03-03-2015, 10:50 PM
داستان بتمن آرکهام سیتی
کوییسنی شارپ پس از جهت دهی این وقایع و با استفاده ابزاری از بدام انداختن جوکر توسط بتمن، در رقابت برای کسب سمت شهردار گاتم پیروز گشت. بتمن برخلاف اطلاع از راز شوم شارپ و مبتلا بودن وی به بیماری روانی، برای جلوگیری از این اتفاق تاثیرگذار در گاتم اقدامی نکرد. با توجه به اینکه نه تیمارستان آرخام و نه زندان دروازه سیاه – زندان اصلی گاتم – برای نگه داری جنایتکاران و اعمال جنون آمیزشان مستحکم نبود، شارپ قسمت فقیر نشین گاتم را تبدیل به زندانی بزرگ تر کرده است و نام آن را شهر آرخام نهاده. شهر آرخام تنها بر یک قانون استوار است: “قصد فرار رو از سرت بیرون کن !” (یادآور زندان سونا در فرار از زندان). نصب هیوگو استرنج نیز به عنوان رئیس شهر آرخام، سناریوی شارپ را تکمیل کرده است و برای اجرای تنها قانون شهر آرخام، بهترین تیم امنیتی دنیا، تایگر را اجیر کرده که البته نیم نگاهی نیز به دستگیری بتمن خواهند داشت. با توجه به اینکه همیشه سری داستان های بتمن – چه در سری کتاب های کمیک و چه فیلم و بازی های مبتنی بر داستان های خفاش محبوب دی سی – داستان هایی شخصیت محور و نمادگرا می باشد، شخصیت پردازی قهرمانان و ضد قهرمانان آن کاری مهم در پیش برد عمق محبوبیت عمومی این سری داشته؛ تا جایی که حتی می توان محبوب ترین ضد قهرمان کتاب های کمیک، جوکر را در دل داستان های خفاش و حتی محبوب تر از خود او یافت. این مهم نتیجه ایست که نه با یک سال یا دو سال که با نزدیک به ۷۰ سال کار بر روی این سری و معرفی شخصیت های کوچک و بزرگ محقق گشته که حتی لیست کردن آنها به چندین و چند صفحه می انجامد. همانطور که گفته شد، بازی های ویدئویی بتمن نیز از این قاعده مستثنی نیستند؛ در ادامه به بررسی و ریشه یابی مهمترین شخصیت ها در شهر آرخام می پردازیم. بتمن قتل پدر و مادر بروس وین در مقابل دیدگانش در کودکی، بزرگ ترین انگیزه در راستای تبدیل شدن به شوالیه تاریکی برای وی به حساب می آید و از دوران کودکی وی در اندیشه انتقام بوده است؛ انتقامی که در تعاریف ذهنیش، بیشتر نه از نوع شخصی، بلکه جنبه ای فراتر پیدا کرده و در جامعه ای فسادگرا در بطن، به دنبال انتقامی برای تمام اقشار و لایه های جامعه بوده. او که ریشه در خانواده ای ثروتمند دارد، با تلاش هایش کم کم به یکی از ثروتمند ترین اشخاص در شهر گاتم تبدیل شده است.
او پس از مشاهده قتل پدر و مادرش، عزم خود را جذم می کند و با تمرینات فیزیکی و آماده سازی ذهنش، نگهبان پنهان گاتم باشد. بروس به دلیل ویژگی های روان پریشی و تبدیل شدن به شوالیه تاریکی گاتم، بسیاری از ویژگی های ظاهری و غریزی خفاش را قرض گرفته است. شخصیت نهان وی، او را از برقراری روابط عاطفی، باز نداشته که البته هیچ گاه هم در زندگی شخصی خود و برقراری روابط عاطفی موفق نبوده است. از جولی مدیسن تا ویکی ویل که شخصیت های اجتماعی داشته اند تا شخصیت های پنهانی و شبیه به خود بتمن مثل ووندر وومن و ساشا برداو ؛ حتی گرایشات وی به شخصیت های نیمه منفی – یا بهتر بگوییم، ضد قهرمان – مانند زن گربه ای نیز انکار ناپذیر بوده است. شخصیت بتمن، برای اولین بار در اواخر دهه ۴۰، توسط باب کین و بیل فینگر در شماره ۲۷ معرفی شد و خیلی زود جای خود را در دل کمیک دوستان بازی کرد و یک سال بعد، سری کمیک مختص این شخصیت با نام د بتمن پا به عرصه کتاب های کامیک گذاشت. با توجه به اینکه نسخه بتمن آسیلوم در بحث شخصیت پردازی عالی عمل نکرده، شخصیت اصلی بازی تنها بتمن است و خبری از بروس وین و بعد شخصی زندگی خفاش نیست – تنها در برخی قسمت ها آن هم به صورت سربسته، محدود و در خدمت داستان اصلی، به ریشه های پیدایش خفاش اشاراتی می شود. ولی در آرکهام سیتی، به نظر ابعاد شخصی وی نیز وارد داستان شده و حتی با توجه به اصل حضور زن گربه ای، دیالوگ های بین بتمن و زن گربه ای در نمایش های بازی و ماهیت رابطه بین این دو شخصیت، شاید شاهد عناصری شبه رمانس نیز در داستان بازی باشیم. یکی از مسائل امیدوار کننده، صداپیشگی کوین کانرویدر نقش بتمن است که کسانی که با سری انیمیشن های محبوب و تحسین شده بتمن آشنایی داشته باشند، با صدای وی نیز آشنایی محسوسی خواهند داشت و حتی در ای ای نیز هر بار که بتمن لب به سخن می گشود، صدای وی به حسی نستالژیک منجر می شد.
