مهمان گرامی، خوشآمدید! |
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبتنام کنید.
|
آمار انجمن |
» اعضا: 112,263
» آخرین عضو: kouhyar
» موضوعات انجمن: 24,197
» ارسالهای انجمن: 225,135
آمار کامل
|
کاربران آنلاین |
درحالحاضر 202 کاربر آنلاین هستند. » 1 عضو | 198 مهمان Bing، Google، Yandex، unxrenkr
|
آخرین موضوعها |
Rumor: Call of Duty 2016 ...
انجمن: Gamefa English Articles
آخرین ارسال توسط: Ellenhelen
02-22-2025, 07:00 AM
» پاسخ: 17
» بازدید: 3,527
|
ویرایش بازی
انجمن: انجمن بازی سازان
آخرین ارسال توسط: donyayesite
02-21-2025, 10:35 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 19
|
از تاریخ انتشار بازی واقع...
انجمن: تاریخ عرضه بازی ها
آخرین ارسال توسط: fannytomy
02-21-2025, 07:05 AM
» پاسخ: 3
» بازدید: 5,207
|
اینده ی بازی های کامپیوتر...
انجمن: گفت و گوی آزاد
آخرین ارسال توسط: darkness ii
02-18-2025, 09:14 PM
» پاسخ: 16
» بازدید: 4,913
|
تولید محتوا چیست؟
انجمن: گفت و گوی آزاد
آخرین ارسال توسط: azadkarsho
02-18-2025, 11:36 AM
» پاسخ: 3
» بازدید: 1,075
|
موسیقی گیمفا | موسیقیهای...
انجمن: موسیقی بازی ها
آخرین ارسال توسط: p30better
02-16-2025, 08:48 PM
» پاسخ: 8
» بازدید: 3,635
|
معرفی سایت دانلود فیلم و ...
انجمن: معرفی سایت، کانال تلگرام
آخرین ارسال توسط: p30better
02-16-2025, 08:46 PM
» پاسخ: 3
» بازدید: 2,076
|
فروش اکانت استیم
انجمن: بازارچه
آخرین ارسال توسط: MissFatemeh
02-14-2025, 01:41 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 38
|
سوالات و مشکلات شما دربار...
انجمن: ™ PlayStation 3 , PlayStation 4 - SONY
آخرین ارسال توسط: amirhossein619
02-14-2025, 01:32 AM
» پاسخ: 3,547
» بازدید: 589,805
|
ارز دیجیتال
انجمن: گفت و گوی آزاد
آخرین ارسال توسط: player7
02-11-2025, 01:07 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 44
|
|
|
داستان بازی Darksiders |
ارسال کننده: NS game - 08-02-2012, 10:51 AM - انجمن: گفت و گوی آزاد
- پاسخ (2)
|
 |
جنگ با استراگا روبرو میشود
طبق یک پیمان الهی در روز قیامت دو ارتش بهشت و جهنم برای ایجاد تعادل به زمین میان و شروع به نبرد با همدیگه میکنن . در این بین یک گروه میانجی به نام شورای سوخته ( charred council ) که یک وجود معنوی و الهی میباشد بین آنها میانجی گری میکند. شورای سوخته این کار رو با فرستان 4 سوار آخر و زمانی به نام های جنگ . مرگ . قحطی و فتح انجام میدهد. به این ترتیب بین دو ارتش یک آتش بس موقت اعلام میشود. بعد از این هفت مهر مقدس شکسته میشود و یک انسان پا به زمین میگزارد و نقش تعیین کننده ای را در نبرد نهایی و تعادل بین سه دنیای جهنم (hell ) بهشت ( white city) و زمین بازی میکند. در روز موعود جنگ به زمین احضار میشود اما بعد از مدتی متوجه میشود سه برادر آخرزمانی دیگر هنوز نیومده اند و مهر هفتم هم هنوز شکسته نشده. دو ارتش بهشت و جهنم وارد نبرد شده اند و این نبرد زمین را به کلی نابود کرده. در ادامه جنگ با abaddon رهبر ارتش بهشت روبرو میشود. در این بین شیطانی به نام استراگا با abaddon نبرد میکند و او را به قتل میرساند و جنگ هم در نبرد با اون شکست میخورد و در شرف مردن به پیشگاه شورای سوخته برده میشود.
