01-12-2016, 05:46 PM
(آخرین ویرایش: 03-02-2016, 03:08 PM، توسط سجاد محمدی پور.)
نام : سجاد
نام خانوادگی : محمدی پور
سن : 17 سال
عنوان مقاله : من یک گیمر هستم
________________________________________________________________
من یک گیمر هستم
واقعا که دنیای عجیبی است . زمان در حال سپری شدن است و تکنولوژی چیزیست که از پا نمی ایستد و همواره در حال پیشرفت است . روزگاری را به یاد دارم که یک محله برای دیدن یک مسابقه ی فوتبال به دور یک تلوزیون چند اینچی می نشستند و به راستی که لذت می بردند . اما حالا در هر خانه یک تلوزیون چند برابر قدِ خودِ آدم موجود است که البته گهگاهی یکی از اعضای خونواده شروع به جستجو در میان برنامه های آن میکند . اما چیزی که زندگی ما گیمرها را از زندگی دیگران متمایز میکند این است که هیچ گاه تکراری نمیشود .
امروز که وارد فروشگاه میشوم و به بخش بازی ها نگاه میکنم سیل عظیمی از شاهکار های این صنعت را پیش روی خود میبینم . سالی که از ابتدا برای بازیبازان زیبا آغاز شد ، حال رو به اتمام است و تمام ماها خاطراتی را در گوشه ای از ذهن خود رقم زده ایم . چه تلخ باشد و چه شیرین...
این مقدمه ی نسبتا طولانی را گفتیم تا یادمان باشد که گذشته ها همواره تلخ نیستند ... شاید انتخاب ما برای گیمر بودن همین حس شاد بودن است .
نگاهی به آنچه گذشت
خاطراتی را به یاد دارم از روز هایی که گذشت و چه سرانجام شیرینی به دنبال داشت . از روز هایی میگویم که برای تجربه ی بازی GTA V بر روی PC چه روز ها که انتظار نکشیدیم و چه موی ها که از بدنمان سفید نگردید. از خاطراتی میگویم که با اسب سفید در پهنای دنیای وسیع Witcher رقم زدیم . هنوز به یاد دارم که چگونه Tomb Rider ثابت کرد که یک زن در فراز ها و نشیب های زندگی میتواند یک مرد باشد . آری به یاد دارم ...
متاسفانه در کنار این خاطرات شیرین در زندگی ما گیمر ها اتفاقات تلخ نیز می افتد . در این روزگار که هیچ ارزشی برای قشر بازیبازان قائل نیستند و خودمانیم و خودمان ، چه رنج ها که نکشیده ایم . از سیلی های آبدار پدر و فحش های آب نکشیده ی مادر که نثار روح پاک گیمر میشود گرفته تا اینکه کلاً آدم فرض نمیشویم . در زندگیمان درس میخوانیم و با معدل بالای 19 قدم به درجه ی بالا تر از تحصیل میگذاریم اما دریغ از یک خسته نباشید خشک و خالی .
به هر حال زندگی هر کس یک جور است و یک گیمر در ازای شادمانی هایش باید رنجش هایی را به جان بخرد .
گاهی اوقات وقتی به گذشته فکر میکنم با خود میگویم : مهم نیست که زندگی ما چقدر فراز و نشیب دارد . مهم آن است که یک گیمر واقعی در این فراز و نشیب ها هیچگاه Game Over نمیشود و یک گیمر واقعی کسی است که نتنها در بازیها بلکه در زندگی نیز شکست نمیخورد .
این خصلت یک گیمر واقعی است . اینکه هرگاه جایی در زندگی شکست خورد یا زمانه او را به زمین زد به راحتی بر روی دکمه ی تلاش مجدد رفته و دوباره از صفر آغاز کند .(مخصوصا اگر کسی بازی Dark souls را انجام داده باشد)
زندگیمان عجیب است
واقعا عجیب است . کمی با خود فکر کنید ...
