08-30-2016, 10:53 PM
@Clegane
من در جواب یه شفاف سازی انجام بدم فکر کنم منظورمو بد رسوندم. وقتی گفتم اکثر کاربرها اونطوری که باید زبان انگلیسی رو بلد نیستن تا بفهمن منظورم شما نبودی. اون چیزی که از مقالت فهمیدم این بود که پرسیدی چرا باید اصلا بازی طوری ساخته بشه که به این همه مقاله برای توضیح نیاز داشته باشه؟ و فکر کردم سوالت همین بود و برای همین اون مسئله رو گفتم.
الان فهمیدم منظورت از گنگ و مبهم بودن چیه... ببین خیلی وقت ها نویسنده میخواد شما یک تفسیری از بازی و اتفاقی که میفته داشته باشی (حالا به هردلیلی! بخصوص وقتی مسئله مذهب و سیا ست وسط باشه، هنرمندها همیشه نمیتونن بیان مستقیم حرف خودشون رو بزنن و نتیجه گیری انجام بدن. این نتیجه گیری هم در نهایت میشه یک برداشت مطلق و بعضاً افراطی که خیلی ها باهاش مخالف میشن و جنجال خیلی شدیدی درست میشه.)
کن لوین میاد این فلسفه های اجتماعی و مذهبی رو بیان میکنه، اما تفسیر و نتیجه گیری رو بر عهده مخاطب میذاره. دقیقا مثل خیلی از هنرمندهای دیگه که حقیقت و واقعیت موضوع رو اونطوری که هست نشون میدن و بعد از شما میخوان که خودتون روی مسئله فکر کنید و ببینید به چه نتیجه ای میرسید. ما دو فرد رو الان در نظر میگیریم که به شدت از بازی بایوشاک بی کران تاثیر گرفتن و باهاش ارتباط برقرار کردن... در حدی که روی زندگیشون تاثیر شدید داشته! نفر اول وقتی مضامین و مثلا موضوع «تعصب» رو میبینه شاید زیر همه چی بزنه و نتیجه گیریش این باشه که باید کلاً کنار گذاشت. نفر دوم هم شاید بیاد و برای خودش یه منطق برای توجیح کردن قضیه بیاره تا عقاید خودش زیر سوال نره و به چالش کشیده نشه... یه جوری هردو قضیه رو قبول میکنه و سعی میکنه این مسائل جدید رو کنار افکار قدیمیش داشته باشه و ترکیب این ها میشه عقاید و دید جدیدش. این مثال رو زدم که بگم این جور آثار هنری چطوری هستن وقتی از مخاطب میخوان تفسیر خودشون رو داشته باشن.
کاربرها و صاحب نظرها هم که متاسفانه وارد بحث نمیشن هرکاری میکنی نمیدونم حرفی برای گفتن ندارن یا خجالت میکشن! ما بحث رو به فنتوم پین بکشیم مسلما پانیشد اسنیک هم دوباره وارد ماجرا میشه. اتفاقا بی ربط نیست و میخواستم بهش اشاره داشته باشم. الان به نظرتون MGS V در روایت داستانیش شکست خورده؟ چون چیزهایی که مبهم و گنگ گذاشت و همرو انداخت روی دوش مخاطب از شمار خارجه و تا حالا صدها مقاله نوشته شده که همش رو پوشش نداده! شاید این آثار از نظر ساختاری اینطوری هستن.
من به نظرم از همشون میشه استقبال کرد. چه ایرادی داره کلی بازی ساده و سرراست مثل ویچر 2 یا حتی 3 داشته باشیم و در کنارش هم آثاری مثل بایوشاک بی کران؟ همه این ها باز برمیگرده به گستردگی و تکامل صنعت و ظهور کلی زیرشاخه و سابژانر
من در جواب یه شفاف سازی انجام بدم فکر کنم منظورمو بد رسوندم. وقتی گفتم اکثر کاربرها اونطوری که باید زبان انگلیسی رو بلد نیستن تا بفهمن منظورم شما نبودی. اون چیزی که از مقالت فهمیدم این بود که پرسیدی چرا باید اصلا بازی طوری ساخته بشه که به این همه مقاله برای توضیح نیاز داشته باشه؟ و فکر کردم سوالت همین بود و برای همین اون مسئله رو گفتم.
الان فهمیدم منظورت از گنگ و مبهم بودن چیه... ببین خیلی وقت ها نویسنده میخواد شما یک تفسیری از بازی و اتفاقی که میفته داشته باشی (حالا به هردلیلی! بخصوص وقتی مسئله مذهب و سیا ست وسط باشه، هنرمندها همیشه نمیتونن بیان مستقیم حرف خودشون رو بزنن و نتیجه گیری انجام بدن. این نتیجه گیری هم در نهایت میشه یک برداشت مطلق و بعضاً افراطی که خیلی ها باهاش مخالف میشن و جنجال خیلی شدیدی درست میشه.)
کن لوین میاد این فلسفه های اجتماعی و مذهبی رو بیان میکنه، اما تفسیر و نتیجه گیری رو بر عهده مخاطب میذاره. دقیقا مثل خیلی از هنرمندهای دیگه که حقیقت و واقعیت موضوع رو اونطوری که هست نشون میدن و بعد از شما میخوان که خودتون روی مسئله فکر کنید و ببینید به چه نتیجه ای میرسید. ما دو فرد رو الان در نظر میگیریم که به شدت از بازی بایوشاک بی کران تاثیر گرفتن و باهاش ارتباط برقرار کردن... در حدی که روی زندگیشون تاثیر شدید داشته! نفر اول وقتی مضامین و مثلا موضوع «تعصب» رو میبینه شاید زیر همه چی بزنه و نتیجه گیریش این باشه که باید کلاً کنار گذاشت. نفر دوم هم شاید بیاد و برای خودش یه منطق برای توجیح کردن قضیه بیاره تا عقاید خودش زیر سوال نره و به چالش کشیده نشه... یه جوری هردو قضیه رو قبول میکنه و سعی میکنه این مسائل جدید رو کنار افکار قدیمیش داشته باشه و ترکیب این ها میشه عقاید و دید جدیدش. این مثال رو زدم که بگم این جور آثار هنری چطوری هستن وقتی از مخاطب میخوان تفسیر خودشون رو داشته باشن.
کاربرها و صاحب نظرها هم که متاسفانه وارد بحث نمیشن هرکاری میکنی نمیدونم حرفی برای گفتن ندارن یا خجالت میکشن! ما بحث رو به فنتوم پین بکشیم مسلما پانیشد اسنیک هم دوباره وارد ماجرا میشه. اتفاقا بی ربط نیست و میخواستم بهش اشاره داشته باشم. الان به نظرتون MGS V در روایت داستانیش شکست خورده؟ چون چیزهایی که مبهم و گنگ گذاشت و همرو انداخت روی دوش مخاطب از شمار خارجه و تا حالا صدها مقاله نوشته شده که همش رو پوشش نداده! شاید این آثار از نظر ساختاری اینطوری هستن.
من به نظرم از همشون میشه استقبال کرد. چه ایرادی داره کلی بازی ساده و سرراست مثل ویچر 2 یا حتی 3 داشته باشیم و در کنارش هم آثاری مثل بایوشاک بی کران؟ همه این ها باز برمیگرده به گستردگی و تکامل صنعت و ظهور کلی زیرشاخه و سابژانر