مهمان گرامی، خوش‌آمدید!
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت‌نام کنید.

نام کاربری
  

گذرواژه‌
  





جستجوی انجمن‌ها

(جستجوی پیشرفته)

آمار انجمن
» اعضا: 107,969
» آخرین عضو: lemepo3870
» موضوعات انجمن: 24,330
» ارسال‌های انجمن: 225,349

آمار کامل

کاربران آنلاین
درحال‌حاضر 1907 کاربر آنلاین هستند.
» 3 عضو | 1901 مهمان
Bing، Google، Yandex، Austinoral، Ronaldmaf، Stevenkl

آخرین موضوع‌ها
Check out Oculus Rift rev...
انجمن: Gamefa English Articles
آخرین ارسال توسط: codypps
5 ساعت پیش
» پاسخ: 2
» بازدید: 2,206
فراخوان جذب نویسنده برای ...
انجمن: اطلاعیه ها و قوانین سایت
آخرین ارسال توسط: mansikalra
دیروز, 05:29 PM
» پاسخ: 5
» بازدید: 4,564
راهنمایی در رابطه با خرید...
انجمن: PC
آخرین ارسال توسط: EssaMattou
دیروز, 01:50 PM
» پاسخ: 3
» بازدید: 2,001
آموزش های طراحی سایت و کس...
انجمن: معرفی سایت، کانال تلگرام
آخرین ارسال توسط: rahle
04-22-2024, 09:51 PM
» پاسخ: 3
» بازدید: 944
قرارداد برای اجاره دادن ک...
انجمن: دیگر مطالب
آخرین ارسال توسط: iman-tavana
04-20-2024, 02:57 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 20
سینماگیمفا: خدمتی دیگر از...
انجمن: اطلاعیه ها و قوانین سایت
آخرین ارسال توسط: vivek01
04-18-2024, 02:13 PM
» پاسخ: 6
» بازدید: 23,242
درخواست کمک و کلن ایرانی ...
انجمن: بازی های آنلاین
آخرین ارسال توسط: Perceptter
04-13-2024, 01:49 AM
» پاسخ: 1
» بازدید: 1,023
Character Show part 1 – D...
انجمن: Gamefa English Articles
آخرین ارسال توسط: berylbruse
04-11-2024, 09:25 AM
» پاسخ: 4
» بازدید: 2,094
فراخوان دریافت ویدئوهای گ...
انجمن: اطلاعیه ها و قوانین سایت
آخرین ارسال توسط: mansikalra
04-06-2024, 10:49 AM
» پاسخ: 6
» بازدید: 13,256
اینده ی بازی های کامپیوتر...
انجمن: گفت و گوی آزاد
آخرین ارسال توسط: darkness ii
04-05-2024, 02:48 PM
» پاسخ: 14
» بازدید: 4,233

 
  3DS هک می شود !
ارسال کننده: sen@tor - 03-01-2011, 09:50 PM - انجمن: اخبار بازی ها - پاسخ (1)

[تصویر:  3ds1.jpg]


کنسول 3DS که دو روز پیش در ژاپن عرضه شده، چندان از نظر امنیتی قوی نبوده است. پس از انتشار این کنسول کلیپی در Youtube منتشر شد که نشان داد کارت R4 روی این کنسول کار می کند. کارت R4 وسیله ای بود که از طریق آن بازی های کپی روی DS اجرا می شدند. به نظر می رسد مدتی دیگر برنامه هایی به صورت رسمی برای اجرای بازی ها به وسیله R4 روی این کنسول عرضه شود.



منبع

چاپ این مطلب

  سگا و ایده های جدید برای دومین قسمت Sonic The Hedgehog 4
ارسال کننده: sen@tor - 02-28-2011, 10:01 PM - انجمن: اخبار بازی ها - بدون پاسخ

[تصویر:  files_games__988566_20100203_screen001%5...ize%5D.jpg]


Ken Balough، یکی از مسئولین سگا در پاسخ به سوالات برخی از کاربران انجمن تخصصی سگا در رابطه با دومین قسمت از بازی Sonic The Hedgehog 4 گفته است: " ما پیشنهادات و انتقادات زیادی را برای ساخت قسمت جدید خود دریافت کردیم. در حالی که قسمت اول به نسبت گذشته موفق تر و به لطف حمایت طرفداران از نظر تجاری برای سگا خوب عمل کرد، ما ایده های فراوانی برای ساخت دنباله این بازی در ذهن داریم و بدین معنا است که بودجه و سرمایه بیشتری نسبت به قبل نیاز داریم ".

کن می گوید: " من نمی توانم انکار کنم که برخی نکات در نسخه اول میتوانست به مراتب بهتر باشد. به همین دلیل است که سعی داریم ایرادات نسخه اول را در قسمت دوم تا حد امکان بهبود بدهیم ".

هنوز تاریخ رسمی برای عرضه قسمت دوم تایید نشده است. لازم به ذکر است که نسخه اول این بازی برای شبکه های اینترنی PS3, X360 و WII عرضه شد.



منبع

چاپ این مطلب

  عکس های بازی
ارسال کننده: sen@tor - 02-25-2011, 11:03 PM - انجمن: اخبار بازی ها - بدون پاسخ

اولین تصویر Saints Row 3
به تازگی تصاویری توسط یک فرد از سری سوم بازی Saints Row منتشر شده است. وی از مجله‌ی Game Informer، استودیوی Volition و همچنین THQ‌ برای در اختیار قرار دادن این پوستر تشکر کرده است.
از قرار معلوم عکسی که در ادامه مشاهده می‌کنید جلد روی شماره‌ی بعدی مجله‌ی Game Informer خواهد بود.
این تصاویر نشان از Johnny Gat سلاح بدست می‌دهد، که حالت مخصوص Saints Row را به خود گرفته است و عینک دودی بر صورت نهاده و آماده‌ی مبارزه است.
چندی پیش ساخت Saints Row 3 به دست شرکت Volition تایید گردید و پاییز امسال تاریخ عرضه‌ی آن معرفی مقرر شد.


[تصویر:  smz7yj0qhzwqbz62myig.jpg]
[تصویر:  smtzuz7d67p462dy9cmb.jpg]
[تصویر:  wmdyaad3m0hmyapvx6t6.jpg]
[تصویر:  j4wf3ugj9x5xk6gn65yb.jpg]
[تصویر:  vhdwp8h94b2t98i2drim.jpg]
[تصویر:  zmc96picmqa9w22q3sk.jpg]

چاپ این مطلب

  اخبار سخت افزار
ارسال کننده: sen@tor - 02-25-2011, 10:55 PM - انجمن: سخت افزار - پاسخ (1)

NVIDIA اولین CPU خود را معرفی میکند!


چندی پیش CEO شرکت انویدیا از پروژه ای به نام Project Denver پرده برداری کرد ، پروژه ای که در آن انویدیا اولین CPU خود را به جهان معرفی میکند ، اساس معماری این CPU بر مبنای معماری ISA1 مربوط به معماری پایه ARM2می باشد . پیش از این انویدیا از سی پی یو های ARM در چیپست های Tegra خود ( چیپست مجتمع شامل پردازنده اصلی و پردازنده گرافیکی و ... ) استفاده میکرد ، ولی این بار اقدام به طراحی و تولید CPU ایی مستقل با طراحی متفاوت و پیچیده خود کرده است .


[تصویر:  6d2ny65plvo4sfz90hah.jpg]


در ابتدا تصور میشد که این پردازنده تنها بازار HPC یا High Performance Computing را هدف گرفته است ، اما انویدیا با ذکر جزییات بیشتر بیان کرد که این CPU تمام بازار های مختلف از PC ها گرفته تا HPC ها و Server ها را مورد هدف قرار داده است .

خبر جالب دیگر همکاری تنگاتنگ NVIDIA و Microsoft برای پشتیبانی Windows 8 از این CPU ها میباشد .


[تصویر:  7yytfr98rfjk5rxcrzvu.jpg]

انویدیا همچنین اعلام کرد که هسته Cortex A 15 متعلق به ARM را برای استفاده در دستگاه های قابل حمل کوچک مانند اسمارت فون ها و ... لایسنس خواهد کرد .


1 :ISA یا Instruction Set Architecture از معماری های به کار رونده در تولید پردازنده ها بر مبنای مجموعه دستور العمل است .
2: ARM یا Advanced RISC3 Machine یک معماری پایه برای ساخت پردازنده ها و میکروکنترلر های مختلف بر مبنای RISC و ISA است ، تکنولوژی ARM متعلق به شرکت ARM Holdings است ، و شرکت های مختلف میتوانند با دریافت لایسنس از این شرکت پردازنده های مختلفی را بر مبنای این معماری طراحی و تولید کنند . در حال حاضر بسیاری از پردازنده های به کار رفته در گوشی های همراه ، سوئیچ ها و روتر ها و ... دارای معماری ARM هستند .
3 : RISC یا Reduced Instruction Set Computer یک معماری خاص که از طراحی یک کامیپوتر پایه بر مبنای کاهش مجموعه دستورالعمل های اصلی گرفته شده و دارای ساختاری بر همین مبنا میباشد .

