10-09-2015, 10:59 PM
(آخرین ویرایش: 10-09-2015, 11:42 PM، توسط Rise of Duty.)
آقا امضای شما منو متحول کرد،از بین صد نفر یه نفر ارزش بحث کردن با تو را داره
واقعا زیبا بود
به نظر من اگر کسی خودش را به خواب زده باشد،نمی توان او را بیدار کرد اما اگر واقعا خواب باشد،می توان با چنین مطالب اموزنده ای او را بیدار کرد و واقعیت را به او نمایاند
نقل قول:
این روزها روش بحث کردن را به درستی از بر کردهایم. بیمحتوا بحث میکنیم و هنگامی که کم میآوریم و دیگر چیزی برای گفتن نداریم، دست به دامن واژه تاثیر گذار «نوب» میشویم و با نوب خطاب کردن این و آن «حس خود حرفهای پنداری» بهمان دست میدهد. از طرفی دیگر هنگامی که با شخصی بزرگتر از حد و اندازه خودمان طرف هستیم و میدانیم که استفاده از آن واژه کذایی دیگر اثری نخواهد کرد، به گفتن حرفهای نیشدار یا به اصطلاح «تیکه انداختن» متوصل میشویم و بدین وسیله از خودمان دفاع میکنیم.
اما.... صرف نظر از تمام حرف هایی که زدم، تا به حال شده از خودمان بپرسیم که هدفمان واقعا چیست؟
ببخشیدها
فرد هدفش از گفتن نوب یا نیش و کنایه دفاع از خودش نیست بلکه هدفش توهین و حمله و تهاجم به شخصیت فرد مقابل هست و الا برای دفاع کردن خیلی راحت می توان از منطق و چیز های مودبانه استفاده کرد پس کسی که داره توهین میکنه،مهاجم هست که مثل یک بربر وحشی و زبان نفهم داره شخصیت فرد مقابل را له می کنه
خطاب به
دو دوستی که گفتند این حرف ها تاثیر کمی روی تغییر طرز فکر و منش اعضا دارد باید بگویم
که این مطلب آن قدر جالب نوشته شده است که حتی نوب ترین نوب ها هم با یک بار خواندن آن اصلاح خواهند شد،فقط کافی است لینکی از این مطلب به آن ها بدهید و نتیجه را مشاهده کنید
الان یاد یک داستان کوتاه افتادم
که می گفت:روزی آب روان در رودخانه در حال عبور بود و مانعی بر سر راهش نبود تا این که به سنگی بزرگ رسید و جلوی مسیرش را گرفت.اب هر چه خواهش کرد که سنگ کنار رود ،نرفت و همانطور سر جایش ماند تا این که چند سال بعد رهگذران با صحنه ای عجیب و کم نظیر در آنجا رو به رو شدند.
مسیر آب سوراخی ضخیم در دل سنگ ایجاد کرده بود و تنها لایه ای خارجی و نازک از سنگ باقی مانده بود.
