ترولنز پسرک گیمر|قسمت دوم

[Zoom Hunter]

در تاپیک قبلی یکی از دوستان بهم گغت که باید مقدمه بنویسم من هم اول با مقدمه شروع می کنم. این داستان درباره یه پسری هست که خیلی بازی می کنی اما در چند ساعت از بازی متنفر می شه و کنار می زارتش.  در این قسمت ما به سمت  بازیGTA V‌میریم‌ و حاشیه های این بازی رو به سبک طنز در میاریم. امیدوارم از نام افرادی که در این داستان استفاده می کنیم کسی بدش نیاد و اگه دوست دارین تو قسمت بعد باشین بگین تا با بررسی قسمت بعد شمارو در اون قرار بدم. این داستان 8 قسمت هست و در این داستان از کسری کاظمی ملقب به Badboy 4 Ever، Isapor123 و Be The Story استفاده می کنیم. حتما می پرسین چرا اسم تاپیک ترولنز هست، چون همه این تاپیک طنز داره هم ترول، این پیشنهاد رو دوست خوبم کسری کاظمی داد.  پیشنهادات و انتقادات خودتون رو بیان کنید تا رسیدگی بشه.

ادامه داستان

بعد از اینکه برق خونه پسرک رفت بازی هم سیاه شد و پسرک مثل یه جن که تلپورتر همراهشه رو صندلی کامپیوتر ظاهر شد. اون از گرگم به هوایی که با بتمن انجام داده بود خوشش اومده و دوست داشت تو یه بازی دیگه هم بره. بعد از بررسی های متعدد متوجه شد که اون قطعه ای که برای کامپیوتر درست کرده در واقع اون رو به درون بازی میبرده و صاحبش رو جزغاله می کرده.

اون پس از کش و قوس های فراوان به فکر این افتاد که به یکی از بازی های مورد علاقش بره و اون بازی FMT V

(اوه ببخشید اول حرف های کارکتر هارو نوشتم منظورمGtav بود) خب اون پیش مادرش میره و بهش میگه اگه دیگه نیومدم حلالم کن، مادر هم با یک کشیده ناز به پسرش میگه نمیخواد تریپ خودکشی برداری من پول بده نیستم زلیل مرده. بالاخره لحظه رفتن فرارسید و او بر روی ایکون بازی کلیک می کند و بعد از چند ثانیه  دنیا سیاه می شود و او  کسری کاظمی در نقش ترور را  می بیند که:

بله اون به موقع جا خالی میده ولی ترور اون رو اینقدر دنبال می کنه می کنه که به یه بن بست می رسند ترور به پسرک می گه Pants Off پسرک مجبور می شود اما در لحظه اخر به فکرش می رسد که بگوید: داشی من میدونم تو فران مایکی بانک میزنین منم میخوام بیا تو گروتون اجازه هست. ترور بعد ار چند ثانیه هنگ می کند و بازی می ایستد. پسرک هرچه تکان می خورد اثری ندارد او حتی از خود صدا هایی در می دهد( منحرف اون صدا نه صدای دهن بسته حرف زدن  :D ) که ناگهان بازی درست می شود و ترور می گوید: من که خوشم نمیاد ازت باید دو تا از اعضای هیئت جولی بهت رای بدن. انها پیش فرانک و مایکی می روند و می بیند پسرک که: مایکل Isapor123 است و فرانک Be the story فرانک اورا می بیند که چهر لمار را دارد و او همان اول قبول می کند. حال نوبت به عیسی پور در نقش مایکل می افتد و سولات شروع می شود: پسرک: زن و بچه ات برگشتن؟ مایکل: چند سالته؟ پسرک: ولش اصلا halo بازی کردی؟ مایکل: اره بازی کردم انچارتد و خیلی از کوانتوم بریک سرتره! پسرک: تو سایت هم اسپم میدادی اینجا هم؟! مایکل: اره زن و بچم برگشتن 0 (21): 

ال نوبت به رای دهی می رسد که:

ترور می گوید به یک شرطی قبول می کند که او را به دزدی ببرند و کاری کنند که او یک ماشین را بدزند. قرار بر این می شود که فرانکلین او را به یک طویله مدرن برده یک ماشین دزده له کرده پول کرده برگندند و روی زمینرا به خاک بزنند. بعد از 10 روز بازی لحظه فرا می رسد فرانکلین اورا به طویله ای در قسمت ساحل وسپوچی می برد و می گوید:

