عناوینی عمیق! | 5 بازی برتر احساسی تاریخ

[You Never Win]

اسپویل
1. بایوشاک مرگ و میر نداشت ؟ مرد حسابی شخصیت اول بازی آخرش میمیره این دیگه فراز مرگ و میره 
2. از هر لحاظی رد دد از هوی رین و... پایان و داستانی قشنگ تر و احساسی تر داره و اونم آخرش شخصیت اصلی میمیره 
این 2 تا واقعا جاشون خالیه و البته مس افکت 2 میتونست جایگزین 3 بشه که پایانش بهترین پایان تو تاریخ بازی هاست

داشت نمی گم نداشت ولی ما که جسدشو ندیدیم و بازی همونجا تموم شد!
2- واقعاً حرفت درسته ولی هوی رین بیشتر دقایق بازی احساسیه و به درد مقاله بیشتر می خوره.
والا خواستم 2 رو بزارم ولی 3 چون پایانی بر فرمانده شپرد بود گذاشتم که باشه!!

دوستان عزیز
شما مطمئنید که بازی رو تموم کردید؟ کی گفته بوکر دوویت میمیره؟ به جای اینکه الکی ادعای زیبا بودن داستان بایوشوک کنید، برید واقعا بازی رو تجربه کنید. باز خوبه اخر بازی، بوکر دراتاقشو باز کرد و ... 
نویسنده ی عزیز
شما هم که دیگه هیچی... از شما انتظار این حرفو نداشتم.
جسدش پیدا نشد؟ یعنی چی؟ از کل حرف هایشما معلومه که شما هم این بازی رو تا اخر نرفتی که هیچ. پایان بازی هم ندیدی.
تمام اعتبار و لایکمو پس میگیرم. شوخی کردم

عجب! آقا محمد امین در واقع
اسپویل داستانی بایوشاک بی کران
.
.
.
.
.
کامستاک که ما می کشیم همون بوکره تو یه بعده دیگه که به این تبدیل شده! و درسته بوکر می میره کاملاً! ولی با عوض کردن بعدا و برگشتن به خونه اول دوباره زنده می شه! من بازی رو تا آخر رفتم به خدا!
خو دقت کنین ما تو مس افکت جسد شپرد و افرادش رو کاملاً می بینم! و تو هوی رین و تلو و TWD هم هینطور!! ولی تو بایوشاک به هیچ وجه جسد بوکر که مرده باشه نشون داده نمی شه و در واقع بازی ادامه پیدا نمی کنه و بعدا عوض می شه و بوکر دوباره زنده می شه!! داستان به شدت جالبه ولی باید قبول کنین که بیشتر متعجب شدن و تحسین کردن داستان رو بازی باز پیدا می شه نه غم و ناراحتی برای مرگ کاراکتر ها! چون در واقع کامستاک یا همون بوکر رو اگه کشتیم ناراحت نشدیم!! چون اگه یه کسی به چنین آدم فاسدی تبدیل بشه و بمیره غم ناک نیست! به هیچ وجه!
در واقع توی مس افکت و دیگر بازی ها از همون اول هدفمون مشخص می شه و اونه که باعث ناراحتیمونه و تلاش زیادمون! ولی تو بایوشاک اواسط داستان و حتی اواخرش همه چی رو میشه!

در اصل الیزابت بوکر رو به موقعی که میخواد تبدیل به کامستاک بشه میبره(محل غسل کردن)تو اونجا چون خود بوکر میدونست اگه غسل بکنه تبدیل به کامستاک میشه،این کارو نمیکنه و الیزابت(ها) میان و میکشنش تا دیگه تمامی تصمیمات و عواقب اون کار صورت نگیره(اگه نمیکرد،یک فانوس دیگه ای باز میشد که در اون،بوکر دقیقا برعکس این کارو انجام میده و غسل میکنه و....).بعد الیزابت ها یکی یکی ناپدید میشن و در اخر بوکر رو میبینیم که به عقب برگشته و دختر نوزادشو میبینه.نتیجه این کار هم این بود که نه بوکر دخترشو از دست میده،نه کلمبایی به وجود نمیاد،و نه هیچ کدوم از اتفاقاتی که رخ داده دوباره صورت نمیگیره
داستان به جای اینکه احساسی باشه،فلسفیه و نمیشه با کلمات اون رو نشون داد.فقط باید درک کامل ازش داشته باشین

بله دقیقاً همینطوریه و نه بوکر چیزیش میشه و نه الیزابت!