گاهی شده است که در پشت کنسول یا کامپیوتر قشنگمان نشسته ایم و در حال انجام بازی Dark souls می باشیم . حال بگزریم از آنکه دچار میگرن های شدید میگردیم ، اساسا با کل خانواده نیز مشکل پیدا میکنیم . آنطور که گویا پدر محترم خانواده همان غول مرحله آخریست که از آن شکست خورده ایم ! یا در حال انجام بازی های انلابن هستیم و در تیم مقابل جمعی از رفقا و یا فامیل ها قرار گرفته اند. فقط کافیست تصور کنید که چه فحش ها نثار رفیق گرامی یا فامیل عزیزمان نمیکنیم ، که چرا و به چه علت به جای کُلت از خنجر استفاده نموده ای . یا در یک بازی آنلاین مُبایلی که عبدا در کشور ما معروف نمیباشد و نامش هم Clash Of Clans نمیباشد ، گاهی میبینیم در بخشی که اسمش هم Global نمیباشد یک ایرانی با یک عرب زبان در حال مجادله است و انواع فحش های آب نکشیده یِ تف دار را نثار وی میکند . این در حالیست که فرد عرب اصلا یک کلمه نیز از فحش های وی نمیفهمد و گویا به دیوار فحش داده اید و خلاصه کلی ضایع میگردید .... از این گونه مثال ها زیاد است .
اما این فضا ها و حس ها چیزیست که بعضی هایمان در این دنیای پاک و دوستانه بوجود آورده ایم . خب گناه من چیست که در PES به جناب عالی با هِد گل زده ام و یا در بازی Call Of Duty جناب عالی را هِد شات کرده ام. اصلا گناه من چیست که اندکی حرفه ای هستم ؟!!!!
یک ذره به خودمان بیاییم... این حس ها گذراست و همگی ما انسان ها از باختن بیزاریم اما به یاد داشته باشیم آنچیز که باقی می ماند یقینا هِد زدن در فوتبال یا هدشات کردن در بازی ها نمیباشد ، آنچیز که در میان ما باقی میماند رفاقت و خاطرات شیرین گذشته ی ماست که بعد ها وقتی از آن ها یاد میکنیم
لبخند را بر لب هایمان مینشاند .
در طول روز اوقاتی پیش می آید که کاری برای انجام دادن نداریم و به قول خودمان میگوییم برویم یه چرخی در فضای مجازی بزنیم . اولین کاری که میکنیم یه سری به گیمفا زده و از اخبارش خر کیف میشویم .بعد از مروز اخبار گیمفا وقت آن میشود که اندکی از نظرات مردم با خبر شویم . در همین حین چشممان به واژگانی می افتد که طرح سانسورینگ اجازه ی گفتنشان را به من نمیدهد . چه بی احترامی ها که به هم نمیکنند تا فقط و فقط ثابت کنند که چی ؟
هیچی ، کنسول من قوی تر است ، کنسول من فلان است و ...
اما در این زمان باید گفت از زمانه چه انتطاری میرود وقتی خودمان به خودمان رحم نمیکنیم . کنسول هرچه که باشد و هر رنگی که داشته باشد برای لذت بردن ساخته شده اند ، نه برای آنکه داشته ها و معایب هر یک را مانند پُتکی هِی بر سر هم بزنیم . نکن آقا زشته . بزرگ شدی مثلا ، اگر هم نشدی خب صبر کن میشوی ...
آری... من یک گیمرهستم ، نه آن گیمری که والدین و جامعه به ما میگویند ، آن گیمری که نه تنها برای بازی میجنگد بلکه برای پیروزی در جامعه ی خویش نیز تلاش میکند . و در آخر یادمان باشد که بازی ها تنها یک رویا از یک زندگی هستند و زندگی واقعی آن چیزیست که در اطراف ماست و برنده ی واقعی کسی است که قهرمان دنیای خودش باشد نه قهرمان یک دنیای خیالی و در آخر یادمان بماند Game Over شدن در بازی ها چندان مهم نیست ، آن چیز که واقعا ارزشمند دارد آن است که در زندگی ثابت کنیم شکست برای یک گیمر معنا ندارد . پس پیش به سوی آینده ای زیبا که خودمان قرار است قهرمان آن باشیم ...
