصاری زمانی یکم توضیح بدید خیلی عصبانی بودن برخی از دوستان؟
لارا: من هی میام بحث 30 یا 30 نکنم باز تو گیر میدی؟ والا من رفتم دفتر جناب اسپنسر،یه چایی خوردیم،ایشون گفتن: دست های پشت پرده گفته رقیب میطلبیم. بعدش گفت تو بیای باهامون راه بیا یه یکسالی واس ما باش.منم دیدم چه رقابتی بهتر از این،قبول کردم. میخوام ببینم این بابا ای که میگن چند مرده حلاجه!
نویسنده: اما بحث بعدی که میمونه در مورد برادر دریک هست که میخوام نظرتون رو در موردش...
(در زندان باز میشود)
سرباز وظیفه "خنجری": بیاین مهمون دارین! امشب تحملش کنین تا فردا ببریمش دادگاه چون مهریه زنشو نداده افتاده زندان...
نویسنده: داداش بیا داخل خجالت نکش،فقط بی زحمت شلوغ نکن که دارم مصاحبه میکنم.
زندانی ناشناس: خفه باو..
نویسنده: بیا جلوتر تا حالیت کنم حاجی...
لارا: وایسا ببینم تو؟؟
زندانی ناشناس: چی؟؟ لارا؟؟
لارا: چطور امکان داره؟ تو اینجا..؟
زندانی ناشناس: لارا من توضیح میدم..
لارا: نه،هیچی نگو، تو منو گول زدی، سال ها منتظرت بودم ولی تو رفتی و برنگشتی تا اینکه فهمیدم زن گرفتی!
نویسنده: یه لحظه وایسین بینم! اینجا چخبره؟ آبجی این حاجی کیه؟
لارا: این مردیه که سالها منو سرکار گذاشت،به من گفته بود دوست دارم ولی زد زیرش و شما خیلی دوست دارین در موردش بدونین؛ اسمش: نیتن دراک هست!
نویسنده: جـــانم؟ مگه میشه؟ مگه اصن داریم؟
نیتن: اون راست میگه! من ولش کردم ولی لارا من بخاطر تو برگشتم،حالا که دیدی ازش طلاق گرفتم، میخواستم بیام پیشت،میخواستم بیام تا دوباره زندگی رو باهم شروع کنیم.
لارا: اون زمان هم همینو میگفتی،ولی من خواستگارای زیادی داشتم از هیتمن کچل بگیر تا مایکل (gta v) ولی بخاطر تو جواب رد بهشون دادم.خیلی منتظرت موندم.حالا دیگه چه فایده ای داره؟
نیتن: درسته،من الان سرم به سنگ خورده،ما میتونیم با هم بهترین کاراکتر بازی های ماجراجویی بشیم و همه چیز رو عوض کنیم.
لارا: خودت چی انتظار داری،فک میکنی با این دل پری که دارم باهات زندگی کنم.
نویسنده: آقا بس کنید مگه فیلم هندی باو،ایش کلا گند زدین تو طنزمون آقا بیا جمعش کن من اصلا نمیخوام دیگه مصاحبه کنم،لارا خانوم قبول کن سریع تمومش کنیم بره بچه ها درس دارن!
لارا: باشه ولی قول بده دیگه سرکارم نزاری و همیشه باهم باشیم!
نیتن: حتما،قول میدم عزیزم.
نویسنده: بیارم ناپلئونی رِه؟
نیتن و لارا: بیار!
سرباز وظیفه "خنجری": آبجی لارا من از فن هاتم بیا تا Station خوابه از زندان در برو..
لارا: اگه میخوای بزار در برم باس بزاری نیتن هم بیاد.
سرباز وظیفه "خنجری": قبول فقط سریع تا بیدار نشده.
نویسنده: منم میام.
سرباز وظیفه "خنجری": حاجی شما کجا؟ شما همینجا میمونید تا تکلیفت فردا تو دادگاه مشخص بشه!
نویسنده: خنجری همینطوریش هم که تو سایت بهمون خنجر میزدی،ایندفعه رو راه بیا با ما!
سرباز وظیفه "خنجری": بگین بشین سرجات حاجی.. زر هم نزن..!
نیتن و لارا: از شما دوستان عزیز تشکر میکنیم سال تحصیلی خوشی داشته باشید. خداحافظ ما سَری در بریم...
نویسنده: خب ببیندگان عزیز مثل اینکه من بیچاره باس بشینم تا دادگاه ولی ای محسن،ای رسول، ای بدبوی، ای عیسی پور،ای امیر PC مدیونید بشینید تو سایت و اسپم بدید و من بدبخت تو زندان بپوسم. بلند شین خیر سرتون بیاین یه سندی چیزی بزارین. ای بابا وقت برنامه هم تموم شد پس دوستان تا مصاحبه بعدی خداحافظ... :217:
این داستان ادامه دارد؟
خب دوستان اینم از مصاحبه 4،کاری کردم که نه سیخ بسوزه و نه کباب به هر حال طنز بود و لطفا جنبشو داشته باشید.از دوستانی که باهاشون شوخی کردم عذر میخوام امیدوارم حلالم کنن.ولی دقت کنید ادامه این داستان با مصاحبه از نیتن دراک ادامه داره البته اگه رای بدین بهش تو نظر سنجی...دیگه همین و فعلا بای!
نویسنده: مهدی اسلام زاده
با تشکر فوق العاده ویژه از [font=ICTraffic]Geniuss و BadBoy4Ever بابت کمک ویژشون[/font]
نظر یادتون نره!
نظرسنجی:
نیتن دریک- قسمت دوم
الی
ادوارد کنوی
عیدتون هم مبارک!