12-24-2015, 09:19 PM
(آخرین ویرایش: 12-24-2015, 11:05 PM، توسط You Never Win.)
متن حاوی اسپویل است
5- Mass Effect 3
شاهکاری به نام Mass Effect! مطمناً همه شما این شاهکار اصیل را تجربه کردهاید، عنوانی زیبا و نوآورانه با داستانی بسیار عمیق و درگیر کننده؛ زیبایی داستان این شاهکار در نسخه سوم به اوج خود میرسد. از ابتدای بازی شما پی به خطر پیش رویتان میبرید و همراه با فرمانده شپرد، شخصیت اصلی بازی کل زمین را خواهید دید که به دست موجوداتی بیاحساس از بین میرود، از دیدن شکست همنوعانتان و مرگ دوستان نزدیکتان، زنان و بچههای درون بازی به شدت ناراحت خواهید شد. همانطور که در تصویر نیز قابل مشاهده است کل هدف و تمرکز شما در بازی بر روی بازپس گرفتن زمین از دشمنان و نجات دوستان و هنمنوعانتان است. واضح است که BioWare تمام نیروی خود را در این نسخه از سری به کار برده است، و در پایان بازی این موضوع کاملاً مشخص میشود، پایان بازی یکی از غم انگیز ترین دقایق آن است که به زیبایی هرچه تمام تر کار شده است. در پایان ما باید با شخصیت محبوبمان و کل سربازان و افرادی که کنارمان جنگیده اند وداع بگویم؛ البته بازی پایان های دیگری نیز دارد ولی بسیاری از افراد این پایان را مشاهده کردهاند، به همین دلیل در این مورد حرف زده شد. شاهکار Mass Effect 3 جایگاه پنجم را در لیست به دست میآورد.
4- Metal Gear Solid 4 Guns Of The Patriots
سری Metal Gear از ابتدای پیدایش خود توانست جای خود را با داستان و گیم پلی عالیش، در دل بازی بازان پر کند. این شاهکار، داستانی بسیار قوی و خالص داشته که توسط استاد کوجیما به زیبایی هرچه تمام تر روایت شده است؛ اما روایت داستان در نسخه 4 این عنوان به اوج خود میرسد، عنوانی که تک تک مراحلش هنوز در یاد کسانی که آن را تجربه کردهاند باقی مانده است. این سری به گیمران معنی کامل جنگ را یاد داد و این که با شروع جنگ، درد نیز میآید و آسیب بسیار زیادی به جامعه و حتی سربازانی که میجنگند وارد میشود. پایان این نسخه یکی از غم انگیز ترین پایان ها بود زیرا ما مجبوریم با Big Boss، به یاد ماندنی ترین شخصیت سری و یکی از قوی ترین سربازان، وداع بگوییم و نیز با پسرش Solid Snake که از نسخه اول کنترل او را بر عهده داشتهایم. این شاهکار در رتبه چهارم لیست جای میگیرد.
3- Heavy Rain
استاد کیج را دیگر همه میشناسند، اسطوره صنعت گیم که عناوینش بیشتر به صورت QTE میباشد و توجه بسیار زیادی به روایت و زیبایی داستان شده است. Heavy Rain یکی از شاهکار های ساخته دست استاد است که با داستانی بسیار احساسی و عمیق و گرافیکی چشم نواز در نسل هفتم عرضه شد. داستان پدری که به دنبال پسر گم شده اش میگردد؛ Ethan Mars مردی افسرده و غمگین، که در یک ثانحه رانندگی پسر بزرگ خود را از دست داده و غم از دست دادن او باعث افسردگیش شده است، روزی در پارک پسر کوچکش، شان را نیز گم میکند و در نهایت پی میبرد که او توسط قاتل اوریگامی دزدیده شده است. سخنی که قاتل در اکثر مواقع به Ethan میگوید یکی از جالب ترین و عمیق ترین دیالوگهای بازی است « ببینم برای نجات کسی که دوستش داری تا کجا پیش میری؟» Ethan طبق در خواست آن قاتل کارها و جنایتهایی را برای او انجام میدهد اما از بسیاری از کارهایی که میکند به شدت پشیمان میشود. زیبایی بازی نیز مانند دو عنوان بالا در پایان بازی است؛ پایانی بسیار متنوع و کامل که به انتخابهای شما در طول بازی بستگی دارد و هر کدام پایانی بر سرنوشت Ethan Mars غم دیده هستند. Heavy Rain نیز توانست جایگاه سوم را در این لیست به خود اختصاص دهد.