شارپ، سرپرست تیمارستان آرخام، طی سه سال گذشته عمر خود را وقف درمان بیماران روانی در تیمارستان آرخام کرده است. او پس از وعده هایی در مورد کاهش جرم و جنایت در گاتم به عنوان شهردار شهر انتخاب شده است. در بازی پیشین پس از کش و قوس های پیرامون این شخصیت و پیدا کردن ۲۳ آیتم بازیباز به راز عجیب و شکه کننده وی پی می برد. او دچار بیماری روانی اسکیتزوفرنیست و شخصیت دیگر وی، روح آمادئوس آرخام، تاسیس کننده تیمارستان آرخام است. این موضوع به معنی عدم تعادل روحی شارپ و همچنین مشارکت در چندین قتل است. باید دید عکس العمل بتمن در شهر آرخام نسبت به شارپ چیست. وی در یکی از اولین اقدامات اجراییش به عنوان شهردار گاتم، قسمت فقیر نشین شهر را به منظور گسترش تیمارستان آرخام خریداری کرده و شهر آرخام را تاسیس می کند. هوگو استرنج او یکی از دشمنان دیرینه بتمن است و در اولین حضورش در دنیای بتمن، عنوان دانشمندی را یدک می کشید که به دنبال طراحی ماشین ایجاد کننده مه بود تا هر شب از آن استفاده کند و اعضای گروهش بدون فاش شدن هویتشان، به دزدی از بانک بپردازند. او یک بار بتمن را در دام خود گرفتار کرده و به طور کامل از هویت وی آگاه است.
او هنوز هم به دنبال بتمن است و تا کنون بسیاری روش ها از جمله کنترل ذهن را برای به دام انداختن وی امتحان کرده. او تنها به دنبال تصاحب هویت بتمن است. در ویرایش های بعدی، شخصیت او به عنوان روانشناس بتمن مطرح می شود و به همین دلیل است که از شخصیت بتمن مطلع است. هیوگو استرنج حالا از جانب شارپ، عهده دار شهر آرخام شده و با استفاده از این سمت اجرایی، بیش از پیش به هدف دیرینه خود نزدیک شده است. جوگرمحبوب و البته مشهورترین ,ویلاین سری داستان های بتمن که از بهار سال ۴۰ و در اولین شماره کمیک بتمن، به عنوان دشمن اصلی بتمن معرفی شد و همواره نیز به عنوان اصلی ترین دشمن بتمن شناحته می شود. طی چندین دهه حضور در داستان های مختلف، ویژگی های شخصیتی و فلسفه های متفاوتی از شخصیت وی به تصویر کشیده شده. محبوب ترین حضور فیزیکی وی در غالب هیث لجرمرحوم در عنوان سینمایی شوالیه تاریکیِ نولان و اصیل ترین – و نزدیک ترین آن به اصل و ریشه های جوکر – در غالب جک نیکلسون در بتمنِ تیم برتون است. با توجه به سابقه طولانی این شخصیت، داستان های زیادی پیرامون پیدایش وی وجود دارد که شاید در مهمترین آنها، افتادن وی در تانکری از زائدات شیمیایی را دلیل اصلی تغییرات ظاهری – سفید شدن پوست، سبز شدن موها و قرمز شدن لب ها – و همچنین تاثیرات عمیق در روح و روان وی دانسته باشند. البته قبل از این اتفاق نیز جوکر شخصیت مثبت و سربه راهی نداشته و با لقب رد هوود به خرده جرایمی مثل دزدی از شرکتی که در آن به عنوان مهندس شیمی استخدام شده بود، مشغول بود و کم کم به سردسته گروهی گانگستری تبدیل می شود. جوکر، بسیار باهوش است و در عمق روح بیمار وی حس شوخ طبعی سادیسم واری به چشم می خورد. جوکر در زندگی شخصی بتمن، مسبب اتفاقات تراژیک بسیاری بوده که مهم ترین آنها فلج شدن باربارا گوردن (ملقب به زن خفاشی) و مرگ جیسون تاد (رابین دوم) بوده است. به همین دلیل همیشه رویارویی وی با بتمن، ماهیتی فراتر از ظاهرش به خود می گیرد. گویا جوکر از تاثیرات داروی مخرب تیتان جان سالم بدر برده و در شهر آرخام حضور خواهد داشت. ولی با توجه به تاثیرات این دارو، به نظر دیگر خبری از آن جوکر پر تحرک گذشته نیست و او بیشتر نقشه های خود را از دور ***** می کند. ولی با همه این اوصاف باز هم جوکر از مهم ترین دشمنان بتمن خواهد بود توو فیس شوالیه سفید شهر، هاروی دنت زمانی یکی از متحدان بتمن، وکیل قابل احترام و چهره مردمی شهر گاتم بود، ولی همه چیز بعد از اتفاقی که برای صورتش افتاد تغییر می کند. یکی از جنایتکاران، روی یک طرف صورت وی اسید پاشید و بعد از آن دچار اختلالات روانی و اسکیتزوفرنی شد و خود را “دو چهره” نامید. تصمیمات مهم (به خصوص موقعیت های مرگ و زندگی) خود را به وسیله سکه معروفش انجام می دهد. سکه ای که هر دو طرف آن شیر است که در یک طرف آن صورتی سالم حکاکی شده و طرف دیگر آن همان صورتیست که خراشیده شده است.