چاپ این مطلب

  توده‌ی "عظیم" اطلاعات از Gears of War 3 + تاریخ انتشار
ارسال کننده: sen@tor - 02-25-2011, 10:42 PM - انجمن: اخبار بازی ها - بدون پاسخ

دیروز راد فرگوسن (Rod Fergusson)، تهیه کننده‌ی سری Gears of War از شرکت Epic در بلاگ توییتر خود، خبر از رونمایی اطلاعات "عظیمی" درباره‌ی نسخه‌ی سوم این سری داد.

او در صفحه‌ی توییتر خود چنین نوشت:"فردا رونمایی عظیمی از Gears 3 انجام خواهد شد!"

امروز ماکروسافت به طور رسمی اعلام کرد که بازی در تاریخ 20 سپتامبر سال جاری میلادی (29 شهریور 1390) به صورت جهانی عرضه خواهد گردید. که البته با تاخیر دو روز در ژاپن همراه خواهد شد.

همچنین جزئیاتی از حالت مولتی‌پلیر مشخص گردید؛ نقشه‌های موجود در این بخش عبارتند از Trenches ،Overpass ،Mercy ،Checkout و Thrashball.

سلاح‌های جدید اضافه شده به بازی هم عبارتند از:Bayonet Charge, Retro Lancer, Sawed-off Shotgun, OneShot, Incendiary Grenade, Digger Launcher و اسلحه‌های تغییر یافته‌ی Hammerburst و Classic Lancer . و هر اسلحه توانایی‌های مخصوص به خود را خواهد داشت.

حدس و گمان‌هایی که درباره‌ی این اطلاعات جدید وجود دارد، این است که احتمالاً تاریخ عرضه‌ای برای نسخه‌ی بتا یا شاید نسخه‌ی نهایی بازی مشخص گردد.

اپیک سال گذشته‌ی میلادی نسخه‌ی آزمایشی بخش چندنفره‌ی آنلاین این بازی را در نظر گرفته بود، که به زودی (در اوایل سال جاری میلادی) منتشر خواهد شد. البته از آن موقع تاکنون برنامه‌ی اپیک، این استودیو را منع کرده است تا تریلری از بازی منتشر کند.

اواخر سال گذشته‌ی میلادی اپیک اعلام کرد آنانی که نسخه‌ی Epic Edition بازی Bulletstorm ساخت People Can Fly را خریداری کنند، به نسخه‌ی آزمایش دسترسی خواهند داشت ولی فرگوسن در اوایل این هفته معلوم کرد که تهیه‌ی بولت‌استورم تنها راه دستیابی به آن نیست.

وی در این‌ باره گفت:"خیر [تنها روش نیست]، ولی با وجود امتیازی هنگام شروع بازی و همچنین محتوای انحصاری بهترین راه است."

از قرار معلوم حالت چند‌نفره‌ی Gears of War 3 سرور‌های اختصاصی خواهد داشت که احتمالاً مشکلات موجود در نسخه‌های قبلی برطرف خواهد گردید.

کلیف بلزینسکی (Cliff Bleszinski) طراح ارشد Epic Games اظهاراتی را حول مطلب سرور‌های اختصاصی و کارایی و جایگاه آنها بیان کرد. وی همچنین درباره‌ی "برابری بازی‌کنندگان" در بخش آنلاین توضیحاتی داد.

وی اذعان داشت:"برای نمونه در نسخه‌های قبلی Gears و یا در Counter-Strike اگر کسی بر شما غلبه می‌کرد، شما می‌توانستید ادعا کنید که فرد مقابل تقلب کرده است [و اینکه بین شما تفاوتی وجود دارد]و اگر می‌بردید می‌گفتید 'برای برنده‌شدن باید برتر باشید!' اما با وجود سرورهای اختصاصی میدانی یکسان و با برابری کامل برای همگان فراهم می‌شود. ما سرورهایی داریم که برای برقراری برابری ماکروسافت نیز مارا در این راه یاری می‌کند."

همانطور که اشاره شد سومین دنباله از سری بازی‌های Gears of War در تاریخ 29 شهریور 1390 به صورت انحصاری برای اکس‌باکس360 عرضه خواهد شد.

چاپ این مطلب

  بررسی 10 علت شکست PSP
ارسال کننده: sen@tor - 02-25-2011, 04:46 PM - انجمن: نقد و بررسی - بدون پاسخ

1- بازی‌ها
نمی‌توان انکار کرد پی‌اس‌پی بازی‌های فوق‌العاده خوبی دارد. اما مشکل اصلی اینجاست که یا این بازی‌ها 1st Party بوده و توسط خود سونی ساخته و منتشر می‌شدند یا خارج از خاک ژاپن و ذائقه آن‌ها خریداری نداشتند. مشکل دیگر این بود که خیلی از سری بازی‌های بزرگ روی پی‌اس‌پی منتشر نمی‌شدند یا نسخه منتشر شده از آن‌ها قابل تحمل نبود. و از همه مهم‌تر عناوین بزرگ پی‌اس‌پی تعدادشان زیاد نیست. اگر پی‌اس‌پی داشتید برای تجربه یک شاهکار یا حتی یک بازی خیلی خوب مدت خیلی زیادی را صبر می‌کردید.

2- UMD
فاجعه. UMD در تئوری ایده‌آل بود. جای کم، فضای زیاد نسبت به DS. اما در عمل زجر دهنده بود. UMD به شدت‌ کند عمل می‌کرد در حالی‌که در یک دستگاه پرتابل یکی از ویژگی‌های اصلی این است که شاید مخاطب دوست نداشته باشد وقتی در قطار است تا رسیدن به مقصد را صرف تماشای لودینگ کند. UMD به شدت آسیب پذیر بود و حتی نحوه جای‌گذاری آن در دستگاه خسته کننده و سخت بود.


3- طراحی
پی‌اس‌پی از دور دستگاه مشکی آهنی شیک سونی بود. از نزدیک و بعد از چند ساعت بازی تبدیل به دستگاه مشکی شیک و اعصاب خوردکن سونی می‌شد. تنها ویژگی مثبت پی‌اس‌پی این بود که به راحتی می‌شد آن را در دست گرفت. جای دکمه‌ها، نوع دکمه‌ها، آنالوگ عجیب و غریب و جای ناراحت کننده آن و از همه بدتر جای عذاب‌آور کلید پاور آن بود. صفحه پی‌اس‌پی آسیب‌پذیر بود و سریع لکه می‌شد. در مدل‌های اولیه می‌توانستید UMD پرتاب کنید. همه این‌ها در شرایطی بود که رقیب پی‌اس‌پی یعنی دی‌اس به راحتی هرچه تمام قابل استفاده بود.


4- طراحی UI (محیط کاربری)
منوها و طراحی UI پی‌اس‌پی گیج‌کننده، تکراری،‌ نه چندان دلچسب و نه چندان کاربردی بودند. مثلا این امکان برای شما وجود نداشت که از سطح صدا و یا میزان باتری خود با خبر شوید بدون اینکه کلید Home را فشار داده و بازی را به حالت تعلیق دربیاورید، و برای اینکار باید بازی را از قبل متوقف می‌کردید. پی‌اس‌پی برای این طراحی شده بود که بتواند همه امکانات ممکن را در اختیار کاربر قرار دهد اما در نهایت به‌دلیل گنگی و پیچیدگی و دلچسب نبودن محیط کاربری عملا پس از مدت کوتاهی تمام آن امکانات و استفاده‌ها از یاد برده شد و پی‌اس‌پی تبدیل به یک کنسول بازی صرف شد.


5- باتری
اگر کلمه Portable را در لغت‌نامه جستجو کنید متوجه می‌شوید که معنای آن قابل حمل (یا به قول فرهنگستان ترابرپذیر) است. کلید قابل حمل بودن یک وسیله الکترونیکی این است که نیازی به برق و انرژی ندارد چون فوق‌العاده احمقانه و احتمالا ممنوع است که یک ژنراتور برق را به هواپیما ببرید تا پلی‌استیشن بازی کنید. به همین علت بود که در سال 1792 الساندرو ولتا باتری را اختراع کرد. ظاهرا سونی همه این‌ها را فراموش کرده بود. باتری پی‌اس‌پی خصوصا در مدل‌های اولیه به‌شدت ضعیف بود. چرا باید 200 دلار پول خرج کرد تا یک پی‌اس‌پی به سفر برد،‌در حالی‌که تا نیمه راه نیز روشن نخواهد ماند؟ باتری پی‌اس‌پی نصف باتری دی‌اس عمر می‌کرد. این وضعیت نه تنها برای گیمرها ناخوشایند بود بلکه برای سازنده‌ها نیز هزینه‌ای در پی داشت. خیلی از آن‌ها بازی‌ها را طوری طراحی می‌کردند که قدرت زیادی از پی‌اس‌پی مصرف نکند.

