09-09-2016, 03:53 AM
(آخرین ویرایش: 09-09-2016, 04:03 AM، توسط Punished Snake.)
(09-09-2016, 03:30 AM)Tyrion نوشته است:(09-09-2016, 03:12 AM)Punished Snake نوشته است:خب سؤال من اینه پس چطوری این بازی میخواد عقیده فردی، بر فرض اسطورهزدایی رو توضیح بده یا انتقاد کنه؟ حالا بازی در کنار وفادار بودن به گیمپلی، میتونه تو قالب کاتسین این موضوع رو بیان کنه. تو گیمپلی هم میشه این موضوع رو بیان کرد؟ چطوری؟ راه حلش چیه؟ البته از اون جهت که گفتی بازیای که مفهومی رو بخواد با مدیوم بازی درست انتقال بده خیلی کم دیدی، پس لابد تو مدیوم بازی نمیشه مفهومی رو طرح کرد.
اتفاقاً به نظر من میشه جدا از فلسفهپردازی مستقیم توی بطن دیالوگ و رکگویی، توی باطن متن یا تصویر یا خود بازی فلسفه پردازی کرد. همونجور که آلبر کامو توی یه داستان به سادگی «بیگانه» میاد نگاه فلسفی خودش رو که در مقاله نمادگرایانه «افسانه سیزیف» نشون داده، بدون اینکه مستقیم و با ادا بیاد بگه «زندگی پوچه ولی ارزش داره.» یا حتا اشاره کردن بهش نشون میده توی مدیوم بازی و ویژگیهاش هم میشه این کار رو کرد. یا توی فیلم M وقتی فریتس لانگ هی فشارهای نهادها و نیروهای آلمان نازی روی زندگی مردم رو نشون میده و آخر فیلم هم وقتی اون دسته مردم دستاشونو جلوی نیروهای ویژه و پلیس میبرن بالا، بدون اینکه حتا حرفی زده باشه، وضع مردم رو در آینده این کشور با حکومت نازیسم پیشبینی میکنه و میگه آینده وضعیت درستی نخواهیم داشت با این وضع.
حتماً قرار نیست که شخصیت اصلی بیاد بگه «من اسطوره نیستم، نبودم و نخواهم بود...» تا بفهمیم که داره اسطوره زدایی میکنه این اثر... توی بازیها همونجور که یاشار میگه من خیلی کم دیدم که بیان فلسفه پردازی رو در بطن بازی بگنجونن. یا شایدم چون اخیراً کم بازی میکنم ندیدم...
فلسفهپردازی که کاملاً با نیرو و توانایی و ویژگیهای بازی مرتبط باشه غیرممکن نیست، فقط تا الان نمونش رو ندیدیم. مثلاً میشه بازی موقع تیراندازی یهو یه ضربدر رو دشمنا بکشه و بگه نمیتونی دیگه شلیک کنی! این اشاره داره که دشمنا حتا اگه دشمن هم باشن نباید کشته بشن، اونا هم انسانن... اون چیزی که باید از بین بره کاپیتالیسم لعنتیه و هزارتا فکر دیگهای که ممکنه به ذهنت خطور کنه. اینجوری در بطن گیمپلی، بدون اینکه جمله قلمبه بگیم، فلسفهمون رو به وسیله مدیا گفتیم. و دیگه این مدیا نیست که از ما استفاده میکنه، این مای سازنده هستیم که اون رو برای نشون دادن هنرمون ابزار میکنیم. البته من با فلسفهپردازی مستقیم هم مشکلی ندارم و اگه ببینم تو کات سین هم دارن اینکارو میکنن راضیم... ولی خب، اینکه بازی بخواد از زبون خودش یه چیزی رو بگه، چیز دیگریست و هنر اعلائه.
پ.ن: میدونم مثال خیلی مسخرهای گفتم، ولی برای نشون دادن لپ کلومم چاره دیگهای نبود.
خب خودت هم که دوباره داری از سینما و ادبیات مثال مییاری. بحث من این بود چطوری تو خود «بازی» فلسفه بیاریم که طبق تعریف شماها امکانپذیر نیست. البته به نظرم بایوشاک و دارک سولز مثال نقض این موضوع هستن. مگه غیر از اینه که تو بطن گیمپلی دارن داستانسرایی میکنن؟ اگر هم امکانپذیر نیست، به نقل از بریس گات میتونیم از بقیهی فرمها استفاده کنیم. از سینما، شعر، ادبیات... من هنوز نمیدونم ایده گرفتن از بقیه اون هنرها، وقتی تازه گیمپلی بازی هم عالی باشه و تازه یه سبکی هم اختراع کنه، مشکلش دقیقاً چیه؟ حتی خود همون مفاهیم انتزاعی و فلسفه، غیر از اینه که خودشون متکی به بقیه مدیومها هستن؟ مگه غیر از این نیست که جورج اورول با 1984 در قالب زبونی ادبی و نشون دادن یه دیستوپیا، فلسفه بروز میده؟ مگه غیر از اینه که نیچه با استفاده از اشعار حافظ و گوته (مدیوم ادبیات) و زندگینامهی زرتشت (مدیوم تاریخی) فلسفهبافی میکنه؟ مگه غیر از این نیست که افلاطون که مثلاً از بزرگترین فیلسوفهاست، از ادبیات و قصه برای پیشبرد فلسفه استفاده میکنه؟ چون اساساً فلسفه خودش چیز سخت و غیرقابلهضمی میشه. با بقیهی مدیومها بهش رنگ و لعاب میدن. حالا به نظرم بازی هم همینطوره. میتونه وسط گیمپلی از کلی مدیوم دیگه الهام بگیره. از سینما و شعر و ادبیات و... تا از خشکی در بیاد. مثلاً یه سکانس احساسی، از موسیقی عاطفی استفاده کنه. این غیر از این نیست که بازی رو بهتر میکنه؟ حالا این وسط بازی میتونه با استفاده بقیهی هنرها، از همون رکن اصلی بازی یعنی گیمپلی هم به نحو درست استفاده کنه. به قول عرفان تو صفحه اول، الان بازیها پیشرفت کردن و منشعب شدن به شاخههای مختلف. درصورتیکه بازیها از بقیهی فرمها طوری استفاده کنن که به گیمپلی صدمه نخوره به نظر من مشکل نداره.
نقلقول: واقعا کمن، من نمیدونم ولی به نظرم حتما Braid و Antichamber رو بازی کن، به خصوص Antichamber. اونجا ما کاملا از گیمپلی میرسیم به مفاهیم زندگی و روشنفکرانهای که بازی داره میگه. به نظرم سازندهاش کار بزرگی انجام داده!
احتمالاً همون Antichamber رو انجام میدم تا بیشتر متوجه منظورت بشم. اونطوری راحتتر دوباره همین تاپیک سرش بحث میکنیم