پس از دستگیری وی و انتقال به تیمارستان آرخام، تلاش دکتران برای جدا کردن شخصیت وی از سکه اش – که شاید بوسیله ی آن بیماری روانی وی درمان شود – بی نتیجه ماند، ولی پس از اتفاقاتی، بتمن سکه را به او بر می گرداند و [برای قرار دادن وی در موقعیت احساسی] به او می گوید که با این سکه در مورد زندگی وی تصمیم بگیرد، که پس از انداختن سکه، توو فیس به بتمن می گوید که خوش شانس است و می تواند برود، ولی بعد از رفتن بتمن، مشخص می شود که طرف خراشیده سکه آمده بود و توو فیس می گوید که تصمیم وی برای زنده ماندن بتمن دروغ ۱۳ بوده است! شخصیت مرد دو چهره، توسط باب کین و بیل فینگر برای اولین بار در شماره ۶۶ کامیک دی سی با نام هاروی کنت معرفی شد و سپس در شماره های بعدی نام او به هاروی دنت تغییر یافت. او در ای ای، حضور نداشت ولی درای سی یکی از دشمنان اصلی بتمن محسوب می شود. مرد دو چهره با هدف کسب احترام بیشتر، در قسمتی از شهر آرخام فعالیت می کند و در یکی از نمایش های بازی نیز در مورد زندگی زن گربه ای با سکه اش تصمیم می گیرد و می خواهد برای کسب احترام بیشتر بین زندانیان، او را در تانکر اسید بیندازد که بتمن سر می رسد و او را نجات می دهد. تروی برکر در شهر آرخام، صدای خود را به مرد دو چهره قرض خواهد داد پنگوئن (اسوالد چسترفیلد کُبلپات یکی از دشمنان دیرینه و پایدار بتمن (پایدار از این لحاظ که همه دشمنان بتمن طی چندین سالی که از حضورشان برای اولین بار در کمیک دی سی می گذرد دچار تغییرات عمده ای شده اند ولی پنگوئن کمتر از ریشه های خود فاصله گرفته) که برای اولین بار در شماره ۵۸ کمیک دی سی در سال ۱۹۴۱ پا به دنیای داستان های کمیک گذاشت. پنگوئن، مردی فربه و کوتاه قد است و همه وی را با چتر مدرنش می شناسند. او خود را “جنتلمنی از جنس جنایت” نامیده است. تجارت وی با کِلاب شبانه ای که دارد، پوششی برای جنایت های زیرزمینی وی بوجود می آورد. پنگوئن به هیچ بیماری روانی مبتلا نیست و تمام فعالیت هایش نتیجه کنترل وی بر افکارش است. بتمن نیز از وی به عنوان منبع اطلاعاتی خود استفاده می کند و مجبور است او را تحمل کند. پنگوئن در نسخه تیمارستان آرخام حضور نداشت ولی بیوگرافی وی در صورت اسکن چترهای وی در عمارت آرخام به صورت آیتمی وجود داشت. حضور این شخصیت در شهر آرخام به عنوان یکی از villainـها تایید شده و صداگذاری وی به عهده نولان نورث خواهد بود. ظاهر وی در این بازی بازبینی و اصلاح شده و دیگر خبری از ظاهر پنگون وار وی مثل انگشتان به هم چسبیده و سبک راه رفتنش نیست. کِلاب او در تریلرهای به نمایش در آمده از بازی به چشم می خورد. هدف و نقش وی در داستان و گیم پلی بازی هنوز مشخص نیست. رایدلر: برای ثابت کردن برتری هوشش نسبت به پلیس و بتمن، در جنایاتی که انجام می دهد، معماها و پازل های پیچیده ای را طراحی می کند؛ به همین دلیل است که کارهایی که انجام می دهد به نوعی شاخص است و به شدت جلب توجه می کند. معمولاً کتی سبز رنگ، کلاهی سبز یا مشکی به تن دارد و علامت خاص وی، علامت سوالیست که روی کتش حک شده.