پیشگاه شورای سوخته (charred council)
شورای سوخته جنگ را متهم به عامل ایجاد آخرزمان زودتر از موعد و همچنین مرگ abaddon میشناسد و حکم به مرگ او میدهد. جنگ تقاضای یک شانس دیگر میکند تا عامل اصلی این توطئه را پیدا کند. شورای سوخته با این شرط قبول میکند که شیطانی به نام watcher ( مراقب ) را هم با جنگ همراه کند. watcher زیر پوست دست جنگ جای میگیرد و به این خاطر با اون فرستاده میشود تا هر وقت جنگ از مسیر اصلی ماموریتش منحرف شد او را بکشد. جنگ متوجه میشود که حالا زمین توسط یک شیطان بزرگ به نام ویرانگر ( destroyer) اداره میشود و باید او را پیدا و نابود کند. جنگ به زمین فرستاده میشود. آز آخرین باری که جنگ روی زمین بوده چند قرن گذشته. حالا زمین به کلی نابود شده و انسانها هم یا کشته شده اند یا به موجودات زامبی مانند تبدیل شده اند.
watcher همراه همیشگی جنگ
جنگ به زمین فرستاده شده تا عامل اصلی توطئه یعنی ویرانگر ( ظاهرا ) را پیدا کند. لازم به ذکر است بعد از کشته شدن aboddon , زنی فرشته به نام اوریل ( uriel) رهبری ارتش بهشت را بر عهده گرفته است. در ابتدا جنگ با یک شیطان تاجر به نام vulgrim برخورد کرد. vulgrim بوسیله ویرانگر طرد شده بود. او به جنگ گفت ویرانگر در قلعه سیاه ( black tower) اقامت دارد. راه ورود به قلعه سیاه را فقط یک نفر میداند و نام او سامائل ( samael) میباشد. جنگ پس از کمی جستجو سامائل را پیدا کرد. او حالا توسط ویرانگر با یک طلسم مخصوص زندانی بود و قدرتهایش را هم از دست داده بود. او به جنگ گفت قلعه سیاه به وسیله چهار شیطان برگزیده که زیر دست ویرانگر میباشند محافظت میشود. برای ورود به قلعه بایستی آنها را از بین برد. نام این 4 شیطان tiamat (شبیه یک خفاش غول پیکر میباشد ) , griever (هیولایی شبیه هشت پا که از دهانش امواج آتشین بیرون میآید ) , strygian (کرم غول پیکر) و slithia (عنکبوت غول پیکر که قدرت نامرئی شدن دارد) میباشد. او از جنگ خواست آنها را نابود کند و قلب آنها را برای او بیاورد , در این صورت او راه ورود به قلعه سیاه را به او نشان خواهد داد .
سامائل
جنگ عازم نابود کردن این چهار شیطان شد که هر کدام در منطقه ای خاص زندگی میکردند. در خلال پیدا کردن محافظ دوم جنگ با شخصی به نام ulthan برخورد کرد. مردی قوی هیکل با یک پتک بزرگ که بجز خودش کسی حتی نمیتوانست آن پتک را تکان دهد. او به جنگ کمک کرد تا griever را پیدا کند. در این بین هر از گاهی اوریل و سپاه بهشتیان صد راه جنگ میشدند و با او نبرد میکردند. آنها جنگ را مسئول کشته شدن فرمانروای سابقشان abbodon و آخرزمان زودتر از موعد میدانستند. در خلال نابود کردن محافظ چهارم یعنی slithia , جنگ یک حقیقت را فهمید , اینکه این چهار شیطان برگزیده هرگز محافظ قلعه سیاه نبوده اند و در واقع ماموریت اصلی آنها جلوگیری از به قدرت رسیدن مجدد ساموئل بوده است و ساموئل در این باره به جنگ دروغ گفته. جنگ بعد از یک نبرد, slithia را نابود کرد و قلب او را از سینه اش خارج کرد.
