08-17-2015, 08:41 PM
به نام خدا
پورتال به جهانی دیگر
قسمت سوم
Novigrad
پورتال به جهانی دیگر
قسمت سوم
Novigrad
گرالت در حال قدم زدن در نویگراد بود که یه پورتال پشتش درست شد و ینفییر از اون بیرون امد
گرالت:هی ین تو اینجا چیکار میکنی
ین:گرالت باید درباره یه چیزی باهات صحبت کنم
گرالت:اتفاقی افتاده؟سیری حالش خوبه؟
ین:گرالت لازم نیست نگران شی فقط یه چیزه جالب رو باید ببینی
و بازهم ین:اره منم همین فکر رو میکنم
گرالت:ین چن بار بگم که خوشم نمیاد مغزمو بخونی
ین:ولی من مغزتو نخوندم از چشات فهمیدم
گرالت:تو که راست میگی
(چیزی که تو مغز گرالت بوده:به نظرم باید به ین گوش بدم و به چیزی که پیدا کرده یه سری بزنم)
گرالت:حالا چی پیدا کردی؟
ین:من پیدا نکردم سیری پیدا کرده
گرالت:چی پیدا کرده؟
ین:یه پورتال که صداهای عجیب غریبی ازش میاد
گرالت:خوب این به ما چه؟
ین:این درست جلو پای سیری سبز شده شاید واسه وایلد هانت بوده و میخواسته بگه که ما برگشتیم
گرالت:اره شاید اینطور باشه
ین:پس من یه پورتال به جایی که اونکی پورتال ساخته شده میسازم تا هر چه سریعتر برسیم پیشش
گرالت:برای صدمین بار میگم من از پورتال ها متنفرم
ین:ولی الان مجبوری
گرالت:نه من مجبور نیستم روچ رو هنو دارم من با روچ میام
ین:میدونی چقد راهه. اصلا به من ربط نداره
ین پورتال رو میسازه و قبل از اینکه بره توش یه بار دیگه به گرالت میگه که:گرالت با پورتال سریعتر میرسیا
گرالت:باشه ولی همین یه بار
ین:باشه
گرالت و ین میرن داخل پورتال و پیشه اونکی پورتال تلپورت میشن
گرالت میبینه که سیری بقله پورتال نشسته
سیری:سلام گرالت
گرالت:سلام سیریلا
ین:این اون پورتالی هست که سیری پیدا کرده
گرالت به پورتال یه نگاهی میندازه و یه صدای میشنوه
صدا فریاد یه نفر که میگه:نایتوینگ نایتوینگ
و یه نفر دیگه که میگه:اسنایپر ولف اسنایپر ولف
گرالت:هی ین یه صدا هایی ازش میاد
ین هم صدا هارو گوش میده
سیری:گرالت به نظرت بریم توش؟
گرالت:بریم نه میرم
ین:منم هراهت میام
گرالت:نه
سیری:هی گرالت کی میخوای دست برداری اون از اون موضوع جمگ با وایلد هانت که نذاشتی از قعله درام این هم از این
گرالت:چقدم تو از قلعه درنیومدی
سیری:من مجبور بودم تریس نیاز به کمک داشت
ین:گرالت ما هم میام
گرالت:نه
ین:گرالت ما همیشه باهم میمونیم و اگر هم بخوایم بمیریم با هم میمیریم
سیری:گرالت وقتشه به ما اعتماد کنی
گرالت اشاره میکنه که بیاید داخل پورتال
گرالت خودش اول وارد پورتال میشه و بعد ین و سیری وارد میشن
گرالت با صحنه ی جنگ با وایلد هانت و لحظاتی که سیری نزدیک بود کشته بشه مواجه میشه دردناک ترین صحنه ی عمرش
In the portalبیگ باس:اسنایپر ولف(فریاد)
نایتوینگ:هی رده پاش اینجاس
بیگ باس به سرعت میدوه و رده پای اسنایپر ولف رو دنبال میکنه
ولی بیگ باس ناگهان میاسته
بتمن جلو میره و میبینه که رده پا تبدیل شده به رده کشیده شدنه یه جنازه
نایتوینگ:هی اینجا خون ریخته
خون در مسیر رده جنازه ریخته شده
خون رو دنبال میکنن و به اسنایپر ولف میرسن
به یه درخت تکیه داده کم مونده که بیهوش شه
و داره خونریزی میکنه
بیگ باس:چه بلایی سرت اومده؟
بیگ باس سریع میره پیش اسنایپر ولف و اون رو روی دوشش میندازه و میگه:کمپی چیزی دارید؟
بتمن:اره یه جایی هست که اتیش روشن کردیم و یه نفر اونجا منتظرمونه
اونها به سمت کمپ میرن
بیگ باس اسنایپر ولف رو روی زمین میزاره و سعی داره که زخمش رو ضد عفونی کنه
نایتوینگ:هی بتمن اینجارو ببین
بتمن میره به ببینه چی نظر نایتوینگ رو جلب کرده
که یهو شوکه میشه
جنازه مکس بدون سر افتاده رویه زمین
یه صدا پخش میشه
ناشناخته:سلام
خوش اومدید
من این پورتال ها رو ساختم تا شما ها رو جمع کنم اینجا
میدونین چقدر تلاش کرده که بتونم اینجا جمعتون کنم
بتمن:واسه چی؟چرا مارو اوردی اینجا؟
ناشناخته:تا دنیا رو از دستتون نجات بدم
شما نمیزارید هیچ اتفاق بد بیافته من اینو دوست ندارم
من عاشق بدیم
اسم من داریوسه
بتمن:اگه میخوای مارو بکشی چرا تا الان اینکارو نکردی
داریوس:شما ها منو خیلی عذاب دانید وقت شه که من شمارو عذاب بدم
بتمن:ما کجاییم؟
داریوس:شما تو یه شبیه سازید
این یه دنیای واقعی نیست ولی هر اتفاقی واستون بیافته تو دنیای واقعی هم همونطوری میشید
بتمن:ینی چی؟
داریوس:وای شما چقد احمقید
مثلا اگه تو دست رو از دست بدی برای همیشه از دستش دادی
بتمن:ما هیچ اتفاقی واسمون تو شبیه سازه مسخرت نمیافته و بزودی از اینجا میریم
داریوس:ها ها ها
و صدا قطع میشه
پایان قسمت سوم
لطفا نظرتون رو با من درمیون بزارید
به نظرتون بتمن و نایتوینگ و .... میتونن فرار کنن
خیلی ممنون