بر خلاف دیگر دشمنان بتمن، او دچار بیماری روانی نیست و تنها به دلیل غرور بیش از حد و اندازه، در پی بروز دادن ضریب هوشی بالای خود است، به همین دلیل طعمه های خود را با دستان خود نمی کشد و با تله های مرگ باری که طراحی می کند، در پی محک زدن هوش طعمه های خود است. ادوارد در دوران کودکی پس از صحبت های معلمش در مورد برگذاری مسابقه حل پازل، شبانه به صورت مخفی وارد مدرسه شده و پازل معلم خود را از کشوی میزش در می آورد و تا نزدیکی های صبح به تمرین آن می پردازد تا بتواند آن را در کمتر از یک دقیقه حل کند. کم کم همه نوع معما و پازل هایی که بدست می آورد را حل کرده و به خدمت شرکت برگذاری فستیوال پازل در می آید و با پازل های سختی که طراحی می کند، پول خوبی بدست می آورد؛ تا زمانی که به فکر تقابل هوشی با “بزرگترین کارآگاه دنیا”، خفاش داستان ما می افتد … در ای ای ، مرد معمایی نقش کمرنگی در داستان و گیم پلی بازی داشت و بخش فرعی بازی در تعامل با معماهای جنون آمیز ریدلر در جریان بود. ولی در ای سی، نقش وی بسیار پررنگ تر شده و بتمن باید از جنایات وی که از نظر خود او بهای هوش بسیار بالایش و از بخت بد طعمه های وی، هوش پایین آنها بوده، جلوگیری کند، به ساختمان های مورد نظر مرد معمایی برود، نقش خفاش آزمایشگاهی او را بازی کند تا جان انسان های بیگناه را نجات دهد و … . گفتنیست، مدیر استودیوی راک استدی، وجود ۴۳۶ تروفی مربوط به ریدلر را برای بازی تایید کرده است سلینا کایل برای اولین بار در شماره نخست کمیک بتمن ظاهر شد که با نام د کت شناخته می شد. از همان ابتدا و در تقابل های اولیه او با بتمن، هر دو درگیر رابطه ای پیچیده شدند. در شماره ۶۲ـی کمیک بتمن، به نحوه پیدایش شخصیت گربه گرای وی پرداخته شد. محوریت شخصیت وی طی گذشت زمان دچار تغییراتی اساسی شده است، به طوری که ساختار شخصیتی وی، طی دهه ۷۰ تا ۹۰، از یک ویلین، بیشتر شکل و شمایلی ضدقهرمانانه به خود می گیرد.
سلینا در خدمت شرکتی هواپیمایی و به عنوان یک مهماندار هواپیما زندگی عادی خود را دارد ولی پس از ضربه ای که طی حادثه سقوط هواپیما به سرش وارد می شود، در نهایت جان سالم به در می برد. پس از آن، گرایشات سلینا به جرم و جنایت در قالب شخصیت گربه محورش و همچنین علاقه ای که به جواهرالات دارد، وی را به دزدی سوق می دهد. زن گربه ای یکی از شخصیت های تاثیرگذار در شهر آرخام خواهد بود که البته شاید نتوان نام دشمن را به زن گربه ای نسبت داد ولی با توجه به دزدی های اشیاء گران قیمت، تا حدودی در جبهه مخالف بتمن قرار می گبرد، ولی همیشه به دلیل حضور وی در داستان و هم سو شدن منافعش با بتمن، این دو شخصیت را در یک جبهه قرار می دهند، اما تفاوت در ریشه انگیزه های آنها، در نهایت مشی رفتاری و هدف آنها را از یکدیگر جدا می کند. رابطه پیچیده بتمن و زن گربه ای: بتمن با هر یک از شخصیت های موجود در سری کمیک های بتمن، رابطه خاصی برقرار می کند؛ رابطه ای پیچیده. برای مثال رابطه بتمن با جوکر یا مرد دو چهره یا هر کدام از سری بتمن به شکلی خاص و منحصر به فرد رقم می خورد. این ویژگی تنها در مورد شخصیت های منفی صادق نیست و می توان ماهیت خاص روابط بتمن را حتی در ظاهر روابط دوستانه و عاطفی وی نیز به وضوح دید. یکی از جالب ترین روابط بتمن که ریشه در دوران آغازین این سری کمیک محبوب دارد، رابطه وی با زن گربه ایست. وقتی بتمن را زیر نقاب سیاه و در حال مبارزه با چهره تاریک گاتم می بینیم، شاید فراموش کنیم که بروس نیز مانند انسان های دیگر درد را احساس می کند، می ترسد و حتی عاشق می شود. بروس با اینکه می داند زن گربه ای شخصیتی روراست نیست و شاید حتی علاوه بر ظاهرش، باطنی فریبنده داشته باشد، باز هم از توجیه خود برای تلاش در راستای تغییر رفتار خودسرانه (و گربه صفتانه) زن گربه ای دست بردار نیست. کارگردان بازی، سفتون هیل در این باره می گوید: “بتمن به دنبال {بیدار کردن} ویژگی های مثبت افراد است که زن گربه ای را نیز شامل می شود. او به زن گربه ای علاقه دارد و در عین حال از قسمت های تاریک شخصیت وی نیز مطلع است.” زن گربه ای باعث می شود بتمن مانند بچه های مدرسه ای که درگیر روابط عاشقانه می شوند، هر کاری که از او می بیند را فراموش و او را ببخشد و این ویژگی چیزیست که شخصیت بتمن را باورپذیر می کند، اتفاقاتی که می تواند برای هر کسی پیش بیاید. و این خصوصیت یکی از معدود چیزهایی بود که فقدان آن در نسخه تیمارستان آرخام به وضوح دیده می شد. شخصیت هایی که معرفی شدند مهم ترین شخصیت های بازی بودند که مستقیماً در گیم پلی و داستان تاثیر گذار هستند.
