09-21-2015, 07:28 PM
به نام خدا
سیاه و سفید
قسمت چهارم(قسمت اخر)
سیاه و سفید
قسمت چهارم(قسمت اخر)
بلک اند وایت عکس جنازه ی لیو رو به تونی نشون داد
تونی:نه این ممکن نیست
بلک اند وایت:در ضمن.بچه اگه من ببینم تو نمیترسی میکشمت.تو بخاطر اینکه بترسی زنده ای.
تونی فرار میکنه و به سمت جنگل میره
کمی بعد حس میکنه دیگه کسی دنبالش نیست
برمیگرده ولی قاتل رو نمیبینه
به سمت ماشین میره و میبینه که کاراگاه اونجا وایساده و کلتش هم توی دستشه
تونی از لا به لای درخت ها بیرون میاد
کاراگاه تفنگ رو به سمت تونی میگیره ولی وقتی میبینه تونیه تفنگ رو میاره پایین
کاراگاه:کجا بودی؟
تونی:بلک اند وایت اینجا بود
کاراگاه:اینجا امن نیست بهتره سریعتر حرکت کنیم
اون ها سوار ماشین میشن و راه میافتن
کاراگاه:تونی فک میکنی کی قاتل باشه؟ینی با کی مشکل داری در حدی که بخواد بکشتت؟
تونی:هیچکس.من باهیچکس جوری مشکل ندارم که بخواد بکشتم
کاراگاه:ینی هیچ حدسی نداری که بلک اند وایت کیه؟
تونی:نه کاراگاه
اونا به خونه ویلسون میرسن
تونی:ممنون
کاراگاه:خواهش میکنم
تونی از ماشین پیاده میشه و به خونه ی ویلسون میره
تونی:سلام
ویلسون:سلام تونی.داشتم ویچر 3 بازی میکردم.یه باس فایت خیلی سخت داره
میخوای کمک کنی با هم ردش کنیم؟
تونی:نه ویلسون.اصلا الان حوصله ی این کارا رو ندارم
ویلسون:چی شده مگه؟
تونی:دوباره تو راه اون قاتل رو دیدم
ویلسون:نه این اصلا خوب نیست
تونی:یه خبر بد برات دارم
ویلسون:چی شده؟
تونی:متاسفم ... لیو مرده
ویلسون:نه...نه این امکان نداره
تونی:خواهش میکنم ناراحت و عصبانی نشو ما باید روی قاتل تمرکز کنیم
ویلسون:باشه تونی.خب اول بهم بگو چی فکر میکنی راجب این قاتل
تونی:من فکر میکن قاتل کاراگاه جردنه
ویلسون:ههههه...تونی چی داری میگی
تونی:اخه اون قاتل از همه چی خبر داره و من همه چیز رو فقط به کاراگاه گفتم
تا قاتل میره کاراگاه میاد تا کاراگاه میره قاتل میاد
به نظرت اینا عجیب نیست؟
ویلسون:چرا هست...ولی نمیشه به پلیس بگیم مطمعنن اون ها حرف مارو قبول نمیکنن
یه چند تا ادم استخدام میکنیم.چند نفر قوی و باهوش
و چراغ ها رو خاموش میکنیم و وایمیسیم تا قاتل بیاد و اون موقع بهش حمله میکنم
تونی:باشه فردا حلش میکنیم.
ویلسون:حالا میای ویچر سه؟
تونی:بزن بریم
اونا تا صبح ویچر بازی میکنن
فردا صبح
تونی:ویلسون بیا بریم اون ادمارو استخدام کنیم
ویلسون: باشه ولی قبلش یه سوالی دارم
لورل همش داره درمورد اون زمینی که باهم خریدین حرف میزنه
همش میگه میخوام بفروشمش ولی تونی نمیزاره
تونی:من نمیخوام اون زمین رو بفروشم و همینطور نمیخوام درموردش حرف بزنم
ویلسون میره تا اون ادمارو استخدام کنه
تونی هم نقشه رو میچینه
شب میشه و اون افرادی که استخدام شده بودند جایی میرن که قاتل نبینتشون و همینطور تاریکی کمک زیادی بهشون میکرد.
تونی روی مبل دراز میکشه و ویلسون هم توی اتاق
همه منتظرن که قاتل بیاد ولی هیچ خبری نیست
تونی:بچه ها شاید امشب نمیخواد بیاد بزارید تا فردا شب
تونی و ویلسون میخوابن و اون افراد هم به خونشون میرن
فردا صبح
تونی:ویلسون کاراگاه بهم زنگ زد و گفت بهتره بیخیال قاتل بشیم
ویلسون:چرا؟
تونی:نمیدونم.اون میخواد پیداش نکنیم مطمعنن قاتل خودشه
ویلسون:اره تونی خودشه
شب
دوباره همه توی همون پست های قبلی وایساده بودن که ناگهان صدای قدم زدن یه نفر میاد
نور یه چراغ قوه میافته روی صورت تونی
تونی بلند میشه
تونی:سلام
بلک اند وایت:میخوام بکشمت
تونی:نه من میخوام بکشمت
ناگهان افراد با شاتگان میان جلو
یکی از افراد:تفنگت رو بزار زمین
ویلسون میره نزدیک بلک اند وایت
ویلسون:تفنگت رو بزار زمین کاراگاه
بلک اند وایت:کارمن تمومه چرا کار شما رو تموم نکنم
بلک اند وایت یه تیر تو شکم ویلسون میزنه و تا میخواد برگرده و تونی رو هم بکشه تونی بهش حمله میکنه و تفنگش رو میگیره و یکی از اون افراد هم یه تیر به بلک اند وایت میزنه
تونی بلک اند وایت رو قفل میکنه ومیخواد ماسکش رو برداره
تونی:چراغ هارو روشن کنید
چراغ ها روشن میشن
تونی دستش رو میزاره رو ماسک و برش میداره
تونی:نه نه...همه ی اینا زیره سر تو
ینی واقعا بلک اند وایت لورل بود؟دوست صمیمی من؟
لورل:اره تونی من بودم
تونی:چرا اخه؟
لورل:یادته یه زمین خریده بودیم.من میخواستم بفروشمش.من معتادم و دارم عذاب میکشم و به پول احتیاج دارم ولی تو اون رو نمیفروشی.بخاطر همین میخواستم تو هم عذاب بکشیو بعد بکشمنت و زمین رو بفروشم
تونی:ولی چرا ویلسون و لیو رو کشتی؟
لورل:لیو رو کشتم که شک نکنی بهم ولی ویلسون رو کشتم بخاطر اینکه بهت کمک کرد بفهمی قاتل کیه
تونی:من فکر میکردم همه ی اینا تصیر کاراگاهه
لورل:اره کاراگاه هم دستم بود و اون رو هم لو میدم
تونی به اداره ی پلیس زنگ میزنه
پلیس ها میان و لورل رو میبرن
لورل هم همه چیز رو اعتراف میکنه
و چند روز بعد لورل و کاراگاه جردن به اعدام محکوم میشن
تونی هم درخواست میکنه که اونارو اعدام نکنن و درعوض حبس ابد بهشون بدن
این اتفاق میافته و لورل و کاراگاه جردن تا ابد در زندان میمونن
پایان قسمت اخر
امیدوارم لذت برده باشید