بالاخره فرانکلین با پس گردنی او را راضی می کند ان ها ماشین را می دزدند اما در راه پلیس ها انها را دنبال می کنند. پسرک ما که چیزی بلد نبود هی به در و دیوار می خورد طوری که ماشین زبان در اورد گفت مگه مال باباته جوجه اینقدر به درو دیوار میزنی؟!! بالاخره و بزور انها توانستند فرار کنند و ماشین را اب کنند و در راه فرانکلین پسرک را با نام سگ اشتباه گرفته بود و اورا یک حیوان وفادار می نامید. انها پیش ترور می روند و ترور می گوید باشه باید دیگه چیکار کنم همه کار رو کردی که صبر کن ببینم گواهی سلامت و نا مریضی ماشینت رو بده به من. پسرک گفت من ماشینم کجا بود که گواهیش رو داشته باشم. ترور گفت نه دیگه پ نمیشه مایکل اون اره برقی من کجاست؟! ناگهان مایکل اسپم میدهد: اره لامصب فیلمه عجب چیزی بود. فرانکلین می گوید: چطوره که اون ببریم دزدی بانک ناگهان پسرک غش میکند ولی مایکل با پا میزند به صورتش و اورا بیدار میکند.

مایکل به پسرک میگوید: هرکاری میکنی بکن ولی خونه رو مرده شور خونه نکنننن!!!  روزی دزدی از بانک هم فرا می رسد و انها با ون به سمت بانک می روند و وقتی در را باز میکنند:


انها به داخل بانک می روند و پسرک جوگیر می شود و میگوید Freeze! Put Your Hands Up ناگهان ترور با کنج کلتش به سر پسرک می زند و  می گوید دیونه پلیس نیستی که دزدی باید بکشی. انها به سمت گاو صندوق راهی می شوند و با کلیدی بمب(  :D ) در را می شکنند و پول ها را به جیب می زنند. ناگهان پلیس از راه می رسد و این بهانه خوبی برای کشتن پسرک به دست ترور است. ترول می گوید می بینین این پسره مارو لو داد و ترور پسرک را هدشات میکند حال که پسرک دارد کات سین بازی را می بیند متوجه می شود ان یک ماشین زباله بری بود که پشتش امبولانس حرکت میکرده و پلیسی با شات گان دنبال یک بیگناه بوده است( عجب خر تو خری شد). او پس از مرگ در دنیای واقعی در خانه کسری کاظمی فرود می اید و....


فکر کنم این قسمت زیاد خوب نشد شما دیگه بزارین به پای کسی که تازه به این بخش وارد شده. دوست دارین قسمت بعد چی بشه؟

[Be the story]

از قسمت اول خیلی بهتر بود خوشم اومد.
فقط یه چیز دیگه مثلا اگه من رو جای فرانکلین گذاشتی باید اسم منو بگی نه باز بگی فرانک.
مثلا من اسم استاد زاهدی رو گذاشتم عقاب مخوف دیگه نگفتم زاهدی چون همه به اون اسم میشناسنش الان.
شخصیت پردازی خوب نبود باید روی شخصیت پردازی کارکتر هات بهتر عمل کنی.
موفق باشی خوب بود.

[Zoom Hunter]

از قسمت اول خیلی بهتر بود خوشم اومد.
فقط یه چیز دیگه مثلا اگه من رو جای فرانکلین گذاشتی باید اسم منو بگی نه باز بگی فرانک.
مثلا من اسم استاد زاهدی رو گذاشتم عقاب مخوف دیگه نگفتم زاهدی چون همه به اون اسم میشناسنش الان.
شخصیت پردازی خوب نبود باید روی شخصیت پردازی کارکتر هات بهتر عمل کنی.
موفق باشی خوب بود.

ممنون از نظرت :heart: 
تو قسمت بعد با لقب صداتون میکنم درسته؟

[Be the story]

از قسمت اول خیلی بهتر بود خوشم اومد.
فقط یه چیز دیگه مثلا اگه من رو جای فرانکلین گذاشتی باید اسم منو بگی نه باز بگی فرانک.
مثلا من اسم استاد زاهدی رو گذاشتم عقاب مخوف دیگه نگفتم زاهدی چون همه به اون اسم میشناسنش الان.
شخصیت پردازی خوب نبود باید روی شخصیت پردازی کارکتر هات بهتر عمل کنی.
موفق باشی خوب بود.

ممنون از نظرت :heart: 
تو قسمت بعد با لقب صداتون میکنم درسته؟

اره وقتی برای یکی یه لقب میزاری یا شخصیت پردازیش میکنی باید با اون اسم جدید صداش کنی

[Zoom Hunter]

از قسمت اول خیلی بهتر بود خوشم اومد.
فقط یه چیز دیگه مثلا اگه من رو جای فرانکلین گذاشتی باید اسم منو بگی نه باز بگی فرانک.
مثلا من اسم استاد زاهدی رو گذاشتم عقاب مخوف دیگه نگفتم زاهدی چون همه به اون اسم میشناسنش الان.
شخصیت پردازی خوب نبود باید روی شخصیت پردازی کارکتر هات بهتر عمل کنی.
موفق باشی خوب بود.