2- The Last Of Us
The Last Of Us شاهکاری است که در آخرین روزهای نسل هفت، به صورت انحصاری برای PS3 منتشر شد. عمق داستان این عنوان، گرافیک چشم نواز و زیبایش و موسیقیهای شاهکارش در کنار گیم پلی زیبا و هیجان انگیز توانست آن را به یکی از بهترینها تبدیل کند. در همان اوایل بازی، ما صحنه ای را خواهیم دید که اشک بسیاری را را در آورده است؛ صحنه جان دادن فرزندی معصوم و بیگناه در آغوش پدرش که به دست یک نگهبان کشته شد. جوئل بعد از مرگ تنها دخترش سارا هرگز نتوانست دوباره به وضعیت قبلی خود بازگردد؛ اما دختری دیگر که در طول بازی او را ملاقات میکند به شدت او را به یاد دخترش میاندازد؛ او به قدری عاشق الی میشود که در پایان بازی حاضر است برای نجات او به هرکاری دست بزند و از هر خط قرمزی عبور کند؛ این شاهکار به ما یاد آوری کرد که عشق یک پدر به فرزندش چقدر میتواند زیبا و قوی باشد. این شاهکار در مقام دوم لیست قرار میگیرد.
1- The Walking Dead Season 1
شاهکار The Walking Dead و گوتی سال 2012 عمیق ترین و احساسی ترین بازی است که تا به حال عرضه شده است! عنوانی که در هر دقیقه از آن ما میخندیم، ناراحت میشویم، به فکر فرو میرویم و حتی گریه میکنیم. این عنوان داستان Lee Everett را بازگو میکند، مردی که قرار بود به زندان برود اما ماشین پلیس به همراه خود افسر پلیس و لی با یک زامبی تصادف میکنند و این جاست که بازی و آخرالزمان زامبیها شروع میشود. در بازی شما به Clementine، دختری که در اوایل بازی پیدا میکنید، مانند فرزند خود نگاه خواهید کرد؛ درست است که در هر جا هدف متفاوتی دارید اما هدف اصلی و بزرگ شما محافظت از اوست. نهایت زیبایی بازی را ما در قسمت 5 خواهیم دید، درست در صحنه پایانی بازی، جایی که مجبوریم شخصیت محبوبمان لی را که آلوده شده است بکشیم. انتخاب واقعاً سخت است، کشتن او یا زنده نگه داشتنش؛ هر کس پایانی را که خود میخواست برگزیده است و این، پایان کاملی نیز بود بر داستان Lee Everett. چنین شاهکار هایی در دنیای گیم زیاداند ولی چنین داستانهایی کم. Telltale به ما یاد داد که برای موفق شدن یک بازی نیازی به گرافیک پر زرق و برق نیست بلکه داستانی قوی میتواند موفقیت یک عنوان را تضمین کند.
به پایان این مقاله نیز رسیدیم. از همه دوستان، و کاربران محترم که زحمت خوندن مقاله رو به خودشون می دن متشکرم. امیدوارم با تشکراتتون ما رو دلگرم به نوشتن دوباره بکنید.
به پایان این مقاله نیز رسیدیم. از همه دوستان، و کاربران محترم که زحمت خوندن مقاله رو به خودشون می دن متشکرم. امیدوارم با تشکراتتون ما رو دلگرم به نوشتن دوباره بکنید.
با تشکر از lord mahdi