کوییسنی شارپ پس از جهت دهی این وقایع و با استفاده ابزاری از بدام انداختن جوکر توسط بتمن، در رقابت برای کسب سمت شهردار گاتم پیروز گشت. بتمن برخلاف اطلاع از راز شوم شارپ و مبتلا بودن وی به بیماری روانی، برای جلوگیری از این اتفاق تاثیرگذار در گاتم اقدامی نکرد. با توجه به اینکه نه تیمارستان آرخام و نه زندان دروازه سیاه – زندان اصلی گاتم – برای نگه داری جنایتکاران و اعمال جنون آمیزشان مستحکم نبود، شارپ قسمت فقیر نشین گاتم را تبدیل به زندانی بزرگ تر کرده است و نام آن را شهر آرخام نهاده. شهر آرخام تنها بر یک قانون استوار است: “قصد فرار رو از سرت بیرون کن !” (یادآور زندان سونا در فرار از زندان). نصب هیوگو استرنج نیز به عنوان رئیس شهر آرخام، سناریوی شارپ را تکمیل کرده است و برای اجرای تنها قانون شهر آرخام، بهترین تیم امنیتی دنیا، تایگر را اجیر کرده که البته نیم نگاهی نیز به دستگیری بتمن خواهند داشت. با توجه به اینکه همیشه سری داستان های بتمن – چه در سری کتاب های کمیک و چه فیلم و بازی های مبتنی بر داستان های خفاش محبوب دی سی – داستان هایی شخصیت محور و نمادگرا می باشد، شخصیت پردازی قهرمانان و ضد قهرمانان آن کاری مهم در پیش برد عمق محبوبیت عمومی این سری داشته؛ تا جایی که حتی می توان محبوب ترین ضد قهرمان کتاب های کمیک، جوکر را در دل داستان های خفاش و حتی محبوب تر از خود او یافت. این مهم نتیجه ایست که نه با یک سال یا دو سال که با نزدیک به ۷۰ سال کار بر روی این سری و معرفی شخصیت های کوچک و بزرگ محقق گشته که حتی لیست کردن آنها به چندین و چند صفحه می انجامد. همانطور که گفته شد، بازی های ویدئویی بتمن نیز از این قاعده مستثنی نیستند؛ در ادامه به بررسی و ریشه یابی مهمترین شخصیت ها در شهر آرخام می پردازیم. بتمن قتل پدر و مادر بروس وین در مقابل دیدگانش در کودکی، بزرگ ترین انگیزه در راستای تبدیل شدن به شوالیه تاریکی برای وی به حساب می آید و از دوران کودکی وی در اندیشه انتقام بوده است؛ انتقامی که در تعاریف ذهنیش، بیشتر نه از نوع شخصی، بلکه جنبه ای فراتر پیدا کرده و در جامعه ای فسادگرا در بطن، به دنبال انتقامی برای تمام اقشار و لایه های جامعه بوده. او که ریشه در خانواده ای ثروتمند دارد، با تلاش هایش کم کم به یکی از ثروتمند ترین اشخاص در شهر گاتم تبدیل شده است.
او پس از مشاهده قتل پدر و مادرش، عزم خود را جذم می کند و با تمرینات فیزیکی و آماده سازی ذهنش، نگهبان پنهان گاتم باشد. بروس به دلیل ویژگی های روان پریشی و تبدیل شدن به شوالیه تاریکی گاتم، بسیاری از ویژگی های ظاهری و غریزی خفاش را قرض گرفته است. شخصیت نهان وی، او را از برقراری روابط عاطفی، باز نداشته که البته هیچ گاه هم در زندگی شخصی خود و برقراری روابط عاطفی موفق نبوده است. از جولی مدیسن تا ویکی ویل که شخصیت های اجتماعی داشته اند تا شخصیت های پنهانی و شبیه به خود بتمن مثل ووندر وومن و ساشا برداو ؛ حتی گرایشات وی به شخصیت های نیمه منفی – یا بهتر بگوییم، ضد قهرمان – مانند زن گربه ای نیز انکار ناپذیر بوده است. شخصیت بتمن، برای اولین بار در اواخر دهه ۴۰، توسط باب کین و بیل فینگر در شماره ۲۷ معرفی شد و خیلی زود جای خود را در دل کمیک دوستان بازی کرد و یک سال بعد، سری کمیک مختص این شخصیت با نام د بتمن پا به عرصه کتاب های کامیک گذاشت. با توجه به اینکه نسخه بتمن آسیلوم در بحث شخصیت پردازی عالی عمل نکرده، شخصیت اصلی بازی تنها بتمن است و خبری از بروس وین و بعد شخصی زندگی خفاش نیست – تنها در برخی قسمت ها آن هم به صورت سربسته، محدود و در خدمت داستان اصلی، به ریشه های پیدایش خفاش اشاراتی می شود. ولی در آرکهام سیتی، به نظر ابعاد شخصی وی نیز وارد داستان شده و حتی با توجه به اصل حضور زن گربه ای، دیالوگ های بین بتمن و زن گربه ای در نمایش های بازی و ماهیت رابطه بین این دو شخصیت، شاید شاهد عناصری شبه رمانس نیز در داستان بازی باشیم. یکی از مسائل امیدوار کننده، صداپیشگی کوین کانرویدر نقش بتمن است که کسانی که با سری انیمیشن های محبوب و تحسین شده بتمن آشنایی داشته باشند، با صدای وی نیز آشنایی محسوسی خواهند داشت و حتی در ای ای نیز هر بار که بتمن لب به سخن می گشود، صدای وی به حسی نستالژیک منجر می شد.