[تصویر:  files_articles__screen3%5Bw330h330mresiz...ize%5D.jpg]


6- آپدیت پی‌در‌پی
هیچکس با به‌روز‌رسانی دستگاه‌ها مخالف نیست. اماظاهرا برای کنسول‌های سونی آپدیت کردن حکم مسواک زدن را دارد، روزی سه‌بار باید انجامش داد. سونی ممکن است دلایل قانع‌کننده‌ای برای به‌روز‌رسانی دائمی فریمور دستگاه‌هایش داشته باشد، ولی تکرار دائمی این آپدیت‌ها، آن‌هم روی کنسول قابل حمل ملال‌آور خواهد بود. به‌قول جرمی پریش منتقد 1Up تصور کنید وقتی شارژ باتری‌تان کم است می‌خواهید بازی جدیدی که خریدید را امتحان کنید. دستگاه باید آپدیت شود،‌ دستگاه با شارژ کم آپدیت نمی‌شود. آن را به برق می‌زنید. دستگاه تا باتری به میزان لازمی شارژ نشود آپدیت نخواهد شد. چند ساعت حاضرید برای یک بازی ساده وقت صرف کنید؟


7- بی‌توجهی به مخاطبان Casual
اکثر عناوین منتشر شده روی PSP بازی‌های معروف و جدی بزرگسال بودند که بیشتر توجه گیمرهای حرفه‌ای را به خود جلب می‌کردند. در حالی‌که رقیبش درست برعکس قشر Casual و گیمرهای عادی را هدف گرفته بود. قشری که بیشترین جمعیت گیمرهای دنیا و حتی بیشتر جمعیت انسان‌های روی زمین را تشکیل می‌دهند. همیشه در طول تاریخ بازی‌های رایانه‌ای کنسولی برنده رقابت بوده است که عده بیشتری را جذب خود کند. مهم نیست کنسول یک شرکت بازی‌های فوق‌العاده خوبی دارد؛ مهم این است که چند نفر قرار است این بازی‌ها را خریداری و بازی کنند.


8- PSPgo
باز هم یک تئوری خارق‌العاده دیگر. و دوباره شکست خیلی بد در مرحله عملی. بزرگترین مشکل PSPgo استفاده نکردن از UMD بود. هرچند وعده‌های زیادی در مورد انتشار آنلاین بازی‌های پی‌اس‌پی برای این سیستم شنیده شد اما یا سازنده‌ها بازی‌هایشان را بصورت دیجیتال عرضه نکردند،‌ یا دسترسی به خیلی‌ها برای تهیه بازی محدود بود. دارندگان PSPgo کمی دیر متوجه شدند که نخواهند توانست بسیاری از عناوین پی‌اس‌پی را بازی کنند.


9- Piracy
Piracy شتری است که جلوی در هر کمپانی می‌خوابد. بعضی شرکت‌ها آنقدر کارشان خوب است،‌یا آن‌قدر خوش‌شانس بوده‌اند که زیر بار کپی شدن بازی‌های کنسولشان خم نشوند. حتی بعضی‌ها توانستند Piracy را به یک فرصت برای فروش بیشتر بازی‌هایشان در برخی بازارهای جهانی تبدیل کنند. سونی در مورد PSP موفق به انجام هیچکدام از این کارها نشد. PSP خیلی سریع هک شد و خیلی سریع خیلی‌ها تصمیم گرفتند به جای خریدن UMDهای گران قیمت، بازی‌ها را بصورت کپی (یا آن‌طور که در ایران مرسوم شد صد تا یکی!) تهیه کنند. به تدریج با گسترش Piracy سازندگان از فروش بازی‌ها ناراضی، و حمایت خود را از PSP کم کردند.


10- ظرفیت‌هایی که به هدر رفت
Nintendo DS با سیستم سخت‌افزاری محدودی که داشت هیچ امکانی به جز اجرای بازی‌های خاص خودش را نداشت. اما سیستم سخت‌افزاری PSP خیلی راحت پتانسیل زیادی برای انواع برنامه‌های کاربردی و ابزارک‌های گوناگون را در اختیار مخاطبین و طراحان این برنامه‌ها قرار می‌داد که هیچ‌گاه مورد استفاده قرار نگرفت. جای خالی Applicationها و Widgetها در منوهای پی‌اس‌پی همیشه باقی خواهد ماند.

همه این‌ها باعث شدند تا پی‌اس‌پی نتواند مشکلی برای فروش ظاهرا بی‌پایان دی‌اس ایجاد کند و مغلوب دائمی نبرد کنسول‌های دستی باشد. حالا با عرضه NGP اوضاع می‌تواند متفاوت باشد، سونی ظاهرا تلاش کرده است بسیاری از مشکلات پی‌اس‌پی را رفع کند. اما از سوی دیگر 3DS نیست دستگاه بسیار فریبنده‌ای به نظر می‌رسد. باید صبر کرد و دید کدام یک از این دو دستگاه آینده کنسول‌های دستی را رقم خواهند زد. شما فکر می‌کنید شکست پی‌اس‌پی دلایل دیگری داشت؟ یا شاید معتقدید پی‌اس‌پی پیروز رقابت بود؟ نظرات خود را برای ما و خودتان شرح دهید!


منبع

چاپ این مطلب

  Kinect Sports
ارسال کننده: sen@tor - 02-25-2011, 04:41 PM - انجمن: اخبار بازی ها - بدون پاسخ

چندی پیش شرکت مایکروسافت با ارائه دستگاه جدید خود که با نام تجاری کینکت وارد بازار شد توانست ابتکار جدیدی را به صنعت بازی‌های رایانه‌ای ارائه کند. در این بین بازی‌های جدید و جالبی عرضه شد که تمامی آن‌ها به کمک حرکت دادن اعضای بدن و بدون دخالت دسته‌های بازی قابل انجام است و یکی از آن‌ها Kinect Sports نام دارد که به نوعی می‌توان آن را سرگرم کننده‌ترین عنوان این وسیله دانست زیرا سازندگان با ورزش‌های متفاوتی که در آن جای داده‌اند سعی داشتند که تنوع را به داخل بازی وارد کنند و همچنین با قرار دادن برخی mini gameها لحظات شادی را برای شما و دوستانی که در کنار یکدیگر بازی می‌کنید فراهم آورد. در این نقد علاوه بر توضیحاتی پیرامون هر ورزش و ابتکارات انجام شده در این راستا به زمینه‌های گرافیکی و صداگذاری و کنترل منوها نیز گریزی خواهیم زد زیرا این بخش‌ها هستند که در کنار یکدیگر پیکره یک بازی را خواهند ساخت. البته پیش از توضیح دادن در مورد این آیتم‌ها ابتدا نکته‌ای را باید عنوان کنم. در تمامی شش ورزش موجود، پیش از ورود به ورزشگاه‌ها می‌توانید درجه سختی بازی را از Beginner تا Champion تغییر دهید، آن ورزش را به صورت چند نفره(آنلاین یا آفلاین) انجام دهید و همچنین فیلم آموزشی مربوط به هر رشته برای آشنایی هر چه بیشتر شما با قدرت عمل خود در بازی پخش خواهد شد که سعی کنید در آن زمان حداکثر توجه خود را معطوف به صفحه نمایش کنید.