یا حق...
نویسنده : سجاد محمدی پور
نام خانوادگی : محمدی پور
سن : 17 سال
عنوان مقاله : من یک گیمر هستم
________________________________________________________________
من یک گیمر هستم
واقعا که دنیای عجیبی است . زمان در حال سپری شدن است و تکنولوژی چیزیست که از پا نمی ایستد و همواره در حال پیشرفت است . روزگاری را به یاد دارم که یک محله برای دیدن یک مسابقه ی فوتبال به دور یک تلوزیون چند اینچی می نشستند و به راستی که لذت می بردند . اما حالا در هر خانه یک تلوزیون چند برابر قدِ خودِ آدم موجود است که البته گهگاهی یکی از اعضای خونواده شروع به جستجو در میان برنامه های آن میکند . اما چیزی که زندگی ما گیمرها را از زندگی دیگران متمایز میکند این است که هیچ گاه تکراری نمیشود .
امروز که وارد فروشگاه میشوم و به بخش بازی ها نگاه میکنم سیل عظیمی از شاهکار های این صنعت را پیش روی خود میبینم . سالی که از ابتدا برای بازیبازان زیبا آغاز شد ، حال رو به اتمام است و تمام ماها خاطراتی را در گوشه ای از ذهن خود رقم زده ایم . چه تلخ باشد و چه شیرین...
این مقدمه ی نسبتا طولانی را گفتیم تا یادمان باشد که گذشته ها همواره تلخ نیستند ... شاید انتخاب ما برای گیمر بودن همین حس شاد بودن است .
نگاهی به آنچه گذشت
خاطراتی را به یاد دارم از روز هایی که گذشت و چه سرانجام شیرینی به دنبال داشت . از روز هایی میگویم که برای تجربه ی بازی GTA V بر روی PC چه روز ها که انتظار نکشیدیم و چه موی ها که از بدنمان سفید نگردید. از خاطراتی میگویم که با اسب سفید در پهنای دنیای وسیع Witcher رقم زدیم . هنوز به یاد دارم که چگونه Tomb Rider ثابت کرد که یک زن در فراز ها و نشیب های زندگی میتواند یک مرد باشد . آری به یاد دارم ...
متاسفانه در کنار این خاطرات شیرین در زندگی ما گیمر ها اتفاقات تلخ نیز می افتد . در این روزگار که هیچ ارزشی برای قشر بازیبازان قائل نیستند و خودمانیم و خودمان ، چه رنج ها که نکشیده ایم . از سیلی های آبدار پدر و فحش های آب نکشیده ی مادر که نثار روح پاک گیمر میشود گرفته تا اینکه کلاً آدم فرض نمیشویم . در زندگیمان درس میخوانیم و با معدل بالای 19 قدم به درجه ی بالا تر از تحصیل میگذاریم اما دریغ از یک خسته نباشید خشک و خالی .
به هر حال زندگی هر کس یک جور است و یک گیمر در ازای شادمانی هایش باید رنجش هایی را به جان بخرد .
گاهی اوقات وقتی به گذشته فکر میکنم با خود میگویم : مهم نیست که زندگی ما چقدر فراز و نشیب دارد . مهم آن است که یک گیمر واقعی در این فراز و نشیب ها هیچگاه Game Over نمیشود و یک گیمر واقعی کسی است که نتنها در بازیها بلکه در زندگی نیز شکست نمیخورد .
این خصلت یک گیمر واقعی است . اینکه هرگاه جایی در زندگی شکست خورد یا زمانه او را به زمین زد به راحتی بر روی دکمه ی تلاش مجدد رفته و دوباره از صفر آغاز کند .(مخصوصا اگر کسی بازی Dark souls را انجام داده باشد)
زندگیمان عجیب است
واقعا عجیب است . کمی با خود فکر کنید ...