شارپ، سرپرست تیمارستان آرخام، طی سه سال گذشته عمر خود را وقف درمان بیماران روانی در تیمارستان آرخام کرده است. او پس از وعده هایی در مورد کاهش جرم و جنایت در گاتم به عنوان شهردار شهر انتخاب شده است. در بازی پیشین پس از کش و قوس های پیرامون این شخصیت و پیدا کردن ۲۳ آیتم بازیباز به راز عجیب و شکه کننده وی پی می برد. او دچار بیماری روانی اسکیتزوفرنیست و شخصیت دیگر وی، روح آمادئوس آرخام، تاسیس کننده تیمارستان آرخام است. این موضوع به معنی عدم تعادل روحی شارپ و همچنین مشارکت در چندین قتل است. باید دید عکس العمل بتمن در شهر آرخام نسبت به شارپ چیست. وی در یکی از اولین اقدامات اجراییش به عنوان شهردار گاتم، قسمت فقیر نشین شهر را به منظور گسترش تیمارستان آرخام خریداری کرده و شهر آرخام را تاسیس می کند. هوگو استرنج او یکی از دشمنان دیرینه بتمن است و در اولین حضورش در دنیای بتمن، عنوان دانشمندی را یدک می کشید که به دنبال طراحی ماشین ایجاد کننده مه بود تا هر شب از آن استفاده کند و اعضای گروهش بدون فاش شدن هویتشان، به دزدی از بانک بپردازند. او یک بار بتمن را در دام خود گرفتار کرده و به طور کامل از هویت وی آگاه است.
او هنوز هم به دنبال بتمن است و تا کنون بسیاری روش ها از جمله کنترل ذهن را برای به دام انداختن وی امتحان کرده. او تنها به دنبال تصاحب هویت بتمن است. در ویرایش های بعدی، شخصیت او به عنوان روانشناس بتمن مطرح می شود و به همین دلیل است که از شخصیت بتمن مطلع است. هیوگو استرنج حالا از جانب شارپ، عهده دار شهر آرخام شده و با استفاده از این سمت اجرایی، بیش از پیش به هدف دیرینه خود نزدیک شده است. جوگرمحبوب و البته مشهورترین ,ویلاین سری داستان های بتمن که از بهار سال ۴۰ و در اولین شماره کمیک بتمن، به عنوان دشمن اصلی بتمن معرفی شد و همواره نیز به عنوان اصلی ترین دشمن بتمن شناحته می شود. طی چندین دهه حضور در داستان های مختلف، ویژگی های شخصیتی و فلسفه های متفاوتی از شخصیت وی به تصویر کشیده شده. محبوب ترین حضور فیزیکی وی در غالب هیث لجرمرحوم در عنوان سینمایی شوالیه تاریکیِ نولان و اصیل ترین – و نزدیک ترین آن به اصل و ریشه های جوکر – در غالب جک نیکلسون در بتمنِ تیم برتون است. با توجه به سابقه طولانی این شخصیت، داستان های زیادی پیرامون پیدایش وی وجود دارد که شاید در مهمترین آنها، افتادن وی در تانکری از زائدات شیمیایی را دلیل اصلی تغییرات ظاهری – سفید شدن پوست، سبز شدن موها و قرمز شدن لب ها – و همچنین تاثیرات عمیق در روح و روان وی دانسته باشند. البته قبل از این اتفاق نیز جوکر شخصیت مثبت و سربه راهی نداشته و با لقب رد هوود به خرده جرایمی مثل دزدی از شرکتی که در آن به عنوان مهندس شیمی استخدام شده بود، مشغول بود و کم کم به سردسته گروهی گانگستری تبدیل می شود. جوکر، بسیار باهوش است و در عمق روح بیمار وی حس شوخ طبعی سادیسم واری به چشم می خورد. جوکر در زندگی شخصی بتمن، مسبب اتفاقات تراژیک بسیاری بوده که مهم ترین آنها فلج شدن باربارا گوردن (ملقب به زن خفاشی) و مرگ جیسون تاد (رابین دوم) بوده است. به همین دلیل همیشه رویارویی وی با بتمن، ماهیتی فراتر از ظاهرش به خود می گیرد. گویا جوکر از تاثیرات داروی مخرب تیتان جان سالم بدر برده و در شهر آرخام حضور خواهد داشت. ولی با توجه به تاثیرات این دارو، به نظر دیگر خبری از آن جوکر پر تحرک گذشته نیست و او بیشتر نقشه های خود را از دور ***** می کند. ولی با همه این اوصاف باز هم جوکر از مهم ترین دشمنان بتمن خواهد بود توو فیس شوالیه سفید شهر، هاروی دنت زمانی یکی از متحدان بتمن، وکیل قابل احترام و چهره مردمی شهر گاتم بود، ولی همه چیز بعد از اتفاقی که برای صورتش افتاد تغییر می کند. یکی از جنایتکاران، روی یک طرف صورت وی اسید پاشید و بعد از آن دچار اختلالات روانی و اسکیتزوفرنی شد و خود را “دو چهره” نامید. تصمیمات مهم (به خصوص موقعیت های مرگ و زندگی) خود را به وسیله سکه معروفش انجام می دهد. سکه ای که هر دو طرف آن شیر است که در یک طرف آن صورتی سالم حکاکی شده و طرف دیگر آن همان صورتیست که خراشیده شده است.