[تصویر:  files_reviews__7881826y69fo8y4dfko5jnc4b...ize%5D.jpg]


اولین ورزش در این بازی که به نوعی می‌توان آن را محبوب‌ترین ورزش در سطح دنیا دانست؛ فوتبال است. نحوه کنترل بازیکنان جالب کار شده است به این صورت می‌باشد که در زمان حمله، هنگامی که توپ در اختیار بازیکنان شما است دو یا سه جهت برای زدن توپ مشخص می‌شود که می‌توانید توپ را به صورت نسبی در آن جهات روانه کنید و با پاس‌کاری به زمین حریف رسیده و به سمت دروازه شوت کنید. در هنگام حمله ممکن است کرنری را به دست آورید. در این زمان هم تیمی شما سانتری را برای شما ارسال خواهد کرد و شما می‌توانید توپ را با ضربه سر یا به صورت چکشی وارد دروازه کنید که فوق العاده لذت‌بخش است. سیستم دفاعی بازی نیز جالب کار شده است اما تاخیرهایی را تا مواجه شدن بازیکنان با یکدیگر در برخی موارد شاهد خواهیم بود و برای دفع کردن توپ نیز باید پای خود را در مسیر توپ که از چپ یا راست شما عبور می‌کند قرار دهید. در نهایت دروازبان که آواتارخود شما نیز می‌باشد به کمک دستان خود توپ‌ها را دفع خواهد کرد. البته داوری در بازی واقعا بد کار شده است مخصوصا در درجات سخت‌تر و گاهی اوقات هر تکل مدافعان شما را خطا می‌گیرد و به تیم مقابل ضربه ایستگاه یا حتی ضربه پنالتی می‌دهد که کار را در زمان اندک بازی سخت‌تر اما جذاب می‌کند. برای این ورزش دو mini game نیز طراحی شده است که در یکی از آن‌ها نقش دروازبانی را خواهید داشت که وظیفه دارد از ورود ضربات به دروازه خود جلوگیری کند و در دیگری نیز شما به عنوان مهاجم باید به سیبل‌هایی که در داخل دروازه قرار دارد شوت کنید که البته دروازبانی برای سخت‌تر شدن کار در بین شما و سیبل‌ها قرار دارد که جذابیت مضاعفی به بازی خواهد داد.

[تصویر:  files_reviews__8y0k8ocri4clz2fvo2%5Bw500...ize%5D.jpg]

همان‌طور که از نام این ورزش متوجه شده‌اید با بازی شیرین و جذاب بولینگ روبه‌رو هستیم. در این ورزش شما باید به کمک توپ‌هایی که در دو طرف شما قرار دارد و آن‌ها را با دست راست یا چپ خود بلند می‌کنید به Pinهای مقابل خود ضربه بزنید و آن‌ها را بیاندازید. نحوه کار دقیقا مشابه با واقعیت است و شما باید دست خود را از کناره بدن عبور دهید و توپ را بر روی زمین با سرعت هر چه بیشتر بفرستید تا با انداختن تمامی توپ‌ها شاهد Strike شدن آن round شوید و اگر توپی باقی ماند در شانس دوم خود آن را انداخته تا با انجام این کار Spare را در همان round به دست آورید که در واقع به معنای انداختن تمامی Pinها با دو ضربه در یک دور می‌باشد. هوش مصنوعی در این بخش نسبتا خوب کار شده است اما در حالت Champion خیلی تعادل نخواهد داشت. این ورزش نیز دارای دو mini game نسبتا جذاب است که در یکی از آن‌ها باید Pinهای پراکنده را با یک توپ بیاندازید و در صورت تمام شدن فرصت خود بازی به اتمام می‌رسد و در دیگری نیز که بازی بسیار سرعتی است می‌توانید با هر دو دست توپ برداشته و به سمت موانع پرتاب کنید و با انداختن آن‌ها امتیاز کسب کنید. این کار باید در یک زمان مشخص انجام شود.

[تصویر:  files_reviews__71eiparr584bica0xz84%5Bw5...ize%5D.jpg]

این بخش شامل سری ورزش‌های مادر و پایه می‌شود که از بین آن‌ها شاهد Sprint و Javelin Throw و Long Jump و Discus و Hurdles خواهیم بود که نحوه انجام هر یک را به صورت جداگانه توضیح خواهم داد. اولین قسمت دوی 100 متر است که در آن تنها کاری که باید انجام دهید درجا دویدن است تا به خط پایان برسید. ورزش بعدی پرتاب نیزه است که در آن سه فرصت به شما داده خواهد شد تا با دست قوی‌تر خود نیزه‌ای را برداشته و با درجا دویدن و رسیدن به محوطه پرتاب، نیزه را به عقب برده و سپس رها کنید تا رکورد شما به ثبت برسد. بخش بعد پرش است که در آن بار دیگر در جای خود دویده تا به محل پریدن برسید و سپس با بلند کردن هر دو پای خود از زمین آواتار شما به سمت جلو خواهد پرید. ورزش بعدی که بسیار راحت و بدون مصرف انرژی می‌باشد؛ پرتاب دیسک نام دارد. تنها کاری که باید انجام شود برداشتن دیسک‌ها از دو طرف و سپس پرتاب کردن آن‌ها می‌باشد. آخرین و پر انرژی‌ترین بخش در این سری دو با مانع می‌باشد که دقیقا مانند دو 100 متر است با این تفاوت که با رسیدن به موانع باید با پریدن، از روی آن‌ها عبور کنید. مشکل عمده این بخش جابه‌جا کردن تمامی رکوردهای جهانی است به نحوی که بدون هیچگونه تلاش خاصی می‌توانید به این امر جامه عمل بپوشانید.

ورزشی سخت و پرانرژی که طرفداران خاص خود را دارد. این افراد باید روحیه مبارزه طلبی داشته و از انرژی زیادی برخوردار باشند زیرا باید با دفاع به موقع و گرفتن گارد، عوض کردن مداوم پاها، توانایی زدن ضربات سهمگین به حریف خود را داشته باشند. دوربین این ورزش از نمای اول شخص می‌باشد و شما با تکان دادن دست‌های خود و زدن انواع ضربات می‌توانید خط جان رقیب خود را کاهش دهید و در نهایت او را knock down کنید که البته این امر را باید به صورت مداوم و در دفعات زیادی انجام دهید تا در نهایت مبارز مقابل شما توانایی راست کردن قامت خود را نداشته و داور شما را برنده اعلام کند. نکته جالب در این ورزش هوش مصنوعی به مراتب بالاتر حریفان است به طوری که واقعا حریفان شما مانند بوکسرهای واقعی به سمت شما حمله‌ور می‌شوند و کار بسیار سختی در مقابل آن‌ها پیش رو خواهید داشت. طراحی سالن‌ورزشی و معرفی ورزشکاران و roundهای مختلف نیز مانند تمامی مسابقات واقعی می‌باشد و با همان کمیت و کیفیت به تصویر کشیده شده است.

[تصویر:  files_reviews__4ck6hljkejgxb1q8rbd3%5Bw5...ize%5D.jpg]

تنیس روی میز یا همان پینگ پونگ یکی دیگر از ورزش‌های این بخش می‌باشد که در آن دست بازیکن نقش راکت را ایفا خواهد کرد و در آن قابلیت زدن ضربات مختلف با جهت‌های متفاوت را خواهید داشت که چاشنی قدرت را نیز می‌توانید به آن اضافه کنید تا کار را برای حریف خود سخت‌تر کرده و کنترل توپ برای او دشوارتر شود. بازیکنان می‌توانند در راستای میز تنیس جابه‌جا شوند و ضرباتی را به کمک دست خود به توپ وارد کنند. البته قبل از شروع بازی از شما خواسته می‌شود دستی را که به عنوان راکت در نظر دارید انتخاب کنید و آن را تا پایان مسابقه نمی‌توانید عوض کنید. این ورزش را به صورت دو نفره نیز می‌توانید انجام دهید که فوق العاده جذاب‌تر می‌شود؛ مخصوصا اگر هر دو در یک تیم باشید و هوش مصنوعی بازی را نیز کمی بالا ببرید. البته گاهی اوقات مشکلات در دریافت توپ به وجود می‌آید اما به علت اندک بودن این موارد قابل چشم پوشی است و نمی‌توان خرده‌ای به آن گرفت.

والیبال ساحلی ورزش جالبی برای استفاده از کینکت می‌باشد اما مشکلات بیشتری را نسبت به بقیه رشته‌های ورزشی دارد. در این قسمت هدف بردن تیم مقابل است که هر تیم از دو بازیکن تشکیل شده است. نحوه زدن سرویس‌ها خوب است اما مشکل اصلی زمانی نمایان می‌شود که هنگام ضربه زدن به توپ اگه دست و توپ شما فاصله نسبتا زیادی را از یکدیگر داشته باشند باز هم توپ روانه زمین مقابل می‌شود که کمی آزاردهنده است. در این ورزش توانایی حرکت کردن از شما گرفته شده است و تنها باید در مکانی ایستاده و ضربات را دفع کنید یا به هم تیمی خود پاس دهید. تنها انرژی که مصرف خواهد شد پریدن در مقابل تور و زدن ضربه یا دفاع کردن است و به جز آن کار خاصی صورت نمی‌گیرد. جهت وارد کردن ضربه به توپ نیز خیلی خوب کار نشده است و در موارد زیادی شاهد عدم پیروی صحیح از دستورات خود خواهید بود. در آخر هم می‌توان به هوش مصنوعی فوق العاده قوی در درجات بالای این قسمت اشاره کرد که واقعا غیر واقعی و سخت کار شده است.