ممنون از نظرت :heart: 
تو قسمت بعد با لقب صداتون میکنم درسته؟

اره وقتی برای یکی یه لقب میزاری یا شخصیت پردازیش میکنی باید با اون اسم جدید صداش کنی

باشه پس تو قسمت 3 همین کارو میکنم فقط دوست داری قسمت بعدش چی بشه؟

[Be the story]

از قسمت اول خیلی بهتر بود خوشم اومد.
فقط یه چیز دیگه مثلا اگه من رو جای فرانکلین گذاشتی باید اسم منو بگی نه باز بگی فرانک.
مثلا من اسم استاد زاهدی رو گذاشتم عقاب مخوف دیگه نگفتم زاهدی چون همه به اون اسم میشناسنش الان.
شخصیت پردازی خوب نبود باید روی شخصیت پردازی کارکتر هات بهتر عمل کنی.
موفق باشی خوب بود.

ممنون از نظرت :heart: 
تو قسمت بعد با لقب صداتون میکنم درسته؟

اره وقتی برای یکی یه لقب میزاری یا شخصیت پردازیش میکنی باید با اون اسم جدید صداش کنی

باشه پس تو قسمت 3 همین کارو میکنم فقط دوست داری قسمت بعدش چی بشه؟

داستان تو هستش باید خودت تصمیم بگیری با ایده اولیه ای که شروع کردی ادامه بذه سعی کن اینده داستانت رو با قسمت اول جور کنی و اشتباه من رو نکنی(هر چند که سعی کردم درستش کنم ولی چیزی که باید میشد نشد)

[Zoom Hunter]

از قسمت اول خیلی بهتر بود خوشم اومد.
فقط یه چیز دیگه مثلا اگه من رو جای فرانکلین گذاشتی باید اسم منو بگی نه باز بگی فرانک.
مثلا من اسم استاد زاهدی رو گذاشتم عقاب مخوف دیگه نگفتم زاهدی چون همه به اون اسم میشناسنش الان.
شخصیت پردازی خوب نبود باید روی شخصیت پردازی کارکتر هات بهتر عمل کنی.
موفق باشی خوب بود.

ممنون از نظرت :heart: 
تو قسمت بعد با لقب صداتون میکنم درسته؟

اره وقتی برای یکی یه لقب میزاری یا شخصیت پردازیش میکنی باید با اون اسم جدید صداش کنی

باشه پس تو قسمت 3 همین کارو میکنم فقط دوست داری قسمت بعدش چی بشه؟

داستان تو هستش باید خودت تصمیم بگیری با ایده اولیه ای که شروع کردی ادامه بذه سعی کن اینده داستانت رو با قسمت اول جور کنی و اشتباه من رو نکنی(هر چند که سعی کردم درستش کنم ولی چیزی که باید میشد نشد)

پس تو ریشه های داستان بمونم

[Be the story]

ممنون از نظرت :heart: 
تو قسمت بعد با لقب صداتون میکنم درسته؟

اره وقتی برای یکی یه لقب میزاری یا شخصیت پردازیش میکنی باید با اون اسم جدید صداش کنی

باشه پس تو قسمت 3 همین کارو میکنم فقط دوست داری قسمت بعدش چی بشه؟

داستان تو هستش باید خودت تصمیم بگیری با ایده اولیه ای که شروع کردی ادامه بذه سعی کن اینده داستانت رو با قسمت اول جور کنی و اشتباه من رو نکنی(هر چند که سعی کردم درستش کنم ولی چیزی که باید میشد نشد)

پس تو ریشه های داستان بمونم

اره ریشه ها مهم ترن

[BadBoy4Ever]

ایول اینجوری خیلی قشنگ تره
فقط یه چیزی قبل از فرستادن یه دور بخونش که هم غلط املایی هاشون رفع کنی هم (یادم رفت)

:heart: :heart: :heart:

[Zoom Hunter]

ایول اینجوری خیلی قشنگ تره
فقط یه چیزی قبل از فرستادن یه دور بخونش که هم غلط املایی هاشون رفع کنی هم (یادم رفت)

:heart: :heart: :heart:

باشه دفعه بعد بدون غلت املایی می نویسم.
قصه بعد خونه شما هستیما! :D