پس از دستگیری وی و انتقال به تیمارستان آرخام، تلاش دکتران برای جدا کردن شخصیت وی از سکه اش – که شاید بوسیله ی آن بیماری روانی وی درمان شود – بی نتیجه ماند، ولی پس از اتفاقاتی، بتمن سکه را به او بر می گرداند و [برای قرار دادن وی در موقعیت احساسی] به او می گوید که با این سکه در مورد زندگی وی تصمیم بگیرد، که پس از انداختن سکه، توو فیس به بتمن می گوید که خوش شانس است و می تواند برود، ولی بعد از رفتن بتمن، مشخص می شود که طرف خراشیده سکه آمده بود و توو فیس می گوید که تصمیم وی برای زنده ماندن بتمن دروغ ۱۳ بوده است! شخصیت مرد دو چهره، توسط باب کین و بیل فینگر برای اولین بار در شماره ۶۶ کامیک دی سی با نام هاروی کنت معرفی شد و سپس در شماره های بعدی نام او به هاروی دنت تغییر یافت. او در ای ای، حضور نداشت ولی درای سی یکی از دشمنان اصلی بتمن محسوب می شود. مرد دو چهره با هدف کسب احترام بیشتر، در قسمتی از شهر آرخام فعالیت می کند و در یکی از نمایش های بازی نیز در مورد زندگی زن گربه ای با سکه اش تصمیم می گیرد و می خواهد برای کسب احترام بیشتر بین زندانیان، او را در تانکر اسید بیندازد که بتمن سر می رسد و او را نجات می دهد. تروی برکر در شهر آرخام، صدای خود را به مرد دو چهره قرض خواهد داد پنگوئن (اسوالد چسترفیلد کُبلپات یکی از دشمنان دیرینه و پایدار بتمن (پایدار از این لحاظ که همه دشمنان بتمن طی چندین سالی که از حضورشان برای اولین بار در کمیک دی سی می گذرد دچار تغییرات عمده ای شده اند ولی پنگوئن کمتر از ریشه های خود فاصله گرفته) که برای اولین بار در شماره ۵۸ کمیک دی سی در سال ۱۹۴۱ پا به دنیای داستان های کمیک گذاشت. پنگوئن، مردی فربه و کوتاه قد است و همه وی را با چتر مدرنش می شناسند. او خود را “جنتلمنی از جنس جنایت” نامیده است. تجارت وی با کِلاب شبانه ای که دارد، پوششی برای جنایت های زیرزمینی وی بوجود می آورد. پنگوئن به هیچ بیماری روانی مبتلا نیست و تمام فعالیت هایش نتیجه کنترل وی بر افکارش است. بتمن نیز از وی به عنوان منبع اطلاعاتی خود استفاده می کند و مجبور است او را تحمل کند. پنگوئن در نسخه تیمارستان آرخام حضور نداشت ولی بیوگرافی وی در صورت اسکن چترهای وی در عمارت آرخام به صورت آیتمی وجود داشت. حضور این شخصیت در شهر آرخام به عنوان یکی از villainـها تایید شده و صداگذاری وی به عهده نولان نورث خواهد بود. ظاهر وی در این بازی بازبینی و اصلاح شده و دیگر خبری از ظاهر پنگون وار وی مثل انگشتان به هم چسبیده و سبک راه رفتنش نیست. کِلاب او در تریلرهای به نمایش در آمده از بازی به چشم می خورد. هدف و نقش وی در داستان و گیم پلی بازی هنوز مشخص نیست. رایدلر: برای ثابت کردن برتری هوشش نسبت به پلیس و بتمن، در جنایاتی که انجام می دهد، معماها و پازل های پیچیده ای را طراحی می کند؛ به همین دلیل است که کارهایی که انجام می دهد به نوعی شاخص است و به شدت جلب توجه می کند. معمولاً کتی سبز رنگ، کلاهی سبز یا مشکی به تن دارد و علامت خاص وی، علامت سوالیست که روی کتش حک شده.