در پایان معرفی رشته‌های ورزشی این بازی باید به بخشی با نام Party Play نیز اشاره کرد. هدف از ساخت این بخش به وجود آوردن یک تورنومنت بین دو گروه از بازیکنان است که به دو دسته تیم قرمز و آبی تقسیم می‌شوند که هر تیم با یک نماد خاص مانند ربات یا موجودات عجیب و غریب و ناشناخته متمایز می‌شود. در این قسمت شما می‌توانید با تعداد زیادی از دوستان خود به انجام تمام بازی‌ها بپردازید و در هر بخش باید ماموریت‌هایی که برای هر دو تیم تعیین می‌شود را انجام دهید و گروهی که بیشترین امتیاز را بیاورد در آن بخش به عنوان تیم اول شناخته می‌شود. به عنوان مثال در بازی بولینگ باید با دست چپ خود بیشترین تعداد Pinهای پراکنده را انداخته یا در پینگ پونگ بیشترین تعداد توپی که می‌توانید را برگشت دهید و در سایر رشته نیز کارهایی از این قبیل را انجام دهید. البته مشکلی که شاهد آن در طول بازی خواهیم بود نبود سری مسابقات مجزا است که لطمه اساسی را بر پیکره گیم‌پلی وارد کرده است زیرا اگر یک تورنومنت فوتبال یا والیبال در هر بخش گنجانده میشد علاوه بر سرگرمی مضاعف، باعث به وجود آمدن هیجان در مراحل حذفی و تنگاتنگ شدن رقابت بین بازیکنان هر دو تیم می‌شود و از این رو یکی از ایرادهای اساسی گیم پلی را می‌توان به همین مورد معطوف کرد.

[تصویر:  files_reviews__txpqcxm6pzv6zxog7qp6%5Bw5...ize%5D.jpg]

حال که با تمامی گیم‌پلی‌های گنجانده شده در این عنوان آشنا شده‌اید بهتر است به سراغ بخش گرافیکی و همچنین موسیقی برویم و آن را مورد بررسی قرار دهیم. گرافیک بازی حرف خاصی را برای گفتن ندارد زیرا تمامی شخصیت‌های داخل بازی همان آواتارهای موجود در محیط دشبورد کنسول هستند و با طراحی‌های متفاوت و در لباس‌های مختلفی پای به رقابت‌های از پیش تعیین شده خواهند گذاشت. البته تماشاچی‌های رقابت‌ها به علت طراحی یکسانی که دارند، می‌توان به سادگی کلونی بودن آن‌ها را مشاهده کرد. در این بخش تنها دو نکته قابل تقدیر است که سازندگان به خوبی آن را پوشش داده‌اند. نکته اول طراحی‌های جالب برای استادیوم‌ها در ورزش‌های گوناگون که هر یک به زیبایی کار شده‌اند و در داخل آن‌ها شاهد لحظاتی مانند عکس گرفتن از بازیکنان به وسیله عکاسان، انتقال پرچم‌های مربوط به دو و میدانی، وارد شدن ورزشکاران به سالن‌های بوکس و تنیس روی میز و انیمیشن‌هایی از این دست اشاره کرد. نکته دوم که واقعا کار فوق‌العاده‌ای بوده است قرار دادن یک دوربین فیلم‌برداری در حین انجام حرکات شما در بازی‌های مختلف است که در پایان هر مسابقه قسمتی‌های جالب آن با یک موسیقی سرگرم‌کننده برای بازیکن به نمایش در خواهد آمد و حرکات خود را مشاهده خواهد کرد که امر واقعا دلنشینی است. در مورد موسیقی و صداگذاری در بازی نیز حرف چندانی وجود ندارد زیرا آهنگ‌ها و تشویق‌ها و صداهای کم و بیش یکسان و نه چندان پیشرفته‌ای را خواهید شنید که البته با وجود کم بودن آن‌ها نسبتا قابل قبول کار شده‌اند.

سخن پایانی که می‌توان در باب این عنوان گفت این است که با یک بازی خوب روبه‌رو خواهید بود که ورزش‌های مفرح و سالمی را برای شما و دوستانتان تدارک دیده است که در صورت بهره بردن از آن به صورت دسته جمعی و گروهی ساعات خوب و خوشی را در کنار یکدیگر خواهید گذراند. خرید این بازی به تمامی دارندگان کینکت توصیه می‌شود. البته به خاطر داشته باشید که در محیطی جادار بازی کنید زیرا بازی‌های مرتبط با کینکت خطرات خاصی را در پی خواهد داشت از این رو علاوه بر کنترل کردن خود و دوستانتان محیطی آزاد را فراهم آورید تا ساعاتی خوش را در کنار یکدیگر سپری کنید.

چاپ این مطلب

  Chris Redfield
ارسال کننده: sen@tor - 02-25-2011, 04:26 PM - انجمن: اخبار بازی ها - بدون پاسخ

[تصویر:  files_articles__chris_redfield%5Bw350h50...ize%5D.png]

قطعاً کریس ردفیلد یکی از شخصیت های محبوب و پرطرفدار در دنیای بازی می باشد ، که تاکنون در سری عناوین Resident Evil ایفای نقش کرده است. در عنوانهایی همچون RE Code: Veronica ، RE5 و ... ، با وی ملاقات داشته ایم و تقریباً با شخصیت و برخی خصوصیات فردی وی آشنا هستیم. کریس در طول زندگی خود همیشه طالب خیر و صلاح دیگران بوده و همواره برای کمک به تهی دستان تمام تلاش خود را انجام داده است. او فردی است که فعالیت هایش ، داستان برخی از عناوین RE را تشکیل می دهد و یکی از مهمترین کارکترهای این سری به حساب می آید.

چاپ این مطلب

  وقتی سیاه چاله ها هم بوی مرگ میدهند ...
ارسال کننده: sen@tor - 02-25-2011, 04:23 PM - انجمن: اخبار بازی ها - بدون پاسخ