اگر در این داستان،منظور از سنگ را ذهن افراد ++ بدانیم و آب را مطالب آموزنده هم چون مطلب شایان،می توانیم
نتیجه بگیریم که مطالب آموزنده مسیر خود به درون ذهن افراد++ را ایجاد خواهد کرد و تاثیرش را خواهد گذاشت
البته این در صورتی شامل حال فرد خواننده می شود که همانطور که در سه خط اغازین گفتم،فرد واقعا خودش را ++ بودن نزده باشد ولی اگر فرد ++ بودن را دوست دارد،بهتر است بگذاریم به خال خودش باشد واصلا جوابش را ندهیم
جواب++ها خاموشی است
پس لطفا نگید که نوشتن چنین مطالب هدر دادن وقته یا مثلا نگید که هیچکس این حرفا را اصلا واسش احترام
قاعل نیست و ...این حرفا انگیزه ی نوشتن مطالب مشابه را از شایان می گیره
لطفا انگیزه ایشان را که همچون چراغی فروزان است ، خاموش نکنید
با تشکر از همه ی شما ۳ عزیز
واقعا زیبا بود
به نظر من اگر کسی خودش را به خواب زده باشد،نمی توان او را بیدار کرد اما اگر واقعا خواب باشد،می توان با چنین مطالب اموزنده ای او را بیدار کرد و واقعیت را به او نمایاند
نقل قول:
این روزها روش بحث کردن را به درستی از بر کردهایم. بیمحتوا بحث میکنیم و هنگامی که کم میآوریم و دیگر چیزی برای گفتن نداریم، دست به دامن واژه تاثیر گذار «نوب» میشویم و با نوب خطاب کردن این و آن «حس خود حرفهای پنداری» بهمان دست میدهد. از طرفی دیگر هنگامی که با شخصی بزرگتر از حد و اندازه خودمان طرف هستیم و میدانیم که استفاده از آن واژه کذایی دیگر اثری نخواهد کرد، به گفتن حرفهای نیشدار یا به اصطلاح «تیکه انداختن» متوصل میشویم و بدین وسیله از خودمان دفاع میکنیم.
اما.... صرف نظر از تمام حرف هایی که زدم، تا به حال شده از خودمان بپرسیم که هدفمان واقعا چیست؟
ببخشیدها
فرد هدفش از گفتن نوب یا نیش و کنایه دفاع از خودش نیست بلکه هدفش توهین و حمله و تهاجم به شخصیت فرد مقابل هست و الا برای دفاع کردن خیلی راحت می توان از منطق و چیز های مودبانه استفاده کرد پس کسی که داره توهین میکنه،مهاجم هست که مثل یک بربر وحشی و زبان نفهم داره شخصیت فرد مقابل را له می کنه
خطاب به
دو دوستی که گفتند این حرف ها تاثیر کمی روی تغییر طرز فکر و منش اعضا دارد باید بگویم
که این مطلب آن قدر جالب نوشته شده است که حتی نوب ترین نوب ها هم با یک بار خواندن آن اصلاح خواهند شد،فقط کافی است لینکی از این مطلب به آن ها بدهید و نتیجه را مشاهده کنید
الان یاد یک داستان کوتاه افتادم
که می گفت:روزی آب روان در رودخانه در حال عبور بود و مانعی بر سر راهش نبود تا این که به سنگی بزرگ رسید و جلوی مسیرش را گرفت.اب هر چه خواهش کرد که سنگ کنار رود ،نرفت و همانطور سر جایش ماند تا این که چند سال بعد رهگذران با صحنه ای عجیب و کم نظیر در آنجا رو به رو شدند.
مسیر آب سوراخی ضخیم در دل سنگ ایجاد کرده بود و تنها لایه ای خارجی و نازک از سنگ باقی مانده بود.
اگر در این داستان،منظور از سنگ را ذهن افراد ++ بدانیم و آب را مطالب آموزنده هم چون مطلب شایان،می توانیم
نتیجه بگیریم که مطالب آموزنده مسیر خود به درون ذهن افراد++ را ایجاد خواهد کرد و تاثیرش را خواهد گذاشت
البته این در صورتی شامل حال فرد خواننده می شود که همانطور که در سه خط اغازین گفتم،فرد واقعا خودش را ++ بودن نزده باشد ولی اگر فرد ++ بودن را دوست دارد،بهتر است بگذاریم به خال خودش باشد واصلا جوابش را ندهیم
جواب++ها خاموشی است
پس لطفا نگید که نوشتن چنین مطالب هدر دادن وقته یا مثلا نگید که هیچکس این حرفا را اصلا واسش احترام
قاعل نیست و ...این حرفا انگیزه ی نوشتن مطالب مشابه را از شایان می گیره
لطفا انگیزه ایشان را که همچون چراغی فروزان است ، خاموش نکنید
با تشکر از همه ی شما ۳ عزیز