07-06-2013, 03:04 PM
12 جون 2008.روزی که همه ی طرفداران متال گیر با بی صبری منتظرش بودند:تاریخ عرضه ی جهانی Metal Gear Solid 4:Guns of the Patriots. پنج سال از آن زمان میگذرد به همین دلیل بر آن شدم تا مقاله ای آماده کنم و 5 دلیل فراموش نشدنی از این بازی ذکر کنم.
با بازی کردن این قسمت,شما اسنیک را برای آخرین بار همراهی میکنید,این لحظه ی خاصی برای تمام طرفداران بود.بسیاری از چیزها باعث زیبایی هرچه تمام تر این بازی میشد و زمان زیادی میبرد تا تک تک آنها را نام ببریم.اما 5 تا از مهمترین فاکتور هایی که بار اصلی را در تاثیر گذاری تجربه ی این بازی به دوش کشیدند نام میبرم.
بازی را برای اولین بار بعد از سال ها انتظار آغاز میکنید
بعد از اینکه از منوی زیبا دل کندید و بازی را آغاز کزدید,تعدادی برنامه ی تلوزیونی به نمایش در می آید و شما میتوانید کانال ها را عوض کرده و برنامه ی دیگری تماشا کنید,هرکدام از این برنامه ها که در ابتده بی منطق به نظر میرسند در واقع بیانگر 5 ارتش شخصی در داستان بازی هستند.برنامه های متفاوتی به نمایش در می آید از جمله Talk Show با مهمانی که صداگذار اصلی بازیست یعنی David Hayter,یک برنامه ی اشتها کور کن آشپزی و تبلیغاتی که برای هر یک از ارتش ها به نمایش در می آید.برای هر یک از این ویدئو ها,همانطور که اعلام شده,بودجه ی یک بازی PSP خرج شده است.ویدئو ها بسیار جذاب هستند و تلفیق خوبی از اکشن زنده و تکنولوژی CG میباشند,و بلافاصله بعد از تماشای آن ها فضای حاکم بر دنیای بازی بدستتان می آید,احساسی به شما دست میدهد که واقعا قرار است بازی خاصی را تجربه کنید.
بازگشت به Shadow Moses
بعد از تکمیل ACT 3,بازیباز ناگهان خودش را در بازی MGS1 میابد.در جزیره Shadow Moses با همان گرافیک PS1 با شخصیت اسنیک که در حال پیشروی به داخل انبار است.هرچند کوتاه ولی بازی کردن این مرحله خاطرات زیادی را در ذهن ها زنده کرد:9 سال بر سالید اسنیک ,9 سال بر بازیبازان گذشته است.وقتی بازیباز وارد انبار میشود اسنیک پیر در زمان حال از خواب بیدار میشود و سالید اسنیک موزاییکی(با گرافیک PS1) به اسنیک پیر MGS4 تبدیل میشود."همه چی مرتبه اسنیک؟"جمله ایست که اتاکان میپرسد."باز هم همون رویا" اسنیک پاسخ میده و درست همین جاست که هلیکوپتر وارد جزیره برف پوشیده ی Shadow Moses میشود.حالا زمانش رسیده تا به جایی برگردیم که همه چیز اولین بار از آنجا آغاز شد...اما برای آخرین بار!
رو به رو شدن با میرا بودن قهرمانمان
در طول بازی,بار ها به شما یاد آوری میشود که شخصیتی که با آن بازی میکنید پیر و مردنیست,کسی که خودش را با آخرین زورش به پایان آخرین ماموریتش نزدیک میکند,با بی اعتنایی کامل به زندگی خودش.این مسئله با روش های مختلف گفته میشود:
اسنیک کمر درد میکرد زمانی که برای مدت طولانی نشسته راه میرود,همواره درباره ی اینکه به آخر خط رسیده شوخی میکند و از بسیاری بیماری های فیزیکی دیگر رنج میبرد.وقتی از هلیک.پتری میپرد کمرش درد می آید و به زمین می افتد.این تصویر بسیار بسیار دورتر از اسنیک جوان و قوی بود که این افسانه با او شروع شد و این به بازی یک حس خاص میدهد.حس اینکه اینجا آخر خط است.این آخرین متال گیر است...آخرین بازی که سالید اسنیک را ملاقات خواهیم کرد.حس تلخ و شیرین چیزیست که شما را در تمام طول بازی همراهی خواهد کرد.همانطور که اسنیک گفت,با یک صدایی که توام با خستگی و ایمان بود:"این...آخرین ماموریت منه"
اسنیک کمر درد میکرد زمانی که برای مدت طولانی نشسته راه میرود,همواره درباره ی اینکه به آخر خط رسیده شوخی میکند و از بسیاری بیماری های فیزیکی دیگر رنج میبرد.وقتی از هلیک.پتری میپرد کمرش درد می آید و به زمین می افتد.این تصویر بسیار بسیار دورتر از اسنیک جوان و قوی بود که این افسانه با او شروع شد و این به بازی یک حس خاص میدهد.حس اینکه اینجا آخر خط است.این آخرین متال گیر است...آخرین بازی که سالید اسنیک را ملاقات خواهیم کرد.حس تلخ و شیرین چیزیست که شما را در تمام طول بازی همراهی خواهد کرد.همانطور که اسنیک گفت,با یک صدایی که توام با خستگی و ایمان بود:"این...آخرین ماموریت منه"
تلاش برای گذر از راهروی مملو از امواج رادیواکتیو
کسی هست که بتونه این صحنه را فراموش کنه؟در مراحل پایانی بازی,اسنیک باید بدن خسته اش را در طول یک کوریدور که توسط امواج مایکروویو محافظت میشوند,بکشد.بازیباز باید دکمه ی مثلث را برای چندین دقیقه به طور متوالی فشار دهد,طوری که تصویر چند قسمت میشود و تمام کاراکتر ها را نشان میدهد که برای زندگی میجنگند, و آن موسیقی تراژدیک که در پس زمینه نواخته میشود.این راهرو آخرین مانع برای رسیدن به هوش مصنوعی بود که میهن پرستان را اداره میکرد.اسنیک درخواست رایدن را برای گذر از این راهرو رد میکند تا او بتواند باقی زندگی اش را با خوشی زندگی کند.پس از ورود به کوریدور,اسنیک شروع به راه رفتن در مکانی مملو از رادیواکتیو میکند.اما خیلی زود روی زانو هایش به زمین میخورد,در پایان نیز باید خودش را با یک دست به انتهای راهرو برساند.یک صحنه که همه را عصبی میکرد و همچنین اشک را از چشم ها جاری میساخت.اسنیک از اتاکان میخواهد که در را پشت سرش قفل کند(اتاکان توسط رباتی کوچک MKII همراه اوست) این جملات روشن میکند که اسنیک تصور نمیکرد زنده از آنجا بیرون بیاید.
ظهور Big Boss افسانه ای در پایان
این اسپویل بزرگی شناخته میشود ولی با توجه به اینکه سالهای زیادی از عرضه ی بازی گذشته وو تعداد زیادی آن را تجربه کرده اند,تصمیم به ذکر آن گرفتم.این پلات بسیار شوکه کننده در پایان بازی بود,درست زمانی که بازیباز فکر میکند همه چیز به اتمام رسیده,نام صداگذار بیگ باس روی صفحه نمایان میشود,بیگ باس برای آخرین بار ظاهر میشود,با فرزندش صلح میکند و بسیاری از ناگفته ها را بازگو میکند و اشتباهاتش را به زبان می آورد و در پایان در مقابل قبر The Boss جان به جان آفرین تسلیم میکند.