اوریل (uriel)
جنگ بعد از اینکه هر 4 شیطان را نابود کرد پیش سامائل برگشت. جنگ از او دلیل دروغ گفتنش را پرسید و سامائل هم به او گفت این موضوع زیاد اهمیت ندارد, مهم در معامله ما این بود که تو هر 4 قلب را برای من بیاوری و من هم راه ورود به قلعه سیاه را به تو نشان بدهم. ( حقیقتاً برای جنگ هم زیاد دروغ گفتن او مهم نبود و او فقط به هدف خود می اندیشید) بعد از اینکه ساموئل چهار قلب را نوش جان کرد دوباره قدرتهایش را بدست آورد و از بند طلسم آزاد شد. او مطابق قولش باید راه ورود به قلعه را به جنگ نشان میداد. او یک پورتال ( دریچه) باز کرد, این دریچه جنگ را به داخل قلعه سیاه رساند.
عزرائیل (Azreal)
جنگ بعد از کمی پیشروی در قلعه سیاه با عزرائیل (azreal ) فرشته مرگ روبرو شد. او حالا در این قلعه زندانی شده بود. ویرانگر چون میدانست عزراییل برای او تهدیدی به شمار میرود, قویترین شیطان برگزیده خود یعنی استراگا (straga ) را برای مقابله با او فرستاد . عزرائیل در این نبرد شکست خورد و حال در بند میباشد ( البته به صورت یک طلسم ). او از جنگ در خواست کمک کرد.برای آزاد شدن او بایستی جنگ استراگا را نابود میکرد. برای راه یافتن به تالار اقامت استراگا جنگ بایستی بوسیله سه پرتو نور , سه شیء مخصوص را که عزراییل را احاطه کرده بود از بین میبرد. جنگ بعد از رساندن هر سه پرتو, جنگ با کمک عزراییل موفق میشود تالار مخفی استراگا را پیدا کند. عزراییل به او گفت: قلعه و استراگا یک پیکر واحد میباشند و در صورتی که تو استراگا را از بین ببری قلعه هم نابود خواهد. جنگ به سمت استراگا روانه شد. جنگ قبلا یکبار از او شکست خورده بود و حالا حس انتقام تمام وجودش را در برگرفته بود. او در یک نبرد نفس گیر استراگا را نابود کرد. بنا به پیشبینی عزراییل , قلعه شروع به متلاشی شدن کرد, در این لحظه عزراییل سر رسید و بایک پرتال توانست جنگ را از آن مخمصه نجات دهد. آنها به بهشت منتقل شدند. اما حالا بهشت به کلی به دست نیروهای ویرانگر به خرابه تبدیل شده بود و چیز زیادی از آن باقی نمانده بود. عزراییل به جنگ گفت تنها کسی که که میداند چطور میتوان ویرانگر را شکست داد درخت بصیرت ( tree of knowledge) میباشد. جنگ به دیدار درخت رفت. درخت حقایقی را برای جنگ آشکار کرد , حقایقی غیر منتظره : طبق گفته درخت زمانی که abaddon کشته شد مستقیما به جهنم برده شد , در آنجا ندایی از یک زن ناشناس بر او رسید و از او پرسیده شد : آیا میخواهی برای همیشه به بهشت خدمت کنی یا بر جهنم فرمانروایی کنی ؟ abaddon دومی را انتخاب کرد یعنی فرمانروایی بر جهنم. از آن پس abaddon به ویرانگر تغییر شکل داد و در ادامه مهر هفتم را پیدا کرد و حالا از او محافظت میکند. او قصد داشت بهشت را تحت سلطه خود در بیاورد. او uriel را به عنوان فرمانده ارتش بهشت (heaven) برگزید و در ادامه در نبردی او را شکست داد.
