امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حکایت تراوشات ذهنی قلم به دستانی که به ظاهر متفکرانه تز میدهند!
#1
دوستان سلام. قبل از شروع دست نوشته خیلی صریح و مستقیم ازتون درخواست میکنم که به هیچ وجه بحث و جنجال درست نکنید و در آینده هم هیچکدوم از بحث هاتون رو به این تاپیک نه ربط بدید و نه ارجاع.
با تشکر.


 
حکایت تراوشات ذهنی قلم به دستانی که به ظاهر متفکرانه تز میدهند!
 
مدتی پیش بود که دست نوشته‌ای تحت عنوان «حکایت قلم شکستگانی که در این فصل جهنمی دست به قلم شده‌اند» در انجمن منتشر شد. عده‌ای تنها تیتر دست نوشته را خوانده و مطلب را بستند. عده‌ای دیگر به دنبال دیدن تصاویر، نگاهی اجمالی به آن انداخته و پس از آنکه عکسی در دست نوشته نیافتند آن را بستند. عده‌ای مضمون دست نوشته را فهمیدند. عده ای تنها فکر کردند که مضمون دست نوشته را فهمیدند. عده‌ای دست به دعا و سجده و تشکر شدند و عده‌ای هم دست به انتقاد زدند. در همین ابتدا صادقانه می‌گویم: پس از انتشار این دست نوشته، نه سجده می‌خواهم، نه تشکر، نه اعتبار و نه هر چیز تجملی دیگری که به منظور خالی نبودن عریضه از آنها استفاده می‌کنیم. تنها چیزی که می‌خواهم، ذره‌ای توجه و تفکر است. همین!
پس از انتشار دست نوشته پیشین، در ابتدا خرسندی وجودم را فرا گرفت به این خاطر که فکر می‌کردم مطلب منتشرشده می‌تواند تاثیری هر چند اندک در فضای انجمن بگذارد. اما هم‌اکنون از انتشار مطلب پیشین پشیمانم! پشیمانم، نه به این دلیل که بحث‌های زیادی پیرامون آن شکل‌گرفت و یا بحث‌های زیادی را به آن نسبت دادند... پشیمانم از اینکه مخاطب را اشتباهی انتخاب کرده بودم.... اشکال کار ما وجود قلم شکستگانی نیست که در این فصل جهنمی دست به قلم شده‌اند. اشکال از قلم به دستانی است که قلمشان به جای جوهر، در خود توهم جای داده‌است... توهم خود بزرگ بینی... توهم قدرت قلمی که در ظاهر قوی است ولی باطنش را جز پوچی مطلق چیزی فرا نگرفته. معضل اصلی دقیقا همین توهمی است که در اصطلاح آن را «جو زدگی» می‌نامیم. جو زدگی مطلقی که می‌تواند ناشی از هر چیزی باشد. از تگ‌ها گرفته تا تعداد تشکرها و یا حتی تعداد صفحات یادداشت پروفایلی که حتی واژه «اسپم» هم در وصف یادداشت‌هایش کم می‌آورد.
در دست نوشته پیشین، محتوای مطالب را هدف قرار داده‌بودم که هم اکنون به یقین رسیده‌ام که اشتباه کردم! در اینجا میخواهم حرف‌های خودمان را مورد هدف قراردهم... حرف‌هایی که می‌زنیم و نظراتی که می‌دهیم صرف نظر از سی ثانیه تفکر به اینکه هدفمان چیست و نتیجه کارمان چه خواهدبود یا چه خواهدشد. (عبارت آشنایی است نه؟!) حرف‌هایی که از روی غرور یا خود بزرگ بینی و یا هر چیز دیگری به قلم شکستگانی می‌زنیم که امید و الگویشان امثال ما هستند. امثال مایی که فکر می‌کنند با یک تگ رنگی به پدیده‌ای بی بدیل در جهان هستی تبدیل شده‌اند.