بر خلاف دیگر دشمنان بتمن، او دچار بیماری روانی نیست و تنها به دلیل غرور بیش از حد و اندازه، در پی بروز دادن ضریب هوشی بالای خود است، به همین دلیل طعمه های خود را با دستان خود نمی کشد و با تله های مرگ باری که طراحی می کند، در پی محک زدن هوش طعمه های خود است. ادوارد در دوران کودکی پس از صحبت های معلمش در مورد برگذاری مسابقه حل پازل، شبانه به صورت مخفی وارد مدرسه شده و پازل معلم خود را از کشوی میزش در می آورد و تا نزدیکی های صبح به تمرین آن می پردازد تا بتواند آن را در کمتر از یک دقیقه حل کند. کم کم همه نوع معما و پازل هایی که بدست می آورد را حل کرده و به خدمت شرکت برگذاری فستیوال پازل در می آید و با پازل های سختی که طراحی می کند، پول خوبی بدست می آورد؛ تا زمانی که به فکر تقابل هوشی با “بزرگترین کارآگاه دنیا”، خفاش داستان ما می افتد … در ای ای ، مرد معمایی نقش کمرنگی در داستان و گیم پلی بازی داشت و بخش فرعی بازی در تعامل با معماهای جنون آمیز ریدلر در جریان بود. ولی در ای سی، نقش وی بسیار پررنگ تر شده و بتمن باید از جنایات وی که از نظر خود او بهای هوش بسیار بالایش و از بخت بد طعمه های وی، هوش پایین آنها بوده، جلوگیری کند، به ساختمان های مورد نظر مرد معمایی برود، نقش خفاش آزمایشگاهی او را بازی کند تا جان انسان های بیگناه را نجات دهد و … . گفتنیست، مدیر استودیوی راک استدی، وجود ۴۳۶ تروفی مربوط به ریدلر را برای بازی تایید کرده است سلینا کایل برای اولین بار در شماره نخست کمیک بتمن ظاهر شد که با نام د کت شناخته می شد. از همان ابتدا و در تقابل های اولیه او با بتمن، هر دو درگیر رابطه ای پیچیده شدند. در شماره ۶۲ـی کمیک بتمن، به نحوه پیدایش شخصیت گربه گرای وی پرداخته شد. محوریت شخصیت وی طی گذشت زمان دچار تغییراتی اساسی شده است، به طوری که ساختار شخصیتی وی، طی دهه ۷۰ تا ۹۰، از یک ویلین، بیشتر شکل و شمایلی ضدقهرمانانه به خود می گیرد.
سلینا در خدمت شرکتی هواپیمایی و به عنوان یک مهماندار هواپیما زندگی عادی خود را دارد ولی پس از ضربه ای که طی حادثه سقوط هواپیما به سرش وارد می شود، در نهایت جان سالم به در می برد. پس از آن، گرایشات سلینا به جرم و جنایت در قالب شخصیت گربه محورش و همچنین علاقه ای که به جواهرالات دارد، وی را به دزدی سوق می دهد. زن گربه ای یکی از شخصیت های تاثیرگذار در شهر آرخام خواهد بود که البته شاید نتوان نام دشمن را به زن گربه ای نسبت داد ولی با توجه به دزدی های اشیاء گران قیمت، تا حدودی در جبهه مخالف بتمن قرار می گبرد، ولی همیشه به دلیل حضور وی در داستان و هم سو شدن منافعش با بتمن، این دو شخصیت را در یک جبهه قرار می دهند، اما تفاوت در ریشه انگیزه های آنها، در نهایت مشی رفتاری و هدف آنها را از یکدیگر جدا می کند. رابطه پیچیده بتمن و زن گربه ای: بتمن با هر یک از شخصیت های موجود در سری کمیک های بتمن، رابطه خاصی برقرار می کند؛ رابطه ای پیچیده. برای مثال رابطه بتمن با جوکر یا مرد دو چهره یا هر کدام از سری بتمن به شکلی خاص و منحصر به فرد رقم می خورد. این ویژگی تنها در مورد شخصیت های منفی صادق نیست و می توان ماهیت خاص روابط بتمن را حتی در ظاهر روابط دوستانه و عاطفی وی نیز به وضوح دید. یکی از جالب ترین روابط بتمن که ریشه در دوران آغازین این سری کمیک محبوب دارد، رابطه وی با زن گربه ایست. وقتی بتمن را زیر نقاب سیاه و در حال مبارزه با چهره تاریک گاتم می بینیم، شاید فراموش کنیم که بروس نیز مانند انسان های دیگر درد را احساس می کند، می ترسد و حتی عاشق می شود. بروس با اینکه می داند زن گربه ای شخصیتی روراست نیست و شاید حتی علاوه بر ظاهرش، باطنی فریبنده داشته باشد، باز هم از توجیه خود برای تلاش در راستای تغییر رفتار خودسرانه (و گربه صفتانه) زن گربه ای دست بردار نیست. کارگردان بازی، سفتون هیل در این باره می گوید: “بتمن به دنبال {بیدار کردن} ویژگی های مثبت افراد است که زن گربه ای را نیز شامل می شود. او به زن گربه ای علاقه دارد و در عین حال از قسمت های تاریک شخصیت وی نیز مطلع است.” زن گربه ای باعث می شود بتمن مانند بچه های مدرسه ای که درگیر روابط عاشقانه می شوند، هر کاری که از او می بیند را فراموش و او را ببخشد و این ویژگی چیزیست که شخصیت بتمن را باورپذیر می کند، اتفاقاتی که می تواند برای هر کسی پیش بیاید. و این خصوصیت یکی از معدود چیزهایی بود که فقدان آن در نسخه تیمارستان آرخام به وضوح دیده می شد. شخصیت هایی که معرفی شدند مهم ترین شخصیت های بازی بودند که مستقیماً در گیم پلی و داستان تاثیر گذار هستند.
ای دهقان فداکارتو در روزگاری زندگی کردی که
مردی برهنه شدتاکودکان وزنان نمیرند.
امّامن درروزگاری زندگی میکنم که زنی
برهنه میشودتاکودکش گرسنه نماند.
مردی برهنه شدتاکودکان وزنان نمیرند.
امّامن درروزگاری زندگی میکنم که زنی
برهنه میشودتاکودکش گرسنه نماند.