09-04-2015, 04:11 PM
به نام خدا
یک گیمر پردردسر / فصل دوم
با سلام خدمت تمام دوستان گیمفایی اگر من رو بشناسید میدونید که داستان یک گیمر پر دردسر رو شروع کرذم و طی ۵ قسمت به موفقیت های بزرگی دست پیدا کردم دیشب داشتم یک گیمر پردرد سر رو میخوندم یک نکته وسط داستان بود که خیلی بی اهمیت بود و شاید کسی بهش توجه نمیکرد ولی همین باعث شد روزنه ای در من ایجاد بشه تا قسمت جدید رو بنویسم.
شروع داستان : قتل عام بزرگی شده بود همه کشته شده بودن عروسی ماهان با تریس بهم خورده بود عقاب مخوف نتونست از دستگاه درست استفاده کنه و تمامی اینا باعث شد تا اونا به شکست بزرگی برسن ولی همه ما میدونیم در بازی های رایانه ای چیزی به نام چک پوینت وجود دارد که اگر در مرحله شکست بخوریم میتونیم از چک پوینت دوباره بازی رو شروع کنیم.
سیو بازی از سال ۳۰۱۵ شروع شد زمانی که تمام اعضای گروه همراه با گیمر و شهردار و عقاب مخوف داشتند به شهر خرمشهر و به سمت خانه عقاب مخوف مبرفتند کاربر Be the story که گیمپد رو در دست داشت میدونست چه اتفاقی در اینده میوفته برای همین کامیون رو زد کنار و به سمت اسلحه فروشی رفت داخل اسلحه فروشی اسلحه های زیادی بود کاربر (اسمش رو بالا گفتم) روی عقاب مخوف سوییچ کرد و با پولی که داشت تونست یک کلت 1911 بخره (چیه؟ فکر کردی اقای زاهذی میلیونره؟) یک لحظه چشمش به مانیتور فروشنده خورد دید گیمفا بازه از فروشنده پرسید کی سر دبیره؟
فروشنده گفت فکر میکنم یه پسره ای بود اسمشم فکر کنم isapor 123 بود.
اقای مخوف گفت جمع کنید این مسخره بازی ها رو و یک تیر زد توی سینه فروشنده و فرار کرد(اینجا ابادان است صدای ایران).
رفتن و به خانه اقای زاهدی رسیدن در زدن یه پسره ای اومد بیرون گفت بله با کی کار دارین؟
عقاب مخوف هم یه تیر مستقیم زد توی صورتش و رفت داخل اسلحه رو داد به شهردار گفت هواست باشه کسی نیاد اگه اومد تیر بزن (باید بگم سوییچ شد به امیر خان (استیشن) ) در همین هنگام ابیاوی بیرون اومد و با شات گانش یک تیر با روش غافلگیرانه زد به شهردار و اونو پرت کرد وقتی همه متوجه شدن شهردار تیر خورده به سمت اسلحه یورش بردن ولی ابیاوی از قدرت مایکل برخوردار بود و میتونست زمان رو اهسته کنه برای همین اینکار رو کرد تونست ۷ نفر رو بکشه ولی سه نفر زنده موندن
۱-عقاب مخوف
۲-گیمر
۳،-علی (ALI-uncharted 4)
در همبن وضع عقاب مخوف یک حرکت مخوف زد و کلت رو ورداشت و سه تا تیر توی سینه ابیاوی زذ و به دار فانی کشوندش و برگشتند سر کار خود تا تونستن تاریخ چه گیمفا رپ به عقب اوردند تا یک خبر اونا رو شوکه کرد.
پایان این قسمت
میدونم خیلی کم بود عکس نداشت زیاد جالب شاید نبود ولی اینو بدونین که قسمت بعدی عالی میشه در حدی که هیچ وقت همچین چیزی ندیده بودین.
در نظر سنجی شرکت کنید تا داستان باب میل شما شود.