با این تفاسیر، یک عذرخواهی بدهکارم... یک عذرخواهی به تمام قلم شکستگانی که یک طرفه قضاوت کردم و مخاطب قرارشان دادم. قضاوتی اشتباه که باعث شد اصلی‌ترین زاویه موضوع به چشمم نیاید... زاویه ای که نشان می‌داد مشکل اصلی آنها نیستند. تقصیر آن ها نیست که یک سری افراد اشتباهی را الگو قرار داده‌اند. مشکل از الگو نماهاییست که حس «خود الگو پنداری مفرط» بهشان دست داده و با حرف های نا به جا، هم ذوق تازه کاران را کور می‌کنند و هم جو را متشنج می‌کنند.
این روزها روش بحث کردن را به درستی از بر کرده‌ایم. بی‌محتوا بحث می‌کنیم و هنگامی که کم می‌آوریم و دیگر چیزی برای گفتن نداریم، دست به دامن واژه تاثیر گذار «نوب» میشویم و با نوب خطاب کردن این و آن «حس خود حرفه‌ای پنداری» بهمان دست می‌دهد. از طرفی دیگر هنگامی که با شخصی بزرگتر از حد و اندازه خودمان طرف هستیم و می‌دانیم که استفاده از آن واژه کذایی دیگر اثری نخواهد کرد، به گفتن حرف‌های نیش‌دار یا به اصطلاح «تیکه انداختن» متوصل میشویم و بدین وسیله از خودمان دفاع می‌کنیم.
اما.... صرف نظر از تمام حرف هایی که زدم، تا به حال شده از خودمان بپرسیم که هدفمان واقعا چیست؟ چرا در اینجا دور هم جمع شده ایم؟ انجمن ما، انجمن بازی‌های رایانه‌ای است. آیا هدف ما باید چیزی جز به کمال رسیدن در این حیطه باشد؟ با بحث‌های بی‌محتوا و حرف‌های نیش‌دار و هر چیز دیگری که در بالا به آنها اشاره شد قصد داریم تا به کجا برسیم؟ در دست نوشته پیشین گفته بودم بهتر است همه ما یک بازنگری کلی در نوع نگارشمان داشته باشیم. اکنون میگویم بهتر است همه ما یک بازنگری کلی در نوع رفتارمان داشته باشیم... در نوع نظرهایمان... در نوع بحث کردنمان... بی شک با این بازنگری مشکلات بسیاری حل خواهد شد. نویسندگان بسیاری در زمینه اصلی انجمن پدید خواهد آمد و صد البته انجمن مکان بسیار بهتری برای فعالیت همه خواهد شد.
به امید روزی که انجمن در حرفه‌ای ترین حالت ممکن، بدون هیچگونه تنش و حاشیه و بحث‌های بی‌محتوا به فعالیت خود ادامه دهد.


در ادامه، با سخنان مدیران ارشد انجمن، Blue Sun و Old Snake همراه باشید:

نقل‌قول: متاسفانه یکی از مشکلات این جا اینه که وقتی یه حرفی زده می‌شه همه یا مستقیما اون رو به خودشون می‌گیرن یا مثلا وقتی هم که به نظرشون افکاری که دارن با حرفایی که زده شده توی یه مسیر هستن، جو تمام وجودشون رو می‌گیره و فکر می‌کنن که خیلی آدمای عالی و باحالی هستن و می‌تونن هر حرفی که می‌زنن برای تاییدش اسم نویسنده اون حرفا و اون مطالب رو هم وسط بیارن. در کل نمی‌خوام از اون آدمایی بشم که ملت فکر کنن که فکر می‌کنم که مثلا الان خودم خیلی حالیمه که میام و این طوری حرف بزنم. نه همچین چیزی نیست. منم دارم مثل همه شماها وضعیتی که به وجود اومده رو میبینم و بر خلاف بعضی از شما ها که فکر می‌کنین الان ذات پلید و شیطانی تمام افرادی که تا دیروز فکر می‌کردین حسابی روشنفکر و خفن هستن مشخص شده، فکر می‌کنم کوته اندیشی خود شما راجب این مسائل مشخص شده. نه اون افرادی که فکر می‌کنین نظرات روشنفکرانه و خفن دادن روشنفکر و خفن هستن، و نه نظراتشون روشنفکرانه و خفن هست. لطفا راجب این مسائل کمی بهتر و بزرگتر فکر کنین.
الان فکر میکنن با حرفایی که توی تاپیک "16 مقاله بتمن" زده شد باعث شده تا همه قضایا روشن شه و همه متوجه بشن که همه اون افرادی که به نظرتون روشنفکرانه حرف میزنن خودشون بد تر از همه هستن و آخر روزگارن؟ فکر می‌کنین الان آبروی خیلی‌ها مثل تگ دارا رفته؟