گاهی شده است که در پشت کنسول یا کامپیوتر قشنگمان نشسته ایم و در حال انجام بازی Dark souls می باشیم . حال بگزریم از آنکه دچار میگرن های شدید میگردیم ، اساسا با کل خانواده نیز مشکل پیدا میکنیم . آنطور که گویا پدر محترم خانواده همان غول مرحله آخریست که از آن شکست خورده ایم ! یا در حال انجام بازی های انلابن هستیم و در تیم مقابل جمعی از رفقا و یا فامیل ها قرار گرفته اند. فقط کافیست تصور کنید که چه فحش ها نثار رفیق گرامی یا فامیل عزیزمان نمیکنیم ، که چرا و به چه علت به جای کُلت از خنجر استفاده نموده ای . یا در یک بازی آنلاین مُبایلی که عبدا در کشور ما معروف نمیباشد و نامش هم Clash Of Clans نمیباشد ، گاهی میبینیم در بخشی که اسمش هم Global نمیباشد یک ایرانی با یک عرب زبان در حال مجادله است و انواع فحش های آب نکشیده یِ تف دار را نثار وی میکند . این در حالیست که فرد عرب اصلا یک کلمه نیز از فحش های وی نمیفهمد و گویا به دیوار فحش داده اید و خلاصه کلی ضایع میگردید .... از این گونه مثال ها زیاد است .
اما این فضا ها و حس ها چیزیست که بعضی هایمان در این دنیای پاک و دوستانه بوجود آورده ایم . خب گناه من چیست که در PES به جناب عالی با هِد گل زده ام و یا در بازی Call Of Duty جناب عالی را هِد شات کرده ام. اصلا گناه من چیست که اندکی حرفه ای هستم ؟!!!!
یک ذره به خودمان بیاییم... این حس ها گذراست و همگی ما انسان ها از باختن بیزاریم اما به یاد داشته باشیم آنچیز که باقی می ماند یقینا هِد زدن در فوتبال یا هدشات کردن در بازی ها نمیباشد ، آنچیز که در میان ما باقی میماند رفاقت و خاطرات شیرین گذشته ی ماست که بعد ها وقتی از آن ها یاد میکنیم
لبخند را بر لب هایمان مینشاند .
در طول روز اوقاتی پیش می آید که کاری برای انجام دادن نداریم و به قول خودمان میگوییم برویم یه چرخی در فضای مجازی بزنیم . اولین کاری که میکنیم یه سری به گیمفا زده و از اخبارش خر کیف میشویم .بعد از مروز اخبار گیمفا وقت آن میشود که اندکی از نظرات مردم با خبر شویم . در همین حین چشممان به واژگانی می افتد که طرح سانسورینگ اجازه ی گفتنشان را به من نمیدهد . چه بی احترامی ها که به هم نمیکنند تا فقط و فقط ثابت کنند که چی ؟
هیچی ، کنسول من قوی تر است ، کنسول من فلان است و ...
اما در این زمان باید گفت از زمانه چه انتطاری میرود وقتی خودمان به خودمان رحم نمیکنیم . کنسول هرچه که باشد و هر رنگی که داشته باشد برای لذت بردن ساخته شده اند ، نه برای آنکه داشته ها و معایب هر یک را مانند پُتکی هِی بر سر هم بزنیم . نکن آقا زشته . بزرگ شدی مثلا ، اگر هم نشدی خب صبر کن میشوی ...
آری... من یک گیمرهستم ، نه آن گیمری که والدین و جامعه به ما میگویند ، آن گیمری که نه تنها برای بازی میجنگد بلکه برای پیروزی در جامعه ی خویش نیز تلاش میکند . و در آخر یادمان باشد که بازی ها تنها یک رویا از یک زندگی هستند و زندگی واقعی آن چیزیست که در اطراف ماست و برنده ی واقعی کسی است که قهرمان دنیای خودش باشد نه قهرمان یک دنیای خیالی و در آخر یادمان بماند Game Over شدن در بازی ها چندان مهم نیست ، آن چیز که واقعا ارزشمند دارد آن است که در زندگی ثابت کنیم شکست برای یک گیمر معنا ندارد . پس پیش به سوی آینده ای زیبا که خودمان قرار است قهرمان آن باشیم ...
یا حق...
نویسنده : سجاد محمدی پور