abaddon
شورای سوخته ( charred council) این وقایع را پیشبینی کرده بود , اما نمیخواست برای مبارزه با ویرانگر خود وارد عمل شود و شان و منزلت خود را تا جایگاه یک قاتل پایین بیاورد, بنابراین نقشه کشیدند و اجازه دادند آخرزمان آغاز شود, آنها جنگ را احضار کردند و در ادمه او را متهم به خیانت کردند, آنها میدانستند جنگ قدرت این را دارد که برای پاک کردن نام خود از خیانت , با ویرانگر مبارزه کند, آنها wather را با او همراه کردند تا مواظب جنگ باشد و به نوعی افسار او را در دست بگیرد. جنگ در طوتئه ای عظیم گرفتار شده بود و با او به مانند یک آلت دست بازی شده بود. در ادامه درخت بصیرت (tree of knowledge ) به جنگ میگوید تنها راه نابود کردن ویرانگر , استفاده از یک شمشیر مخصوص به نام شمشیر آخر زمان است (Armageddon Blade), یک شمشیر افسانه ای. اما در حال حاضر این شمشیر تکه تکه شده است و هر تکه آن در منطقه ای خاص قرار دارد. پس جنگ عازم پیدا کردن تکه های شمشیر میشود. عزرائیل به او گفت جنگ برای پیدا کردن این تکه ها بایستی از یک ماسک مخصوص استفاده کند(Mask of Shadows) , این ماسک توانایی مشاهده در قلمرو سایه را به جنگ میدهد و این تکه های شمشیر تنها در قلمرو سایه قابل مشاهده و کشف هستند. جنگ موفق به پیدا کردن همه تکه های شمشیر میشود. در این بین جنگ یکبار دیگر با اوریل روبرو میشود, اوریل جنگ را به مبارزه میطلبد , اوریل با جنگ پیمان میبندد که بازنده محکوم به مرگ خواهد بود . جنگ یکبار دیگر اوریل را شکست میدهد , ولی علی رغم اصرار watcher , از کشتن اوریل خودداری میکند. جنگ از حقایق پرده برمیدارد و برای اوریل روشن میکند که ویرانگر (destroyer) در حقیقت خود abaddon میباشد . اوریل از شنیدن این حرف ها بسیار غمگین و ناامید می شود , او تمام عمرش را صرف دفاع از آرمان ها و راه abaddon کرده است , اما حال فهمیده که او هم یک آلت دست بوده است. جنگ به او قول میدهد که در آینده مرگ او فرا خواهد رسید, اوریل میرود تا ارتش بهشتیان را برای نبرد با ویرانگر (abaddon) آماده کند.
التان شمشیر آخر و زمانی را بوسیله تکه های پیدا شده یکبار دیگر میسازد
جنگ با همه تکه های شمشیر نزد التان (ulthan) باز میگردد تا او در آهنگریش یکبار دیگر شمشیر آخر وزمانی را بازیافت کند . التان برای او شمشیر آخر و زمانی را میسازد و به او میدهد.
ویرانگر در فورم شیطانی
در این بین اوریل به همراه ارتش بهشتیان یکبار دیگر به ویرانگر (abaddon) حمله میکنند اما باز هم ناکام میمانند و شکست میخورند. جنگ هم خودش را به آنجا می رساند و با ویرانگر روبرو می شود. ویرانگر به او پیشنهاد میکند به او ملحق شود و قدرت و سعادت ابدی را برای خود به ارمغان آورد, اما جنگ خواسته او را رد میکند و با وی وارد نبرد می شود. در یک مبارزه سخت و نفس گیر جنگ موفق میشود ویرانگر را در فورم شیطانی اش شکست دهد, ویرانگر به شکل واقعی اش یعنی abaddon باز می گردد. جنگ یکبار دیگر او را این بار در ظاهر فرشته گونه اش مغلوب می کند. abaddon از اوریل درخواست کمک میکند اما اوریل به او جوابی نمیدهد, در چشمان اوریل خشم و نفرت نسبت به abaddon موج میزند. اوریل به جنگ اجازه میدهد که abaddon را به قتل برساند, جنگ مهر هفتم را بدست می آورد , اما به یکباره توسط watcher متوقف میشود, او بعد از زجر دادن جنگ, مهر هفتم را از او میدزدد. بله این طرح و نقشه از قبل برنامه ریزی شده شورای سوخته است, آنها آگاه بودند که جنگ در صورت بدست آوردن تمام قدرتهایش برای آنها یک تهدید جدی به حساب می آید و بایستی هر طور شده از بین برود. اما اوریل به جنگ کمک می کند و با شمشیر آخر و زمانی مهر هفتم را می شکند, با انجام این فرآینده یکبار دیگر جنگ تمام قدرتهایش را بدست می آورد و از کنترل و طلسم watcher رها میشود. جنگ صورت watcher را له میکند و او را میکشد.