ترس، ترس یار همیشگی کودکی ماست. اما هر چه بزرگتر میشویم ارتباط ما با این دوست قدیمی کمرنگ و کمرنگ تر میشود تا جایی که برای ملاقاتش خود باید دست بکار شویم. هنر هفتم و صنعت بازی که توجه زیادی به این مقوله دارند هر از چندگاهی میکوشند با ساختن فیلم و یا یک بازی واسطه ملاقات ما با این یار قدیمی شوند. و دقیقا همین ملاقات با ترس بود که موجب شد شرکت Electronic Arts دومین نسخه اصلی از سری زیبای Dead Space را عرضه کند.
سه سال از وقایع سفینه USG-Ishimura گذشته است، ایزاک کلارک تنها بازمانده این سفینه، که بخاطر تحمل درد و رنج شدید فیزیکی و روانی ناشی از اتفاقات روی داده در سفینه و علی الخصوص مرگ نامزدش Nicole که خود ایزاک او را برای کار به آنجا فرستاده بود، دچار ناراحتی شدید روحی شده، در بیمارستان شهر Sprawl واقع در بزرگترین قمر زحل به نام Titan بستریست که ناگهان نکرومورف ها به سیاره حمله کرده و تمامی افراد بیمارستان را آلوده میکنند. ایزاک نیز برای نجات جان خود محبور به فرار از بیمارستان و مقابله با نکرومورف ها میشود و از طرفی دیگر توهم و خود درگیری ذهنی او را آسوده نمیگذارد، از این پس بازیباز با در دست گرفتن کنترل ایزاک میکوشد تا سیاره را از آشوب بوجود آمده نجات دهد.
اولین نکته ای که در زمینه روایت داستان ممکن است شما را دچار نگرانی کند ارتباط کامل داستانی بین شماره های مختلف این سریست. ممکن است فکر کنید فقط با بازی کردن نسخه اول قادر هستید با داستان این شماره ارتباط برقرار کنید و تنها در این صورت با ادامه داستان مشکلی نخواهید داشت، اما اگر از آن دسته از افرادی هستید که بنا به هر دلیلی Original DS را انجام نداده اند، لازم نیست نگران باشید؛ با توجه به گذشت سه سال از عرضه نسخه اول و امکان فراموش شدن داستان بازی توسط بعضی از بازیبازان، شرکت Visceral یا همان سازنده بازی با قرار دادن قسمتی به نام Previously on Dead Space این مشکل را رفع کرده که بوسیله آن بازیباز قادر است با وارد شدن به این قسمت با مشاهده انیمیشنی کوتاه که بصورت کلی و جامع وقایع نسخه اول را بیان میکند، از گذشته این بازی آگاهی یابد.
از طرف دیگر ممکن است فکر کنید، داستان بازی مانند بقیه بازیهای هم سبک خود داستانی ساده و کلیشه ای را دنبال کند، اما باید بگویم اگر چنین تصوری دارید کاملا در اشتباه هستید؛ زیرا نویسندگان بازی با ترکیب نکات احساسی با خشونت بازی ( پارادکس احساسی ) و با هنرمندانه به تصویر کشیدن حس سردرگمی ایزاک و گفتگوهایی زیبایی که ایزاک در حالت توهم انجام میدهد و یا با خلق صحنه های زیبا از رفتار مردم شهر (مانند صحنه ای که مادری نوزاد نکرومورف شده خود را بغل میکند) و با دادن نقطه اوج به داستان مخصوصا در اواخر بازی، کوشیده اند داستان را از عنوان کلیشه ای بودن دور کنند. علاوه برا آن همگون بودن کامل داستان با نسخه قبل و ترکیبی شدن داستان ها با یکدیگر و روش جدید بیان داستانی ترکیبی توسط گنجاندن انیمیشن کوتاه قبل از شروع بازی، موجب شده بازیبازان قدیمی تر وقت خود را برای یادآوری تلف نکنند و همینطور بازیبازانی که به تازگی با DS آشنا شده اند بدون سردرگمی همه چیز را از ابتدا شروع کنند، که این نکته بیش از بیش زمینه محوبیت داستان را فراهم میاورد (بر خلاف نسخه اول که مدتی طول کشید تا ایزاک با محیط اطراف خود آشنا شود و هماهنگی پیدا کند در این شماره بازیباز مستقیما درگیر داستان بازی میشود).
البته متاسفانه هنوز هم مشکل روشهای بیانی داستان وجود دارد و تمام جملات بازی در دیالوگ ها رد و بدل نمیشود و بازیباز باز هم مانند نسخه قبل مجبور است برای اطلاع کامل از داستان بازی تمام یادداشت های شخصی و پیغام های ضبط شده به جا مانده از مردم شهر را بخواند و گوش کند.
شخصیت پردازی داستانی هم مانند داستان پردازی این شماره کم نقص ظاهر شده است؛ اولین نکته ای که در این رابطه به چشم میخورد خود شخصیت اصلی بازی یعنی ایزاک کلارک است، اگر شماره 1 این سری را بازی کرده باشید حتما به یاد دارید که ایزاک در طول بازی هیچ گونه صدایی نداشت و در تمام مدت بازی مانند موجودی لال، فقط نظاره گر ماجرا بود و هیچ گونه عکس العمل صوتی نسبت به اطراف نشان نمیداد اما در این شماره با انتخاب Gunner Wright به عنوان صدای پیشه ایزاک این مشکل را حل کرده اند، بطوری که بر خلاف نسخه قبل بسیاری از داستان از زبان خود ایزاک نقل خواهد شد که همین امر با مقایسه یا نسخه اول و با توجه به نکته ای که در بالا ذکر شد، تا حد زیادی مشکل را حل کرده است. البته این تنها مورد نیست، زیرا در این بازی تنوع شخصیت به نسبت قبل بیشتر است و شخصیت هایی که در بازی ظهور خواهند کرد نقش بسزایی در روند بیان داستان خواهند داشت، البته ایرادی که به این قسمت میتوان گرفت این است که شخصیت ها آنگونه که باید کاملا پرداخته نشده اند و بیشتر آنها را از پشت دیوار شیشه ای یا از صفحه ارتباطی ایزاک مشاهده میکنیم که علاوه بر این حذف سریع شخصیت و جایگزین کردن آنها با شخصیت جدید با وجود اینکه لطمه شدیدی به داستان نمیزند اما میشد با کمی پرداختن بیشتر به آنها نهایت استفاده را به عمل آورد.


[تصویر:  files_reviews__254520Dead-Space---4%5Bw5...ize%5D.jpg]

درست در همان ابتدای بازی و بعد از دیدن "آنچه در قسمت قبل گذشت" میتواند با انتخاب درجه سختی دلخواه خود بازی را آغاز نماید که شاید بتوان اولین تغییر در بازی را به این قسمت واگذار کرد که در آن بازیباز قادر است از بین 5 درجه سختی Casual ( دشمنان ضعیف، که با کمی تلاش میتوانید زنده بمانید)، Normal ( حفاظت درست از مهمات و سلامتی کلید زنده ماندن شما هستند، یک انگشت حرفه ای برای فشار دادن ماشه برای زنده ماندن الزامیست) Survivalist (برای بازیبازان کهنه کار، مهمات و بسته های سلامتی نسبت به درجه قبل کمتر بوده و دشمنان بسیار مرگ آورتر خواهند بود)، Zealot (مهمات و بسته های سلامتی بسیار کمیابند و نکرومورف ها وحشی وار به سوی شما حمله ور خواهندشد) و Hardcore (شما برای زنده ماندن کمترین مهمات و بسته های سلامتی را پیدا خواهید کرد، این حالت بعد از یکبار به پایان رساندن بازی روی یکی از 4 درجه قبلی باز خواهد شد) بسته به میزان توانایی خویش یکی را انتخاب کرده و در این درجه بازی را آغاز نماید.
شاید از خود بپرسید این درجات سختی در نسخه قبلی هم وجود داشت، بنابراین نمیتوان آنها را ابداعی تازه در این بازی نامید، در جواب باید بگویم در مورد 4 درجه سختی اول یعنی Casual، Normal، Survivalist و Zealot حرف شما صحیح است و این درجات با نامهای متفاوت در نسخه قبل وجود داشت، اما چیزی که موجب این تفاوت است در حالت Hardcore نهفته، که در آن بازیباز بعد از کشته شدن از آخرین Save خود به بازی بازخواهد گشت و نکته جالبتر این است که بازیباز در طول کل بازی تنها و تنها 3 بار توانایی ذخیره کردن بازی خود را خواهد داشت که با توجه به درجه سختی زیاد این حالت و مهمات بسیار کم، تنها بازیبازان حرفه ای قادر به گذراندن این درجه سختی هستند.
در مدت اخیر انتقادی که به بسیاری از بازیها (حتی بازیهای معروف) شده، مدت زمان کوتاه بازی بوده است؛ اگر بخواهیم DS2 را از این لحاظ مورد بررسی قرار دهیم باید بگوییم این بازی در یک دور خود روی درجه نرمال بسته به مهارت بازیباز حدود 10 ساعت زمان خواهد گرفت، شاید به نظر شما این مقدار زمان زیادی برای یک بازی نباشد، اما نکته ای که این بازی را متمایز از بازیهای دیگر میکند قابلیت شروع بازی جدید با تمام تنظیماتیست که در دور قبل بازی خود انجام داده اید و در دور جدید قادر هستید با حفظ تمام آپگرید اسلحه های خود بعلاوه لباس جدیدی که برای شما باز خواهد شد، به آپگرید بقیه اسلحه های خود بپردازید، علاوه بر این وجود درجات سختی متفاوت علی الخصوص درجه Hardcore و قرار دادن چند Achievement برای گذراندن این درجه و درجه سختی Zealot (برای علاقه مندان به این کار ) بازیباز را برای شروع مجدد بازی ترغیب خواهد کرد.
یکی از ایراداتی که میتوان به این بازی گرفت طراحی مراحل آن هم به صورت خطیست، با اینکه در این شماره ایزاک بعلت نداشتن فرمانده و خودمختار بودن آزادی عمل بیشتری در تصمیم گیری دارد، باز هم گذراندن مراحل منوط به حل کردن تعدادی معمای ساده که شامل جابه جا کردن اجسام، تغییر جای منابع برق، از کار انداختن هوش مصنوعی و تعمیر آسانسور میباشند، خواهد بود. البته سازندگان بازی سعی داشته اند با قرار دادن مینی گیم های ساده که شامل هک کردن دستگاههای مخلف ( که تماما با پیدا کردن 3نقطه قطع جریان هک خواهند شد) و چند QTE که آن هم با فشار دادن یک دکمه و بسیار کوتاه خواهد بود، کمی در روند بازی تغییر ایجاد کنند، که متاسفانه نتوانسته اند کار زیادی از پیش ببرند ( البته نباید پا روی حق گذاشت زیرا در انتهای بازی مینی گیم فوق العاده زیبایی طراحی شده که کوچکترین اشتباه در آن مرگ فجیعی برای ایزاک در بر خواهد داشت) و متاسفانه همین امر بعلاوه نبودن Boss Fight در بازی بعد از مدتی موجب تکراری و یکنواخت بودن روند بازی خواهد شد، به طوری که تقزیبا از چپتر 5 به بعد بازیباز از اتفاقاتی که قرار است بیفتد ( مانند بلند شدن ناگهانی نکرومورف ها و یا حمله آنها ) کم و بیش آگاه خواهد شد و دیگر هیجان و اضطراب (عامل اصلی سازنده حس ترس در این سری بازی) برای او از بین خواهد رفت، البته این روند تا آخر بازی یکسان نخواهد بود به طوری که بازی در انتهای آن و علی الخصوص در سه چپتر پایانی اوج گرفته و در چپتر آخر به اوج خود خواهد رسید. دوربین بازی هم تغییر نسبتا زیادی نکرده و دقیقا مانند شماره قبل و همینطور بازی RE4 از پشت شانه راست ایزاک را همراهی خواهد کرد که البته دوربین در این حالت گاهی بازیباز را دچار دردسر خواهد کرد، متاسفانه زاویه دوربین و فاصله آن طوری تنظیم شده که به خوبی نبردها را وقتی فاصله شما با دیوار کم باشد، پشتیبانی نمیکند، که در این حالت اگر دشمنان از چند جهت مختلف در فاصله نزدیکی از شما قرار بگیرند دوربین دیگر قادر به پوشش دادن منطقه نخواهد بود و همین امر شما را مخصوصا در درجات سختی بالاتر دچار درسر خواهد کرد.

