(01-14-2016, 02:07 PM)ReZa JiMmY نوشته است: عجیبه واقعا
من خودم به شخصه حالم از CoC بهم میخوره ولی بگیم هر کی بازی میکنه نوبه ته نامردیه
اون دوستانی که میگن یه وقت گذرون سادست پس یه بازی مثل دوتا 2 چی؟؟ اون وقت گذرون پیچیدست؟ اول و آخر داره؟؟ در مورد سطح کیفیشون نمیخوام بحث کنم ولی چیزی که مشخصه هر گیمری میتونه هر بازی که دوست داشته باشه بازی کنه اصن هر بازی حالا میخواد CoC باشه دوتا 2 باشه یا حتی یه بازی مثل جی تی آی وی باشه یا حتی یه آندرتیل باشه آندرتیل به جز خلاقیت چیز دیگه داشت؟؟ گرافیک خیلی خفنی داشت؟ ولی همین خلاقیت باعث این همه ستایش و موفقیت شد بعد الان درسته بگیم هر کی آندرتیل بازی میکنه گیمر نیست؟؟
(01-14-2016, 01:55 PM)Sina Assassin نوشته است: آقا این دیگه چه وضعشه؟ کلش بازی واسه وقت پر کردنه نه اینکه بیایم نقدش کنیم چون مثله بازیای بزرگ نیست و اصن ارزش نقد نداره. بعدم به تاپیک دوستمون احترام بزارید لطفا.
رفع اسپم.
مقاله جالبی بود. چندتا غلط نگارشی داشتی. ایشالا توی مقالات بعدیت گل میکاری.
بازی بزرگ؟ بازی بزرگ منظورت اساسین کریده؟؟ آندرتیل بزرگ بود؟؟ معلومه نه ولی اکثر سایت ها نقد و بررسیش کردن و به ستایش ازش پرداختن... یه شاهکار کوچک... ولی اساسین چی؟ شاهکار بود ولی دیگه نیست از بلک فلگ به بعد مضخرف بود یونیتی که... سیندیکیت هم زیاد تعریفی نداشت نمیگم مثل یونیتی بود ولی یه بازی عالی نبود که هیچ میشه گفت متوسط بود ولی شما چی از امضات معلومه رفتی نقدش کردی
آیا من گفتم Dota 2 بازی خفنیه؟! :|
بنده نیومدم بگم از این به بعد هیچ گیمری حق نداره فلان بازی رو نکنه(اصلاً من کی باشم!) من نظر خودمو گفتم به قول جناب حافظ: "ما نوشتهایم خواهی بخوان و خواه نخوان!"
گرافیکِ آندرتیل "Pixel Art" بود و در نوع پیکسل آرت قویترین و هنرمندانهترین گرافیک رو به مخاطب ارائه میداد! مقایسه گرافیکی هر بازی باید نسبت به تکنیکی که در گرافیک به کار بده شده نظر داد، که به نظر اکثر منتقدها( که به قول خودتون مورد ستایش قرار گرفت!) یکی از قویترین گرافیکهای پیکسلی تا به حال بود( چه از نظر فنی و چه از هنری)
Undertale فقط خلاقیت داشت؟ آندرتیل ظاهر سادهای داشت که تازه به نظر ما ساده بود اونم فقط با خاطر گرافیک پیکسلی! از نظر محتوای درونی بیشمار نکته قابل بحث داشت، به نحوی که باید از چندین بُعد مختلف به بازی نگاه کرد. برای مثال از نگاه Psychology به آندرتیل نگاه کنیم میتونیم به" به کار گیری روشهای نوین روانشناسی برای ایجاد حس عشق، رنگبندی خاصِ اجزای بازی و ..." اشاره کنیم. حتی در سایت همسایه یک مقاله درباره شخصیت شناسی از بُعد روانی و ایدئولوژیکی نوشته شده بود که درباره آندرتیل هم صدق میکنه. بعد دقیقاً میشه بگی کلش چه شخصیت پردازی داشت؟! :|
گیمپلی هم که واقعاً فوق العاده و سرگرم کننده بود، (برعکس کلش آف کلنز که تو لولهای بالا باید برای آپدیت حتی 1 ساعت صبر کنیم!)
موسیقی بازی هم که از تکنیک Reverse برای تلقین ذهن به صورت غیرمستقیم و همچنین تکنیک Binarual Beats برای تقویت "روحیه عشق" استفاده میکرد.
از نظر داستانی هم که نمیخوام کلاً دربارش صحبت کنم چون دیگه همه میدونن، آندرتیل در این بخش حتی بیشتر از سایر بخشها فوقالعاده بود (برعکس کلش که اصلا داستان نداشت :| فقط یک دکمه بزن حمله کن :| )
حالا شما به این همه نکته قوت میگی خلاقیت؟!
امیدوارم متوجه منظورم از اینکه کلش آف کلنز یک "وقت گُذَرونِ ساده" بیش نیست، شده باشید...
من نمیگم فلان بازی رو اصلا انجام ندید، من میگم با قدرت مقایسه خودتون تشخیص بدید که چه بازی ارزش بازی کردن و وقت گذاشتن رو داره و چه بازی نه...
ختمِ کلام!
Over my dead body I'm taking you