اوریل به او می گوید حالا به خاطر کشته شدن watcher همه کائنات در پی انتقام گرفتن از او خواهند بود. اوریل به او هشدار میدهد اگر شورای سوخته از او بخواهد, بنابه وظیفه اش بر علیه جنگ خواهد ایستاد. اوریل به او میگوید حالا فرشته ها و همه جهنمیان از طرف شورای سوخته در جستجوی شکار کردن او هستند و او در این راه یکه و تنها می باشد. اما جنگ به او میگوید: " من تنها نیستم " و سپس به سه سنگ آسمانی نورانی اشاره میکند که در حال نزول به زمین هستند. این نشانه این است که با شکسته شدن مهر هفتم, سه سوار آخر و زمانی دیگر هم به زمین وارد شده اند.
|
|
|
زندگی برزخی – معرفی، نقد، راهنمای مراحل و دانلود بازی LIMBO |
ارسال کننده: Tidus - 08-01-2012, 12:07 PM - انجمن: اخبار بازی ها
- پاسخ (5)
|
 |
کابوس پسر بچه ای هفت ساله که در دنیای بی رحم رویاهایش تنها یک هدف را دنبال می کند، به سادگی و در عین حال به زیبایی هر چه تمام تر در بازی LIMBO به تصویر کشیده شده است. «لیمبو» برای یک کودک سه ساله، بازی ای شیرین و به یادماندنی است. برای یک نوجوان پر از معماهای دشوار، اما پرمعنا است. برای جوان، لیمبو تنها یک بازی نیست. بلکه یک اثر هنری است که با آن می توان جلوه های جدیدی از ذات انسان را تجربه کرد و لذت برد، همان طور که از خواندن یک رمان ادبی و یا یک فیلم هنری لذت می برند. و لیمبو برای مخاطب بزرگسالش هم تنها یک سرگرمی نیست. بلکه زندگی است که در قالب یک اثر هنری به تصویر کشیده شده است.
داستان لیمبو داستانی آزاد است. یعنی این مخاطب بازی است که با توجه به تصاویری که دیده است، درباره ی روند داستانی و پایان آن نتیجه گیری می کند. به همین دلیل است که حتی یک کلمه دیالوگ در لیمبو وجود ندارد.
بازی با ریتمی آرام، در جنگلی انبوه آغاز می شود. با کمی دقت متوجه حضور پسر بچه ای می شوید که بر کف پوشیده از برگ و علف جنگل، دراز کشیده است. وقتی چشمانش را باز بکند، شما می توانید تنها نشانه ی حیات را در آن جنگل انبوه و متروک، درون دو چشم نورانی او بیابید.
همه جا سیاه و سفید است. به راستی اینجا کجاست؟ این پسرک تنها در این جنگلی که صدای شکارچیانش از هم اکنون شنیده می شود، چه می کند؟ آیا او خواب می بیند؟ یا در عالمی دیگر است؟ از اسم بازی می توان حدس زد که او در برزخ است(لغت Limbo در زبان لاتین به معنی برزخ می باشد.عالمی ماورایی که در آن بندگان بلاتکلیف خداوند زندگی می کنند). این پسرک در این عالم عجیب، تنها یک هدف دارد و آن یافتن خواهر گمشده اش است.داستان لیمبو اگرچه چندان پر شاخ و برگ نیست، اما از جزئیات و اشارات و کنایه های هنری زیادی بهره جسته است و این دقیقا از آن گونه داستان هایی است که بازی کامل اما ساده ای مثل لیمبو به آن نیاز دارد.
فضاسازی ها که با کمک عوامل مختلف ساخته شده است، آن قدر دقیق و تاثیرگذار است که همان ابتدای بازی، مسحور دنیای Limbo می شوید. یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر این اتمسفر ناب بازی، رنگ تماما سیاه سفید این دنیای عجیب است.
عامل فوق العاده مهم دیگر، صداگذاری و موسیقی دقیق و زیبای لیمبو است. صدای پای پسرک بر روی علف های جنگلی، تیرآهن ها، کنده های درخت و… با وسواس زیادی روی تصاویر قرار گرفته است. در جنگل ها صدای زوزه ی بادی سرد، به همراه صدای آواز شوم پرنده های جنگلی چنان جوی را پدید می آورند که به این زودی ها فراموش نخواهید کرد.
