10-16-2015, 07:41 PM
زندگی خونی
قسمت ششم
صدای آژیر خیلی بلندی اومد و جف از دیواره های شیشه ای بانک بیرون رو نگاه کرد جف ساکت بود مثل اینکه یه لیوان آب یخ بریزن تو صورتش بعد سه تا ماشین پلیس اومدن و سریع پارک کردن و پلیس ها پشت در ماشین ایستاده بودن که یکی گفت تو محاصره شدی اقای جونز رو ول کن جف حرکت نمیکرد که یک دفعه یکی از پلیس ها تیر خورد همه پلیس ها دورو برو نگاه میکردن که یکی داد زد شلیک و همه پلیسا شلیک کردن سر خودمو با دستام گرفتم یه نگاه به جف کردم دیدم جونز رو جلو خودش گرفته جونز سوراخ سوراخ شده بود پیراهنش قرمز شده بود همینجور داشت خون میریخت این طرف اون طرف که یک هو دو تا دوست های جف اومدن یکی شون داد زد جف وقتشه بریم که جف داد زد پولا چی شد که یک دفعه یه تیر از پشت خورد تو کمر جف دوست جف گفت حقش بود داشت با پول دوستی بیش از حدش به بادمون میداد حیف اون تیری که زدمش هردو شون از در پشتی رفتن که یک دفعه از پشت ساختمون صدای چهارتا شلیک اسنایپر از پشت اومد پلیسا شلیکو قعط کردن اومدن داخل منم سرمو گرفتم بالا دیدم خبری نیست بلند شدم ورفتم بیرون سرمو انداختم پایین و از صحنه دور شدم که یک دفعه....
قسمت ششم
صدای آژیر خیلی بلندی اومد و جف از دیواره های شیشه ای بانک بیرون رو نگاه کرد جف ساکت بود مثل اینکه یه لیوان آب یخ بریزن تو صورتش بعد سه تا ماشین پلیس اومدن و سریع پارک کردن و پلیس ها پشت در ماشین ایستاده بودن که یکی گفت تو محاصره شدی اقای جونز رو ول کن جف حرکت نمیکرد که یک دفعه یکی از پلیس ها تیر خورد همه پلیس ها دورو برو نگاه میکردن که یکی داد زد شلیک و همه پلیسا شلیک کردن سر خودمو با دستام گرفتم یه نگاه به جف کردم دیدم جونز رو جلو خودش گرفته جونز سوراخ سوراخ شده بود پیراهنش قرمز شده بود همینجور داشت خون میریخت این طرف اون طرف که یک هو دو تا دوست های جف اومدن یکی شون داد زد جف وقتشه بریم که جف داد زد پولا چی شد که یک دفعه یه تیر از پشت خورد تو کمر جف دوست جف گفت حقش بود داشت با پول دوستی بیش از حدش به بادمون میداد حیف اون تیری که زدمش هردو شون از در پشتی رفتن که یک دفعه از پشت ساختمون صدای چهارتا شلیک اسنایپر از پشت اومد پلیسا شلیکو قعط کردن اومدن داخل منم سرمو گرفتم بالا دیدم خبری نیست بلند شدم ورفتم بیرون سرمو انداختم پایین و از صحنه دور شدم که یک دفعه....