10-21-2014, 12:55 AM
قسمت سوم:
دادگاه غرق در سکوت بود.تنها صدایی که به گوش می رسید صدای جویده شدن میز و دست و پا بود.زامبی ها همدیگر را می جویدند و خوش بودند اما در طرف دیگر دادگاه جماعت شیک پوش تا حدودی مضظرب به نظر می رسیدند.ناگهان قاضی با صدایی لرزان به دو طرف اعلام کرد:
- خیلی خب جناب زامبـ
- به من نگید زامبی جناب قاضی!
این صدای زامبی بود که بلند فریاد زده بود.در طرف دیگر مردی کچل و چاق در جواب گفته بود:
- پس دوست داری زیبای خفته صدات کنه!
- لطفا رعایت کنید!اینجا دادگاه!
خود قاضی هم باورش نمی شد این را برای دفاع از یک زامبی گفته است.ولی چه می شد کرد.دادگاه ، دادگاه است! قاضی با آرامش سرش را به سوی زامبی برگرداند و گفت:
- پس چی صداتون کنم!
- من اسم دارم جناب قاضی! و همه این افراد. اسم من هست ... اممم اسم من چی بود جناب قاضی؟ شما یادتون نمی آد؟
احساس قاضی برایم قابل درک است که لبه میز را گاز می گرفت و دور از چشم دیگران چکش را به سر خودش می کوبید. و حالش با شنیدن جمله بعدی زامبی که گفته بود:
- مهم نیست اسم من چیه! من هم یک زامبی ام و ترجیح می دهم تا پایان این دادگاه زامبی خطاب بشم!ببینید جناب قاضی این ها حتی هویت ما را هم گرفتند! همه شان حتی اون کوتوله ی بد قواره!
و به مرد قد کوتاه و عینکی ای که در جمع شیک پوشان بود اشاره کرد. مرد با تعجب از جایش پرید و خطاب به قاضی گفت:
- من! زامبی! من بود هیدئو!من هست خیلی معروف!من ساخت متال 1!من ساخت متال 2! من بود متال ساز! نه زامبی ساز! این بود زامبی ساز! این بود زامبی کش!به جون عمه اقدس راست گفت!
و او هم به مرد موقرمزی که در کنارش ایستاده بود اشاره کرد:
- من دونست هیدئو بود دهن لق!آه هیدئو بود یک آدم دهن لق!
- نه خیر تو خودت بود بد!تو کشت زامبی در خیابان!تو کشت زامبی در مدرسه!در خانه ! حتی سر میز صبحانه! تو در دستشویی هم زامبی کشت حتی؟!
- هیدئو دروغ گو من خیلی نکشت زامبی.من فقط کشت بیست و سه میلیارد و ششصد و نود و سه میلیون و چهارصد و بیست و یک هزارو دویست و شصت و نه تا زامبی!
بعد از این حرف از میان جمعیت زامبی ها سری ببیرون پرتاب شد که نفس قاضی را بند آورد و در حالی که در هوا پرواز می کرد فریاد زد:
- آره راس می گه تا حالا هشت بار منو کشته!
و در آن دادگاه افراد خیلی زیادی بودند که حاضر بودند برای نهمین بار این کار را بکنند...
***
خب دوستان من یه مدتی نیستم.از همه نظراتتون ممنون و این که باز هم نظر های جدید بزارید خیلی ممنون و فعلا خداحافظ![img]images/smi/s0 (74).gif[/img]
دادگاه غرق در سکوت بود.تنها صدایی که به گوش می رسید صدای جویده شدن میز و دست و پا بود.زامبی ها همدیگر را می جویدند و خوش بودند اما در طرف دیگر دادگاه جماعت شیک پوش تا حدودی مضظرب به نظر می رسیدند.ناگهان قاضی با صدایی لرزان به دو طرف اعلام کرد:
- خیلی خب جناب زامبـ
- به من نگید زامبی جناب قاضی!
این صدای زامبی بود که بلند فریاد زده بود.در طرف دیگر مردی کچل و چاق در جواب گفته بود:
- پس دوست داری زیبای خفته صدات کنه!
- لطفا رعایت کنید!اینجا دادگاه!
خود قاضی هم باورش نمی شد این را برای دفاع از یک زامبی گفته است.ولی چه می شد کرد.دادگاه ، دادگاه است! قاضی با آرامش سرش را به سوی زامبی برگرداند و گفت:
- پس چی صداتون کنم!
- من اسم دارم جناب قاضی! و همه این افراد. اسم من هست ... اممم اسم من چی بود جناب قاضی؟ شما یادتون نمی آد؟
احساس قاضی برایم قابل درک است که لبه میز را گاز می گرفت و دور از چشم دیگران چکش را به سر خودش می کوبید. و حالش با شنیدن جمله بعدی زامبی که گفته بود:
- مهم نیست اسم من چیه! من هم یک زامبی ام و ترجیح می دهم تا پایان این دادگاه زامبی خطاب بشم!ببینید جناب قاضی این ها حتی هویت ما را هم گرفتند! همه شان حتی اون کوتوله ی بد قواره!
و به مرد قد کوتاه و عینکی ای که در جمع شیک پوشان بود اشاره کرد. مرد با تعجب از جایش پرید و خطاب به قاضی گفت:
- من! زامبی! من بود هیدئو!من هست خیلی معروف!من ساخت متال 1!من ساخت متال 2! من بود متال ساز! نه زامبی ساز! این بود زامبی ساز! این بود زامبی کش!به جون عمه اقدس راست گفت!
و او هم به مرد موقرمزی که در کنارش ایستاده بود اشاره کرد:
- من دونست هیدئو بود دهن لق!آه هیدئو بود یک آدم دهن لق!
- نه خیر تو خودت بود بد!تو کشت زامبی در خیابان!تو کشت زامبی در مدرسه!در خانه ! حتی سر میز صبحانه! تو در دستشویی هم زامبی کشت حتی؟!
- هیدئو دروغ گو من خیلی نکشت زامبی.من فقط کشت بیست و سه میلیارد و ششصد و نود و سه میلیون و چهارصد و بیست و یک هزارو دویست و شصت و نه تا زامبی!
بعد از این حرف از میان جمعیت زامبی ها سری ببیرون پرتاب شد که نفس قاضی را بند آورد و در حالی که در هوا پرواز می کرد فریاد زد:
- آره راس می گه تا حالا هشت بار منو کشته!
و در آن دادگاه افراد خیلی زیادی بودند که حاضر بودند برای نهمین بار این کار را بکنند...
***
خب دوستان من یه مدتی نیستم.از همه نظراتتون ممنون و این که باز هم نظر های جدید بزارید خیلی ممنون و فعلا خداحافظ![img]images/smi/s0 (74).gif[/img]
YOU WILL NEVER WALK ALONE