با این که موسیقی کمی در کل بازی پخش می شود و بیشتر مواقع صدای طبیعت و محیط، موسیقی لیمبو محسوب می شود، اما همان چند قطعه آن قدر زیبا و به یاد ماندنی هستند که شما را مجبور می کنند آن مرحله را تنها به خاطر بار دیگر شنیدن موسیقی اش تکرار کنید. علاوه بر فضای فوق العاده ای که موسیقی می سازد، در بعضی مراحل همین موسیقی تنها راهنمای شماست و تنها با توجه به موسیقی می توانید آن مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارید. به طور کلی بخش صداگذاری و موسیقی ماورایی بازی، در برخی مراحل از خود بازی جذاب تر می شود. به این معنا که ممکن است چند دقیقه ای هیچ کاری نکنید به جز گوش سپردن.
لیمبو سرشار از معماهای متنوع و گاها بسیار مشکل است. در واقع هر معما یک مرحله از بازی ۳۹ مرحله ای لیمبو را تشکلیل می دهد. بازی در ابتدا یکبار لود می شود و بعد از آن به صورت یکپارچه ادامه می یابد. به گونه ای که دیگر منتظر لودینگ و بعضا عبور از مراحل مختلف نخواهید شد. کل بازی با چهار دکمه ی مکان نما به علاوه ی کلید Ctrl انجام می شود. قهرمان لیمبو می تواند کارهای زیادی در دنیای دو بعدی بازی انجام بدهد. حرکت به چپ و راست، پریدن، هول دادن و کشیدن بخشی از توانایی های او است. بعضی از مراحل بازی چندان معمای سختی ندارد و تنها زدن به موقع کلید مناسب رمز موفقیت در آن مرحله است. به طور متوسط برای بازیکنان مختلف بین ۶ تا ۱۰ ساعت گیم پلی بازی زمان می برد. قهرمان بازی لیمبو، علاوه بر عبور از موانع و معماهای مختلف، باید برای زنده ماندن خود نیز تلاش کند. او دشمنانی دارد که اغلب دیگر بچه های گیر افتاده در برزخ هستند. اما قهرمان داستان هیچ اسلحه ای ندارد و تنها با کمک فکر برتر خود، می تواند از شر دشمنانش خلاص شود.
از دیگر دشمنان او، می توان به عنکبوت های شکارچی در جنگل اشاره کرد که در جریان بازی یکبار پسرک را طعمه ی خود نیز می کنند.به گفته ی سازندگان بازی، روش عبور کردن از بیشتر معماهای بازی، شیوه ی آزمایش و مرگ است! یعنی باید راه های مختلف را امتحان کنید. راه های غلط اغلب به مرگ کاراکترتان منجر می شود. تا سرانجام راه حل صحیح را بیابید.
مهم نیست که طرفدار بازی های دو بعدی نیستید، از بازی های سکوبازی(Platformer) خوشتان نمی آید، بازی های کم گرافیک را دوست ندارید و یا کلا تا به حال بازی رایانه ای انجام نداده اید. Limbo با همه ی بازی های دیگر فرق دارد و به همین دلیل است که باید تجربه شود. ما این بازی را به همه ی خوانندگان این مقاله توصیه می کنیم. چون LIMBO تنها یک بازی نیست.
دانلود با لینک مستقیم
حجم فایل: ۷۰ مگابایت
رمز فایل فشرده: www.game-iran.com (به کوچک بودن حروف توجه کنید)
مشخصات بازی
نام کامل بازی: LIMBO
شرکت سازنده: Playdead
ناشر: Microsoft Game Studios, Playdead
کنسول: Xbox360,PS3,Microsoft Windows,Mac OS,Linux
سبک: معمایی-سکوبازی
حداقل سیستم مورد نیاز برای اجرای بازی LIMBO:
CPU: 2GHz
RAM: 512MB
VGA: Usually the presence is enough
Windows XP, Vista, 7
Hard 150MB
|
|
|
|