[تصویر:  files_reviews__147048Dead-Space---3%5Bw5...ize%5D.jpg]

اگر به یاد داشته باشید، ایزاک یعنوان یک مهندس سفینه و عدم آشنایی با فنون نظامی و جنگی نمیتوانست بدرستی از اسلحه ها استفاده کند اما بعد از حوادث سفینه ایشیمورا مسلما ایزاک باید نسب به نسخه قبل حرفه ای تر شده باشد که این نکته کاملا در بازی رعایت شده است. در این نسخه دیگر با یک مهندس بی دست و پا طرف نیستیم، به طوری که او کاملا حرفه ای تر شده و نسبت به قبل سریعتر حرکت کرده و میدود، ضربات و حرکات تن به تن او (Melee Attaches) بهتر و کارامد تر شده و در استفاده از سلاحها ( مخصوصا پرکردن آنها ) پیشرفت داشته است. این نکته درمورد خشونت بازی هم صادق است و خشونت بازی به نسبت بازی قبل بیشتر شده، بعنوان مثال بازیباز الزاما برای بدست آوردن مهمات و بسته های سلامتی مجبور به تکه تکه کردن اجساد میباشد.
این پیشرفت در سلاحها و تجهیزات ایزاک نیز به چشم میخورد؛ در قسمت اول DS، ایزاک قدرتی پیدا میکرد که بوسیله این قدرت میتوانست اجسام را جابه جا کند (Kinesis Technology) که این قدرت تاثیر زیادی نداشت و تنها برای حل یک سری معما به کار برده میشد. در این نسخه به نسبت قبل KT پیشرفت فوق العاده ای داشته و حتی به عنوان یک وسیله تهاجمی نیز کاربرد دارد، بدین صورت که بازیباز قادر است علاوه بر تکان دادن اجسام به منظور پیشروی در بازی و حل معماها، از این وسیله، جهت کندن اعضای بدن نکرومورف ها و استفاده اعضای بدن دشمنان علیه خود آنها استفاده کند. البته لازمه استفاده صحیح از KT وجود یک فیزیک مناسب در بازی است که این عامل در بازی به دقت انجام گرفته است، به طوری که اغلب اشیا در بازی قابل جابه جایی دارند و در همان جهتی که پرت میشوند یا به نکرومورف ها برخورد میکنند و واکنش نشان میدهند. علاوه بر این اشیا به نسبت شماره قبل ضربه پذیری بهتری داشته و تقریبا تمام اشیای درون محیط قابلیت تخریب پذیری دارند. همچنین در اثر برخورد اشعه کند کننده (Statist)، اشیا و نکرومورف ها به خوبی واکنش نشان میدهند و حرکت آنها با کم شدن اثر اشعه به همان نست به میزان قبل برمیگردد. ولی باز هم ایراد فیزیک نامناس اجساد در این شماره هم تکرار شده و نکرومورف ها بعد از کشته شدن دچار بی وزنی شده و با یک ضربه کوچک مانند یک تکه کاغذ به این طرف و آن طرف پرت میشوند که با توجه به فیزیک مناسب وجود این نکته جای بسی سوال دارد.
در طول این سه سال بجز KT بقیه تجهیزات ایزاک نیز پیشرفت داشته اند که از بین آنها میتوان به مسیریاب (Pathfinder) اشاره کرد. این وسیله علاوه بر اینکه در پیدا کردن مسیر ماموریت ها به شما کمک میکند، در این شماره با تغییر دادن نوع مسیر یابی میتوان از آن برای پیدا کردن نزدیک ترین مسیر به فروشگاه، محل سیو کردن بازی و یا محل آپگرید کردن تجهیزات خود استفاده نمود که همین عامل بازیباز را از استفاده از نقشه های سه بعدی قبلی برای پیدا کردن مسیر خلاص خواهد کرد.
در مورد اسلحه ها هم با توجه به این نکته که وفاداری به اسلحه های قبلی کاملا وجود دارد یکسری اسلحه جدید نیز به بازی اضافه شده است که میتوان به detonator (با این اسلحه میتوانید با کاشتن مین و یا تله های لیزری میتوانید نکرومورف ها را غافلگیر کنید) و Javelin Gun (با این اسلحه شما قادر هستید با شلیک میخ های بلند نکرومورف ها را به دیوار دوخته و با جاری کردن برق در میخ نکرومورف بخت برگشته را به تکه ای گوشت پخته شده تبدیل نمایید) اشاره کرد. البته آپگرید اسلحه ها و یا اضافه شدن آیتم های جدید مانند شماره قبل مرتبط با پیدا کردن Nod ها و کارتهای Schematic بوده و نسبت به قبل تغییری نداشته است(البته این مورد را نمیتوان نقطه ضعفی برای بازی بحساب آورد چون در همان نسخه اول و همینطور دوم این کار به بهترین روش انجام شده و میشود).
اما این تنها تغییرات بازی نیست و عینا همین پیشرفت ها در مورد دشمنان بازی یعنی نکرومورف ها هم وجود دارد و این بدین معنیست که علاوه بر دشمنان شماره قبل، نکرومورف های جدیدی نیز به بازی اضافه شده اند که میتوان از میان آنها به puker (این نکرومورف ها با پرتاب کردن ماده ای اسید مانند موجب کُند شدن شدید حرکت شما خواهند شد، این آهستگی شما را در درجات سختی بالا به شدت به دردسر خواهد انداخت)، Pack (کودکانی نوپایی هستند که در دسته های زیاد به شما حمله کرده و از پشت به گردن شما آویزان خواهند شد که در این حالت خلاصی از دست آنها کار راحتی نخواهد بود) و Stalker (خطرناکترین و جذاب ترین گونه نکرومورف ها که معمولا در دسته های 4 تایی حمله میکنند. روش حمله این گونه بدین صورت است که در گوشه ای قایم شده و سپس با سرعت زیادی از نقطه نامشخصی به شما حمله کرده و ضربه میزنند) اشاره کرد. هوش مصنوعی بازی هم، نسبتا در سطح خوبی قرار دارد و نکرومورف ها (بعلت حسگر بدنی خود) شما را حتی در تاریکی هم پیدا میکنند. همچنین ایرادات عمده هوش مصنوعی در بسیاری از بازیها مانند گیرکردن دشمنان پشت دیوارها و موانع در این بازی دیده نمیشود.
شاید بتوان بزرگترین تغییر بین دو نسخه اصلی در این سری را اضافه شدن بخش چند نفره یا Multiplayer نامید، در این بخش که بازیبازان در غالب دو تیم انسان یا نکرومورف با هم در 5 مکان متفاوت (Map) به مبارزه میپردازند، تیم انسانها که همگی مانند ایزاک بوده، باید ماموریت های متفاوت مانند منفجر ساختن یا از کار انداختن وسیله ای خاص (مانند ژنراتور) را در طول مدت زمان مشخصی که دارند، انجام دهند. از طرفی تیم نکروموف ها هم باید در طول این مدت تنها هدف خود که از بین بردن انسانهاست را کامل نمایند و مانع از انجام ماموریت انسان ها شوند که طبق معمول همه این بازیها، هر تیمی که موفق یه انجام ماموریت خود شود، برنده خواهد بود. در این قسمت بازیبازان قادرند با انجام ماموریت و یا کشتن افراد تیم مقابل امتیاز کسب کنند و بوسیله آن به خرید اسلحه و لباس جدید برای انسان ها و یا حرکات جدید و مرگبارتر برای نکرومورف ها بپردازند. البته متاسفانه بخش MP حرف زیادی برای گفتن نخواهد داشت و بعد از چند بار بازی (بعلت محدودیت در ماموریت ها و نقشه ها) کاملا تکراری خواهد شد. با این وجود بازی کردن در نقش نکرومورف و کشتن انسان ها برای علاقه مندان این بازی و مخصوصا علاقه مندان به بازی های شبکه ای، خالی از لطف نخواهد بود.