بزارین یه چیزی راجع به این تگا و در کل تمام چیزای موجود توی این انجمن بگم. این جا یه انجمن گیم هست. گیم. یه مبحث خیلی خیلی ساده. اون تگا هم عملا هیچ معنی نمیدن. کسی با تگش شناخته نمیشه و اگه هم می‌شه باید بفهمیم که نباید اون شخص رو به خاطر تگش بشناسیم، بلکه باید به خاطر خودش بشناسیم. اگه تگی هم داریم چیزی رو تغییر نمیده، چون هممون چند تا کاربر ساده هستیم که تگ داریم. چیزی که باید برامون الگو باشه، کیفیت کاری طرف و خودش باشه، نه اون تگ رنگارنگش. برای اون افراد هم که فکر می‌کنن الان با این تگای ساده کسی شدن باید بگم که هرگز فراموش نکنین که همه ما به خاطر سرگرمی خودمون و پر کردن وقت آزادی که داریم این جا هستیم. این مسائلی که هممون بهشون گیر دادیم خیلی ساده تر و کم ارزش تر از چیزی هستن که در حال حاضر داریم راجبشون فکر می‌کنیم. درسته که همه اینا سرگرمیه، اما خب هر چی سطح کیفیشون بیشتر باشه سرگرمی که ما داریم هم بهتره. به نظر خودتون درست نظر دادین توی تاپیکا راجب چیزایی که خودتون دوستشون دارین یا ندارین بهتره یا 100 تا 100 تا ارسالای الکی که خودتون هم هیچ حسی نسبت بهشون ندارین و دارین همین طوری میدین؟

با تشکر از اینکه وقت خودتون رو گذاشتید و دست نوشته رو مطالعه کردید.

پ.ن: هیچ وقت روشن فکر نبودم و همیشه از دراوردن ادای روشن فکرا دوری کردم چون دوست نداشتم پشت سرم بگن که «فلانی تریپ روشن فکری ورداشته!» تمام حرف هایی هم که زدم حرف دل خودم بود و هیچ اشاره ای به شخص خاصی نداشتم. اما مختارید که حرف هایی که زدم رو به شخص خودتون نسبت بدید یا نه!

پ.ن 2: پی نوشت‌های مطلب «حکایت قلم شکستگانی که...» رو بخونید... جفتشون اینجا هم صدق میکنن!


با تشکر از همگی
شایان شفایی
[تصویر:  big_boss_edit7.jpg]
?Sigint: Snake, why are you smoking a Cigarette
.Naked Snake: It's a Cigar
.Sigint: Cigar, Cigarette, same thing
!Naked Snake: It's *NOT* the same thing


پاسخ


پیام‌های داخل این موضوع
حکایت تراوشات ذهنی قلم به دستانی که به ظاهر متفکرانه تز میدهند! - توسط Sir Big Wig - 10-09-2015, 08:01 PM

موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  حکایت قلم شکستگانی که در این فصل جهنمی دست به قلم شده‌اند! Sir Big Wig 52 11,042 09-28-2015, 03:35 AM
آخرین ارسال: Last Warrior
  کدام بازی موفق ظاهر خواهد شد؟ batman_b52 14 3,183 09-17-2012, 02:54 PM
آخرین ارسال: Yashar

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان