سلام به شما دوستان انجمن، قصد دارم یه جور بازی که البته باعث میشه با ذهن هم بیشتر آشنا شیم رو راه بندازم،
بازی به این صورت هست که یک داستان رو میگم، بعد نفر بعدی اون رو دو خط ادامه میده و نفر بعدی داستان اون رو ادامه میده به همین صورت ....
همه کسایی که میخوان با نظر گزاشتن در این سرگرمی که البته نوعی داستان نویسی هست شرکت کنن، باید این قوانین رو رعایت کنن. چون عده ای از دوستان به این کار علاقه دارن، رعایت نکردن قوانین یعنی بی ارزش کردن کار اونا پس برخورد میشه با کسایی که تاپیک رو بخوان خراب کنن.
قوانین:
1: حتما آخرین نظر رو ادامه بدید، یعنی قبل از این که پاسخ رو ارسال کنید، یک بار دیگه صفحه رو رفرش کنید در لحظه آخر که مطمئن شید آخرین نظر رو ادامه میدین. اگر هم ارسال کردید و دیدین که کس دیگه ای هم نظر گزاشته قبل شما، نظرتون رو ویرایش یا حذف کنید.
2: داستان نفر قبل رو حد اقل دو خط و حد اکثر شش خط ادامه بدین، نه بیشتر نه کمتر.
3: اسپم ندید، در مورد داستان های به وجود آمده اینجا نظر دید. فقط آخرین نظر قبلی رو ادامه بدین.
4: نظرهایی که مشکلی داشته باشن در اولین فرصت پاک می کنمشون پس اگه نظری دیدید که به داستان نا مربوط بود، اون رو ادامه ندید و آخرین نظر مربوط به داستان رو ادامه بدید .
5: شما آزاد هستید هرجور که میخواهید داستان رو ادامه بدید و محدودیتی نیست اما باید نوع داستان رو حفظ کنید، برای مثال اگه یک داستان تخیلی هست همونطور ادامش بدید، اگر جنایی هست همونطور ادامه بدید، اگر طنز هست همونطور و.... فقط از مسخره کردن وبه هم زدن نظم تاپیک خودداری کنید.
6: هر روز ساعت 5 بعد از ظهر داستان بسته میشه و یک داستان جدید رو برای ادامه دادن میگیم، و داستان قبلی رو با نظر هایی که شما دادین جمع میکنم و به صورت یک داستان کامل در یک تاپیک دیگه قرار میدیم که میشه یک داستان نوشته شده توسط همه بچه ها.
(( لازم نیست داستان رو به صورت کتابی و با رعایت نکات ادامه بدین))
داستان اول: نوع داستان: اجتماعی
ساعت 7 صبح پنجشبه، پدر امیر به اتاق او میرود و میگوید: امیر پاشو برو مدرست دیر شد. امیر با غر غر میگوید: بـــابـــا امروز پنجشنبه اس، تعطیل ام. پدرش: هاا راس میگی بخواب پس. پدرش در اتاق رو بست و رفت، امیر سعی کرد بخوابه اما دیگه نتونست، به سقف اتاقش خیره شده بود و رفت تو فکر....
خب دوستان ادامه با شما:
تمام شد
داستان دوم:
نام داستان: پایان نامه درس تاریخ سبک: ترسناک، هیجانی
ساعت 5:30 عصر، دانشگاه فردوسی، دانشکده علوم انسانی.
سلام صادق خوبی؟ چه خبر؟
مرسی پژمان جون، سلامتی. صادق ادامه میدهد: این استاده نمیاد چرا؟ 2 دقیقه دیگه نیومد بپیچونیم کلاسو.
پژمان: آره باو منم امروز با بچه ها میخواستیم بریم بیرون باز این دیر میاد کلاسو ام دیر تعطیل میکنه به هم میخوره. بعد از چند لحظه استاد میاد شروع میکنه به صحبت کردن. اواخر کلاس، استاد به دانشجو ها میگوید که برای گرفتن نمره قبولی از او، باید هر چهار چفر به صورت گروهی یک پروژه تحقیقاتی رو انجام بدن. اگه دانشجو ها نمیتونستن از درس او پاس بشن باید با مدرک دکتری تاریخ خدافظی میکردن، خلاصه پژمان و صادق و نازنین و مهشید تصمیم میگیرن تا با هم یک گروه بشن برای پروژه پایان نامشون. استاد به صورت شانسی بین بچه ها پروژه ها رو تقسیم کرد و به گروه اونا، تحقیق درباره زندان ها و شیوه شکنجه در دوره ساسانیان میوفته. بچه ها بعد از کلاس میرن کافی شاپ نزدیک دانشگاه تا بهم یه گپی بزنن......
ادامه با شما
بازی به این صورت هست که یک داستان رو میگم، بعد نفر بعدی اون رو دو خط ادامه میده و نفر بعدی داستان اون رو ادامه میده به همین صورت ....
همه کسایی که میخوان با نظر گزاشتن در این سرگرمی که البته نوعی داستان نویسی هست شرکت کنن، باید این قوانین رو رعایت کنن. چون عده ای از دوستان به این کار علاقه دارن، رعایت نکردن قوانین یعنی بی ارزش کردن کار اونا پس برخورد میشه با کسایی که تاپیک رو بخوان خراب کنن.
قوانین:
1: حتما آخرین نظر رو ادامه بدید، یعنی قبل از این که پاسخ رو ارسال کنید، یک بار دیگه صفحه رو رفرش کنید در لحظه آخر که مطمئن شید آخرین نظر رو ادامه میدین. اگر هم ارسال کردید و دیدین که کس دیگه ای هم نظر گزاشته قبل شما، نظرتون رو ویرایش یا حذف کنید.
2: داستان نفر قبل رو حد اقل دو خط و حد اکثر شش خط ادامه بدین، نه بیشتر نه کمتر.
3: اسپم ندید، در مورد داستان های به وجود آمده اینجا نظر دید. فقط آخرین نظر قبلی رو ادامه بدین.
4: نظرهایی که مشکلی داشته باشن در اولین فرصت پاک می کنمشون پس اگه نظری دیدید که به داستان نا مربوط بود، اون رو ادامه ندید و آخرین نظر مربوط به داستان رو ادامه بدید .
5: شما آزاد هستید هرجور که میخواهید داستان رو ادامه بدید و محدودیتی نیست اما باید نوع داستان رو حفظ کنید، برای مثال اگه یک داستان تخیلی هست همونطور ادامش بدید، اگر جنایی هست همونطور ادامه بدید، اگر طنز هست همونطور و.... فقط از مسخره کردن وبه هم زدن نظم تاپیک خودداری کنید.
6: هر روز ساعت 5 بعد از ظهر داستان بسته میشه و یک داستان جدید رو برای ادامه دادن میگیم، و داستان قبلی رو با نظر هایی که شما دادین جمع میکنم و به صورت یک داستان کامل در یک تاپیک دیگه قرار میدیم که میشه یک داستان نوشته شده توسط همه بچه ها.
(( لازم نیست داستان رو به صورت کتابی و با رعایت نکات ادامه بدین))
داستان اول: نوع داستان: اجتماعی
ساعت 7 صبح پنجشبه، پدر امیر به اتاق او میرود و میگوید: امیر پاشو برو مدرست دیر شد. امیر با غر غر میگوید: بـــابـــا امروز پنجشنبه اس، تعطیل ام. پدرش: هاا راس میگی بخواب پس. پدرش در اتاق رو بست و رفت، امیر سعی کرد بخوابه اما دیگه نتونست، به سقف اتاقش خیره شده بود و رفت تو فکر....
خب دوستان ادامه با شما:
تمام شد
داستان دوم:
نام داستان: پایان نامه درس تاریخ سبک: ترسناک، هیجانی
ساعت 5:30 عصر، دانشگاه فردوسی، دانشکده علوم انسانی.
سلام صادق خوبی؟ چه خبر؟
مرسی پژمان جون، سلامتی. صادق ادامه میدهد: این استاده نمیاد چرا؟ 2 دقیقه دیگه نیومد بپیچونیم کلاسو.
پژمان: آره باو منم امروز با بچه ها میخواستیم بریم بیرون باز این دیر میاد کلاسو ام دیر تعطیل میکنه به هم میخوره. بعد از چند لحظه استاد میاد شروع میکنه به صحبت کردن. اواخر کلاس، استاد به دانشجو ها میگوید که برای گرفتن نمره قبولی از او، باید هر چهار چفر به صورت گروهی یک پروژه تحقیقاتی رو انجام بدن. اگه دانشجو ها نمیتونستن از درس او پاس بشن باید با مدرک دکتری تاریخ خدافظی میکردن، خلاصه پژمان و صادق و نازنین و مهشید تصمیم میگیرن تا با هم یک گروه بشن برای پروژه پایان نامشون. استاد به صورت شانسی بین بچه ها پروژه ها رو تقسیم کرد و به گروه اونا، تحقیق درباره زندان ها و شیوه شکنجه در دوره ساسانیان میوفته. بچه ها بعد از کلاس میرن کافی شاپ نزدیک دانشگاه تا بهم یه گپی بزنن......
ادامه با شما
[img=0x0]http://uupload.ir/files/cv8y_photo_2016-09-08_15-12-24.jpg[/img]