[تصویر:  files_reviews__991190Dead-Space---7%5Bw5...ize%5D.jpg]

جلوه های بصری بازی نیز مانند گیم پلی آن بیسار خوب و دقیق طراحی شده است؛ همانطور که گفته شد این بار محیط بازی در یک ایستگاه فضایی اتفاق می افتد و دیگر از یک سفینه فضایی که بیشتر لوکیشن های آن (بواسطه محیطی که داشت) یکسان بود، خبری نیست. در این قسمت ایزاک در طول بازی از فضاهای مختلفی مانند بیمارستان، کلیسا، فروشگاه و حتی مهد کودک عبور خواهد کرد که بازیباز با عبور از هر یک از این قسمت ها میتواند اوج ظرافت در طراحی لوکیشن ها را مشاهده کند؛ علاوه بر این رنگ بندی و استفاده از رنگ های تند مانند سیاه ، قرمز، نارنجی و بنفش و استفاده مناسب و بجا از آن و ترکیبشان با محیط خود از عواملیست که میتواند عامل ترسیدن بازیباز باشد. این خصوصیت در مورد کارکترهای نیز بازی صادق است و تمام کارکترها علی الخصوص چهره خود ایزاک به خوبی طراحی و اجرا شده است. علاوه بر این طراحی چندین و چند لباس برای ایزاک و دقتی که در طراحی تک تک اجزای آن به کار رفته دقت تیم طراحی را بیش از بیش نشان میدهد. همچنین این خصوصیات برای نکرومورفها صدق میکند و تمام آثار تغییر DNA در آنها و تبدیلشان به نکرومورف ( مانند کشیدگی و پارگی عضلات) در آنها به خوبی چشم میخورد.
با وجود طراحی خوب محیط، متاسفانه طراحی آبجکت ها با تمام دقت انجام نگرفته و سادگی و طراحی از روی عجله در بعضی آیتم ها (مانند جعبه ها) به چشم میخورد. از طرفی دیگر طراحی خون هم آنچنان دقیق و مطلوب نیست و بیشتر به لکه های روغن شبیه است تا قطرات خون، علاوه بر این اجساد در اثر ضربه خوردن گالن ها خون به هوا پخش خواهد شد که مشخص نیست این همه خون از کجا بوجود آمده است. البته لازم بذکر است، این نکات انقدر شدید نیست که بتواند کل این بخش را تحت الشعاع خود قرار دهد، اما رعایت همین نکات خود عاملیست که میتواند در موفقیت بیش از بیش بازی تاثیرگذار باشد.
اگر بخواهیم بخش گرافیکی بازی را مورد سنجش قرار دهیم و اگر المان ها را در یک طرف و نورپردازی و طراحی سایه ها را در طرف دیگر قرار دهیم، بدون شک کفه دوم سنگین تر خواهد بود؛ نورپردازی پویا در این شماره بسیار زیبا و با دقت کار شده به طوری که نوری که از چراغ قوه ایزاک ( در ابتدای بازی او فقط چراغ قوه داشته و بعدا آن را با Plasma Cutter خود ترکیب میکند) ساطع میشود، کاملا با فاصله ای و زاویه ای که دارد همکاهنگ است و در صورت تکان دادن و جابه جایی آن مرکز کانونی نور نیز کاملا دقیق تغییر خواهد کرد. از طرف دیگر این نکته فقط مخصوص چراغ قوه نیست و هر جسمی که کوچکترین نوری از خود ساطع کند دقیقا همین شرایط برای او نیز صادق است، بعنوان مثال در سفینه ایشیمورا (تاریک ترین محیط بازی) چراغ قوه جواب گوی روشن کردن آن محیط نیست و بازیباز باید با استفاده از KT و پرژکتورهایی که وجود دارد سفینه را روشن کند، حال شما کافیست در این محیط کمی با این وسیله به سمت دیوار رفته و فاصله خود را کم و زیاد کنید یا پرژکتور دو چراغه را با نوع 4 چراغه آن عوض کنید، در این صورت شما هم مانند من به نورپردازی فوق العاده ایمان خواهید آورد. از طرف دیگر علاوه بر نورپردازی دقیق سایه ها هم با همین دقت طراحی شده اند و کاملا با نورپردازی پویای بازی هماهنگ است. هر جسم سایه ای دینامیک داشته که دقیقا با تغییر جهت نور نسبت به آن شکل، بزرگی و کوچکی آن تغییر خواهد کرد.

[تصویر:  files_reviews__157223Dead-Space---5%5Bw5...ize%5D.jpg]

نوبتی هم باشد نوبت به مهمترین و تاثیرگذارترین بخش در ایجاد عامل ترس برای DS2 یعنی بخش صدا میرسد؛ واقعا باید به کارگردان بخش صدا دست مریزاد گفت. از همان ابتدای بازی فریادها و نعره های نکرومورف ها و افرادی که مورد حمله این موجودات قرار گیرنده به قدری طبیعی ساخته شده که مو را بر تن آدم سیخ خواهد کرد، علاوه بر این موسیقی و تم ساخته شده توسط Jason Graves که تک تک نت های آن بوی مرگ میدهد، به همراه صداهای ناله بیش از بیش حس ترس و مرگ را به بازیباز القا خواهد کرد.
اما این تنها نیست، علاوه بر موسیقی زیبای بازی، صداهای طراحی شده برای تک تک اجسام نیز بسیار دقیق طراحی شده و تمام ابجکت ها، صدای مخصوص به خود دارند، بعنوان مثال به هیچ عنوان در بازی صدای وقتی روی یک سطح سیمانی بودید با بر روی سطح فلزی قدم بردارید یکسان نخواهد بود. همچنین جهت های صدایی که در بازی وجود دارد دقیق بوده و اگر صداها را بواسطه یک بلندگوی فراگیر گوش دهید متوجه این موضوع خواهید شد، البته دقت کنید استفاده از بلندگوی فراگیر و یا هدفون مخصوصا برای کسانی که مشکلات قلبی دارند، در این بازی توصیه نمیشود.
صداپیشگی بازی هم در سطح بسیار خوبی قرار دارد و این نکته در صداگذاری ایزاک کاملا به چشم خواهد خورد. صدای صداپیشه انتخاب شده برای ایزاک کاملا با صورت او هماهنگ است، همچنین صدای نفس زدن ها، استرس و ترسیدن شخصیت اول نیز به خوبی توسط Gunner Wright بازی شده و با همین دقت توسط تیم صداگذاری بر روی چهره او نقش بسته است و کاملا با حرکت صورت او هماهنگ است. البته این مورد فقط در درباره ایزاک صدق نمیکند و در مورد کارکترهای دیگر و همینطور نکرومورف ها نیز وجود دارد.

در آخر میتوان گفت، شماره دوم از سری DS، توانست جوابگوی انتظارات بسیاری از بازیبازان و منتقدین باشد و انتظارات آنها را بخوبی پاسخ گوید و عنوانی بود که توانسته و میتواند حس ترس را کاملا به بازیباز انتقال دهد. پس آماده شوید، نفس عمیق کشییده و هدفون خود را به گوش بگذارید و با تمام قوا وارد فضایی مملو از نکرومورف شوید.

منبع

چاپ این مطلب

  سوار بر ریش‌ تراش زنبوری بر فراز سیاره‌ای از جنس رویا
ارسال کننده: sen@tor - 02-25-2011, 04:18 PM - انجمن: اخبار بازی ها - بدون پاسخ

روزی روزگاری در سرزمینی مرموز و افسانه‌ای به نام سوری (Surrey) یک گونی پاره و سرگردان در خیابان‌های شهر زندگی می‌کرد. گونی هیچ استعداد خاصی نداشت، شجاع نبود، هیچ پیش‌گویی و یا نکته‌ای که آن را از دیگر گونی‌های شهر متمایز کند نیز در کار نبود. در واقع گونی داستان ما تنها "گونی" خالی بود. اما سرنوشت، داستان دیگری برای گونی سرگردان ترتیب داده بود. گونی آنقدر به دست باد رفت و رفت تا خسته و غمگین به در شرکتی کوچک به نام Media Molecule رسید. کارمندان MM وقتی گونی سرگردان را دیدند آن را به داخل شرکت آوردند. گونی آنقدر خسته بود که به سرعت خوابش برد اما کارمندان شرکت بیدار بودند و تمام شب را بر روی آن کار کردند. صبح گونی از خواب بیدار شد اما گونی ما دیگر یک گونی نبود! او اکنون به دست پدرانش تبدیل به یک Sackboy زیبا و شاد شده بود! موجودات جذاب و بی‌نهایت دوست داشتنی که اکنون بالاتر از Rabbids های خرابکار به محبوب‌ترین شخصیت‌های فانتزی دنیای بازی‌های رایانه‌ای تبدیل شده‌اند!

چاپ این مطلب